کیفرها و پاداش‌ها در برزخ

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۷ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۴۹ توسط Rezapour (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} ماهيت كيفرها و پاداش ها در برزخ چگونه است؟ {{پایا...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

ماهيت كيفرها و پاداش ها در برزخ چگونه است؟

وجود بهشت، جهنم برزخى و برخى اوصاف آنها، در متن آيات و روايات ذكر شده است. اكنون به پاره اى از آنها اشاره مى شود:

قرآن مجيد به مؤمن آل ياسين (حبيب نجّار) كه به دست قومش شهيد شد، در حالى كه هنوز، قومش در حيات دنيايى به سر مى بردند، مى فرمايد: «داخل بهشت شو.» ]مؤمن آل ياسين[ گفت: «اى كاش! قوم من مى دانستند كه پروردگارم مرا آمرزيده و از گرامى داشتگان قرار داده است».[۱] مرحوم طبرسى مى فرمايد كه اين آيه دلالت بر نعمت هاى قبر و برزخ دارد.[۲]

قرآن كريم در وصف مقرّبان و تكذيب كنندگان، مى فرمايد:

پس اگر او از مقرّبان باشد، در «روح» و «ريحان» و بهشت پرنعمت است... .

اما اگر از تكذيب كنندگانِ گمراه باشد، با آب جوشان دوزخ، از او پذيرايى مى شود و سرنوشت او ورود در آتش جهنم است.[۳]

امام صادق(عليه السلام) در تفسير اين آيه فرمود:

«روح» و «ريحان» (رحمت، وسعت، راحتى و رزق) به نعمت برزخ مربوط است و «بهشت پرنعمت» به قيامت مربوط است و «آب جوشان» به عذاب برزخ و «آتش جهنم» به قيامت مربوط است.[۴]

قرآن كريم، براى اهل جنّت در برزخ، بهترين استراحت و خواب آرام ميان روز (قيلوله) را وعده مى دهد:

(أَصْحابُ الْجَنَّه يَوْمَئِذ خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقِيلاً)[۵].

مَقيل به معنى خواب قيلوله (ميان روز) يا جاى خواب قيلوله است و آياتى كه در آن، زمانى مانند صبح، عصر و... به كار رفته باشد، در باره ى عالم برزخ است. اگرچه در برزخ، خواب دنيايى نيست، اما استراحت به تناسب برزخ است.[۶]

قرآن كريم از كتك زدن ملائكه بر صورت و پشت كفار، هنگام جان دادن، (شروع برزخ) خبر مى دهد.[۷] براى اشقيا (تيره روزها) در برزخ از زفير و شهيق يعنى نفس زدن هاى طولانى خبر داده است.[۸] و براى آل فرعون خبر داده است كه هر صبحگاهان و شامگاهان آتش عرضه مى شود.[۹] براى كسانى كه توبه كرده و عمل صالح انجام داده اند و ايمان دارند، از رزق و روزى برزخى در هر صبح و عشاء داده خبر است.[۱۰]

روايات نيز از گونه هاى عذاب و نعمت هاى برزخى سخن گفته اند. امام صادق(عليه السلام) فرمود:

ارواح مؤمنان، در حجره هاى بهشتى مستقرند، از غذاهاى بهشتى مى خورند، از مايع بهشتى مى نوشند و از خدا مى خواهند هر چه زودتر قيامت بر پا شود.[۱۱]

براى درك بهتر ماهيت عذاب و ثواب هاى برزخ، توجه به نكات زير كارگشاست.

۱. جهان برزخ با دنيا سنخيت هايى دارد. از جمله: از آثار (بو، رنگ، مزه و...)، اشكال و مقادير مادى برخوردار است. آنجا روز، شب و زمان مطرح است. بهشت و دوزخش نيز جاويد نيست.

۲. بدن لطيفى كه در هنگام خواب لذت يا عذاب را متوجه مى شود، با امور عالم برزخ نزديكى زيادى دارد. اين مشابهت تا آن جاست كه روايت مى گويد:

در آغاز آفرينش انسان ها خواب نمى ديدند، بلكه بعدها حادث شد. علت آفرينش خواب ديدن، اين بود كه امتِ پيامبرى با ديدن پوسيده و خاك شدنِ بدن هاى مردگان، زندگى مجدد، بقاى ارواح و سراى ديگر را منكر بودند. خواب ديدن آفريده شد تا مطلب، كاملاً مفهوم شود.[۱۲]

۳. يكى از مناسبت هاى اين كه عالم برزخ را عالم مثال مى گويند اين است كه مانند آينه است. آينه از خود رنگ، تصوير، زشتى و زيبايى ندارد; بلكه هر چه در صاحب تصوير است را منعكس مى كند. نعمت ها، عذاب ها، زشتى ها و زيبايى هاى برزخ، تابع اعمال دنيايى انسان هاست.[۱۳]

منابع

  1. يس: ۲۶ و ۲۷.
  2. مجمع البيان، ج۸، ص۶۵۹.
  3. واقعه: ۸۹.
  4. بحار الانوار، ج۶، ص۲۱۷، ح ۱۱; و الميزان، ج۱۹، ص۱۵۸.
  5. فرقان: ۲۴.
  6. حسينى تهرانى، معادشناسى، ج۳، ص۲۵ و ۲۶.
  7. انفال: ۵۰; (وَ لَوْ تَرى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلائِكَه يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ).
  8. هود: ۱۰۶; (فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ).
  9. غافر: ۴۶; (النّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السّاعَه أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ).
  10. مريم: ۶۲; (وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيها بُكْرَه وَ عَشِيًّا).
  11. الفروع من الكافى، ج۳، ص۲۴۴، ح ۲; و محمد باقر مجلسى،حق اليقين، ص۴۷۷; و بحار الانوار، ج۶، ص۲۳۴، ح ۴۹.
  12. عبدالله شبّر، حق اليقين، ج۲، ص۳۷۳; بحار الانوار، ج۶، ص۲۴۳، ح ۶۸; و فيض كاشانى، علم اليقين، ج۲، ص۱۰۶۱.
  13. معادشناسى، ج۳، ص۲۹.