کشتار کودکان بی‌گناه با ولادت حضرت موسی

نسخهٔ تاریخ ‏۴ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۲۰ توسط Rezapour (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{جا:ویرایش}} {{سوال}} به خاطر حضرت موسي ـ عليه‎ السلام ـ كه متولد مي...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

به خاطر حضرت موسي ـ عليه‎ السلام ـ كه متولد مي شود، اين همه بچه كشته مي شود. گناه اين كودكان چه بود؟

بدون شك كودكان هيچ گناهي را مرتكب نشده بودند و ترديدي وجود ندارد كه آنها بي گناه كشته شدند. بنابراين اگر محتواي پرسش شما، گناه كودكان باشد مثل اين است كه بپرسيد چرا امروز در عصر ما اين همه انسان بي گناه كشته مي شوند؟!

اما ظاهر سؤال چنين نشان مي دهد كه به عمل و كار يكي از سه شخص متعرض هستيد:

۱. خداوند: در اين فرض پرسش به اين صورت طرح خواهد شد كه، با وجود عدل و حكمت خداوند، چرا به خاطر اينكه پيامبري را به پيامبري مبعوث نمايد. جان اين همه انسان بي گناه را در معرض خطر قرار مي دهد؟

پاسخ شبهه نيز، به اين صورت است كه تا آن مقدار كه ما از افعال خداوند آگاهي داريم، او ميان دو امر مخيّر بود: يا بايد اقدامي در جهت فرستادن پيامبر نمي كرد و مردم را در گمراهي رها مي نمود، يا با ارسال پيامبر كه قطعاً با مرگ و كشته شدن انسانهايي بي گناه همراه بود، عده اي را هدايت مي نمود. امّا منطق قرآن به ما مي گويد كه راه دوم را بايد اختيار مي كرد. چون اولاً: امر هدايت انسانها كه براي ايشان زندگي سعادت مند جاويدان را به ارمغان مي آورد، بسيار ارزشمند تر از به خطر افتادن جان و حيات چند روزه دنيا مي باشد. خداوند براي اينكه بر معاندين، حجتش را تمام نمايد تا در روز قيامت با برهان و حجت به عذاب ايشان بپردازد و راه هدايت را براي كساني كه آمادگي هدايت را دارند، هموار سازد، بايد پيامبر مي فرستاد.

ثانياً: بچه ها و كودكاني كه در مسير اين هدايت الهي جان خود را از دست دادند نيز، همانند شهيداني كه آگاهانه جان شان را در راه دوست قرباني مي كنند، مطابق روايات از اجر و ثواب بهره مند مي شوند.[۱] و بنابراين، باختن جان دنيايي براي آنها زيان و ضرر به حساب نمي آيد. البته براي درك اين مطلب لازم است كه با منطق قرآن آشنا شد و زندگي را فقط در همين دنيا و سرمايه را به همين حيات چند روزه منحصر ندانست.

ممكن است اصل اعتراض اين باشد كه چرا خداوند پيامبرش را به گونه اي مبعوث نكرد كه جان آن همه بچه بي گناه به خطر نيافتد؟

پاسخ آنست كه خداوند براساس علم و حكمتش، در كارهايش سنّت و شيوه خاصي را تعقيب مي كند. و در اين سنّت خداوند تغييري رخ نمي دهد.[۲] خداوند بايد پيامبري را در همان جامعه و آشنا با فرهنگ همان جامعه، از راه طبيعي بوجود مي آورد. از طرفي با توجه به علم كهانت كه در گذشته رايج بود و بعضي از حوادث آينده را پيش گويي مي كرد، ستمگران از وجود اين پيامبران در آينده نزديك، آگاه شدند، و براي اينكه جلو اراده خدا را بگيرند اقدام به كشتن بچه هاي بي گناه كردند. خداوند براي اينكه از طرفي اراده خودش را محقق سازد، و از طرفي نشان دهد كه اراده مستكبران در مقابل اراده خداوند تا چه اندازه بي بنياد و ضعيف است، اين پيامبران را به گونه اي به دنيا آورد كه خود يك معجزه بود و نه تنها بطور معجزه آسا به دنيا آورد بلكه به طور معجزه آسا و حتي در خانه دشمنش به تربيت ايشان پرداخت و حتي زمينه را بگونه اي مهيّا ساخت كه دشمن خدا خود مربّي پيامبر خدا شد.

۲. ممكن است اعتراض متوجه پيامبران الهي باشد كه گويا به خاطر آنها بود كه اين همه كشتار اتفاق افتاد.

پاسخ اين فرض از شبهه بسيار روشن است. مطابق اصول جرم شناسي، كسي مسئول كيفر جرم است كه در انجام آن كار مجرمانه نقشي داشته باشد. پيامبران در اين عمل نقشي نداشتند.

۳. ممكن است پرسش متوجه فرعون و نمرود باشد. كه در اين صورت پرسش كاملاً برحقي است و از همه مستكبراني كه دست به جنايت مي زنند و به خاطر حفظ قدرت شان جان انسانها را به بازي مي گيرند، بايد اين پرسش را كرد و خداوند هم در اين پرسش شريك خواهد بود و از قبل در قرآن فرمود كه در قيامت از اطفال زنده بگور شده پرسيده خواهد شد كه به كدامين جرم كشته شده اند؟[۳]

مگر در دنياي معاصر رژيم هاي مستكبر براي قدرت شان موشک و بمب بر سر مردم بي گناه فرو نمي ريزند؟! داستان ظلم داستان ديروز نيست، در هميشه تاريخ وجود داشته است.

پايان سخن اينكه مردماني كه حضرت موسي ـ عليه‎ السلام ـ و حضرت ابراهيم ـ عليه‎ السلام ـ به آنها تعلّق داشتند، قبل از تولد اين پيامبران تحت انواع ظلم و ستم قرار داشتند و بنابراين مبعوث شدن ايشان عطيه و هديّه الهي بود كه آنها را از ظلم رهايي بخشند و کشته شدن بچه ها نه ربطي به خدا دارد و نه حضرت موسي(ع) بلکه اين فعل مجرمانه مربوط به سوء اختيار فرعون است و خدا نخواسته که جلوي اختيار انسان را بگيرد.


مطالعه بيشتر

۱. مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج۱، (عدل الهي)، انتشارات صدرا، قم.

۲. محمدتقي مصباح يزدي، آموزش فلسفه، ج۲، (درس شصت و هفتم) ص۴۲۳، (بحث حكمت و نظام احسن) شركت چاپ و نشر بين المللي سازمان تبليغات اسلامي، دوم، ۱۳۷۹.

۳. محمدتقي مصباح يزدي، معارف قرآن ۳-۱، (بخش خداشناسي)، ص۹۶، (كليات افعال الهي)، مؤسسه امام خميني، سوّم، ۱۳۸۰ قم.

۴. عبدالله جوادي آملي، فلسفه حقوق بشر، ص۱۹۸، (بحث مباني حقوق بشر)، نشر اسراء، دوم، ۱۳۷۷، قم.


منابع

  1. صدوق، من لايحضره الفقيه، قم، انتشارات جامعه مدرسين، ۱۴۱۳ هـ ق، ج۳، ص۴۹۰. و كليني، محمد بن يعقوب، اصول الكافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ۱۳۶۵ هـ ش، ج۵، ص۳۳۴.
  2. فلن تجد لسنه الله تبديلاً و لن تجد لسنه الله تحويلاً. فاطر/ ۴۳.
  3. بايّ ذنب قتلت.