حضور امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران
حضور امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در جنگ با ایران محل مناقشه مورخان است. عدهای حضور آن دو را بخصوص در فتح طبرستان قطعی دانستهاند و برخی این مسئله را کاملا رد کردهاند و اعتقاد دارند این موضوع اصلا در منابع شیعی نیامده است. اما اگر آن دو امام در جنگ با ایران حضور داشتند، به سبب اخلاق اسلامی و مصالح و منافع اسلام بوده که اقتضاء میکرده آن دو امام حضور داشته باشند، مانند آنکه از تعرض و رفتار غیر اسلامی احتمالی لشکر اسلام جلوگیری کنند و مراقب باشند لشکر پیروز بر شکستخوردگان ظلم نکنند؛ نه اینکه امامین اعتقاد داشته باشند برای گسترش اسلام باید جنگافروزی کرد و به فتح کشورها پرداخت و مردم و جوامع را به زور شمشیر مسلمان کرد.
البته فتح ایران در آن زمان نه برای گرفتن غنایم و گسترش مرزها و تصرف سرزمینها، که برای رهایی مردمان از چنگال ظالمان و حاکمان جور بوده است. از همین جهت وقتی مردم با اسلام بخصوص آموزههایی همچون برابری و عدالت و آزادی و حمایت از محرومان و مستضعفین روبرو شدند، با تمایل قلبی به آیین اسلام روی آوردند.
نقل تاریخی این موضوع
امام حسن(ع) و امام حسین(ع) همواره و در همه جا که احساس میکردند اقدامشان به نفع اسلام و مسلمین است شرکت جسته و به نفع مسلمین اقدام میکردند. طبرستان در حدود سال ۲۹ هجری یا ۳۰ هجری توسط مسلمین فتح شد. یاقوت حموی میگوید: «بلاد طبرستان تا خلافت عثمان (۲۹ هجری) در دست ملوک فارس بود و افرادی که در آن ولایت و حکمرانی میکردند، اسپهبذ نامیده میشدند. تا اینکه دین اسلام به این منطقه آمد و عثمان، سعید بن عاص را که حاکم کوفه بود، همراه سپاه اسلام که عدهای زیادی از صحابه از قبیل ابن عباس، حذیفه بن یمان و حسن و حسین ـ علیهماالسلام ـ در میان آنها بود، طبرستان را فتح کردند.»[۱] این مطلب در منابعی که اشاره به فتح مناطق مختلف دارند و همچنین اشاره به شرکت صحابه پیامبر (ص) دارند، وجود دارد و به این نکته نیز اشاره دارند که حسنین(ع) علاوه بر شرکت در فتح طبرستان در فتوح شمال آفریقا نیز شرکت داشتند.[۲]
البته برخی از این منابع با ذکر سند به نقل مطلب پرداختهاند ولی برخی سند نمیآورند و میگویند که گفته شده حسنین (ع) نیز در فتح طبرستان شرکت داشتند. [۳] و همچنین در منابعی درباره تاریخ جرجان (گرگان) و طبرستان نوشته شده به این مطلب اشاره دارد و نام صحابی پیامبر و بزرگانی که وارد طبرستان شدهاند میآورد و میگوید: که امام حسین(ع) نیز وارد طبرستان شده و در مورد ورود امام حسن (ع) به طبرستان از کلمه «گفته شده» استفاده میکند که گویا نویسنده به ورود امام حسن(ع) اطمینان نداشته است.[۴]
در تاریخ اخبار اصفهان نیز آمده است: حسن(ع) بعنوان رزمنده همراه سپاه اسلام وارد اصفهان شد و از آنجا به عزم ملحق شدن به مبارزان گرگان از اصفهان گذشت.[۵]
مورخ شیعی باقر شریف قرشی معتقد است که: امام حسن و امام حسین ـ علیهماالسلام ـ علاقه داشتند دامنه نفوذ اسلام گسترش و توسعه پیدا کند و از آنجایی که این فتوحات را در خدمت دین و در جهت گسترش و توسعه اسلام میدیدند به صفوف مجاهدان پیوستند.[۶] با توجه به شرکت صحابی معروف در این فتوحات به احتمال زیاد امام حسن و امام حسین نیز در طبرستان شرکت داشته و در گسترش اسلام شرکت جستند و اینکه مردم طبرستان در دورههای بعدی به علویان و سادات علوی ارادت داشته و علویان در ادوار مختلف در این منطقه موفق به تشکیل حکومت میشوند، شاید به خاطر حضور امام حسن و امام حسین ـ علیهماالسلام ـ بود.
رد این نظریه
در مقابل نظریه حضور دو امام، علامه جعفر مرتضی عاملی معتقد است که حسنین ـ علیهماالسلام ـ در هیچیک از فتوحات روزگار خلفای ثلاثه شرکت نداشتند و عدم شرکت آنها هم به خاطر این بود که فتوحات در آن روز اصلاً به نفع اسلام نبود بلکه بر عکس، این فتوحات ضربهای بر پیکره اسلام بود و همچنین در جهاد ابتدایی باید حکم امام معصوم باشد و لذا چون در این زمان امام معصوم در رأس حکومت نیست اصلاً جهاد معنی ندارد.[۷]
منابع
- ↑ حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت: دار صادر، (بیتا) جلد ۴, صفحه ۱۴ و ۱۵
- ↑ بلاذری احمد بن یحیی، فتوحالبلدان، ترجمه محمد تول، تهران: نشر فقره، ۱۳۳۷ شمسی، صفحه ۴۶۸
- ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، بیروت، (بیجا) (بیتا) جلد ۴, صفحه ۲۶۹
- ↑ سهمی، حمزه بن یوسف، تاریخ جرجان، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۷ هچری، صفحه ۴۶
- ↑ ابونعیم، احمد بن عبدالله، ذکر اخبار اصفهان، لیدن، مطبعه بریل، ۱۹۳۱ میلادی، جلد ۱, صفحه ۴۴
- ↑ قرشی، باقر شریف، زندگانی امام حسن ـ علیهالسلام ـ ترجمه فخرالدین حجازی، (تهران بیجا، ۱۳۵۳ شمسی، جلد ۱ صفحه ۱۴۰
- ↑ عاملی، جعفر مرتضی، تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی، ترجمه سپهری، محمد، تهران، سازمان تبلیبغات، ۱۳۶۹, صفحه ۱۵۰. سهمی، حمزه بن یوسف، تاریخ جرجان، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۷ هچری، صفحه ۴۶ ۲. ابونعیم، پیشین جلد ۱, صفحه ۴۴ ۳. قرشی، پیشین، جلد ۱ صفحه ۱۴۰ ۴. عاملی، پیشین، صفحه