انواع اختیار

نسخهٔ تاریخ ‏۷ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۳۵ توسط Rezapour (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} در رابطه با معناي جبر و اختيار ؛ قضا وقدر توضيح دهيد؟ {{پایا...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

در رابطه با معناي جبر و اختيار ؛ قضا وقدر توضيح دهيد؟

كلمه اختيار در عرف و نيز در مباحث نظري به چند صورت بكار مي‎رود:

۱. اختيار در مقابل اكراه: اين معنا كه در امور حقوقي مصطلح است، به اين معنا است كه مثلاًَ انسان در معامله‎اي كه مي‎خواهد انجام بدهد و چيزي را بفروشد با رضايت خودش باشد نه با تهديد و اجبار ديگران. چرا كه معامله انسان مكره باطل است.

۲. اختيار در مقابل اضطرار: گاهي اختيار به اين معناست كه انسان در شرايط خوب و مناسبي است يك فعلي را بدون هيچ خطر جاني و يا مالي انجام مي‎دهد يا ترك مي‎كند، در مقابل فعلي كه با اضطرار انجام مي‎گيرد. مثل خوردن گوشت مردار كه حرام است ولي در صورت اضطرار و گرسنگي شديد كه منجر به مرگ مي‎شود حلال مي‎شود.

۳. اختيار به معناي قصد و گزينش: به اين معنا كه آدم عاقل، راههاي مختلف و متعددي در پيش روي داشته باشد و او با انتخاب و اراده و قصد خود، يكي از اين چند راه را برگزيند و فعلي را انجام دهد و يا ترك كند.

۴. اختيار در مقابل جبر: گاهي اختيار در معناي وسيعي بكار مي‎رود و آن اين است كه كاري از فاعل، تنها با ميل و رغبت خودش صادر شود، بدون اينكه از سوي عامل ديگري تحت فشار قرار بگيرد. اين معنا از معاني ديگر اختيار وسيع‎تر است. چرا كه در معاني گذشته اختيار فقط براي انسان‎ها معنا داشت و داراي شرايطي بود.}}[۱] امّا اين معنا از اختيار شامل خدا و فرشتگان و ساير مجردات هم مي‎شود.[۲]

لازم به ذكر است در مباحث جبر و اختيار انسان، اين معنا از اختيار مراد است. در آنجا ثابت مي‎شود كه انسان با اراده و انتخاب و تصميم گيري خود فعلي را مي‌تواند انجام بدهد و يا ترك كند، بدون اينكه از طرف شخص و يا قدرت مافوقي آزادي و انتخاب از او سلب شود و مجبور به انجام و يا ترك فعلي شود.


منابع

  1. مثلاً در معناي سومي كه اختيار به معناي قصد بود مخصوص فاعلهائي بود كه قبلاً كارشان را تصور كرده باشند و سپس به آن شوقي پيدا كنند و آنگاه قصد انجام آنرا بگيرند امّا در معناي چهارم تنها شرط اين است كه فعل از روي رضايت و رغبت انجام بگيرد.
  2. ر.ك: مصباح يزدي، محمد تقي، معارف قرآن، انتشارات در راه حق، ص۳۷۵ ـ ۳۷۷.