تفاوت پاداش و مجازات افراد فقیر و ثروتمند
این مقاله هماکنون به دست Rezapour در حال ویرایش است. |
آيا پاداش و مجازات افراد فقير و ثروتمند يا معلول و سالم، يکي است؟ و اگر هست پس عدالت خدا کجاست؟
تفاوت ها لازمه آفرينش
مخلوقات و آفريده هاي خداوند، متفاوت و متنوع اند، اين تفاوت ها و تنوع ها از سويي نياز موجودات مادي خصوصا زندگي انسان است و از سويي ديگر از لوازم آن است چون در دنياي ماده اوضاع و شرايط، کاملاً يکسان براي همه به وجود نمي آيد. اين تفاوت ها در زمينه هاي تکوين و رشد موجود مادي، بر ظرفيت و استعداد آن تأثير مي گذارد. همين تفاوت ها زندگي انسان ها و حيوان ها را براي فرايند موجوديت، بقا و حيات، سامان مي دهد. چون زندگي اجتماعي بر اساس همين اختلاف استعدادها و سليقه ها شکل گرفته و تداوم مي يابد و از سويي ديگر تفاوت ها در برخي موارد از جمله هوش، سبب کسب درآمد و ثروت گرديده، و در مورد شکل و رنگ، باعث شناخت و معارفه مي گردد.
براي درک تفاوت در نظام آفرينش به دو نکته بايد توجه کرد:
۱. خداوند مالک وخالق همه موجودات است لذا خداوند مخلوق و مملوکش را به هر شکلي که بخواهد، مي تواند بيافريند براي چيزي که هنوز به وجود نيامده يا بعدا به وجود مي آيد حق اعتراضي نيست که بگويد چرا من را اين گونه آفريده اي؟ خداوند به هر گونه که براي نظام اصلح مصلحت مي داند دست به آفرينش مي زند. بنابراين خداوند قادر مطلق، عالم مطلق و خير محض هر آنچه صلاح عالم ماده بوده به احسن وجه آفريده است.
۲. خداوند از هر موجودي به اندازه استعداد و ظرفيت آن انتظار دارد. و هر انساني را به اندازه امکانات، نعمات و استعدادي که داده است از وي انتظار خدمت واطاعت دارد و در روز واپسين نيز به همان اندازه از وي بازخواست کرده و سؤال مي کند. ﴿لا يُکلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها لَها ما کسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اکتَسَبَتْ﴾[۱]...}}؛ «يعني خداوند هيچ کس را به انجام کاري مکلف نمي کند مگر به اندازه توانائيش». ﴿لا يُکلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها...[۲] «يعني خداي تعالي هيچ کسي را تکليف ما لا يطاق نمي کند، بلکه هر کسي را به قدر امکاناتي که به وي داده است تکليف مي کند.﴾[۳]
در آيه اول حد و مرز تکليف را توانايي انسان مي داند و در آيه دوم حد و مرز ديگر و ملاک ديگري براي تکليف تعيين مي کند، و آن امکانات انسان است. روشن است کساني که از امکانات و دارايي بيشتري برخوردارند، با کساني که از چنين امکانات و ثروتي برخوردار نيستند در تکليف يکسان نيستند. مثلا کساني که دست و پاي سالمي دارند بهتر و زودتر به نماز جماعت و جهاد و... مي رسند نسبت به کساني که از چنين امکانات و نعماتي برخوردار نيستند و يا معلول اند. همچنين کساني که ثروت دارند بيشتر به فقرا مي توانند انفاق کنند و يا براي جهاد در راه خدا کمک و انفاق نمايند نسبت به انسان فقير، که البته در پاداش و مجازات هم مساوي نيستند و طبعاً برخورداري از توانايي و امکانات، کفه مسئوليت را سنگين تر مي کند. عدالت هم همين است. چون عدالت همه جا به معناي مساوات نيست بلکه عدالت به معناي اعطاي حق هر ذي حق و يا تکليف به اندازه توانايي و امکانات است. و از سوي ديگر اگر کسي با امکانات و توانايي کمتري خدمات بيشتري و يا مساوي با توانگران ارائه دهد پاداش بيشتري خواهد داشت.[۴] بنابراين پاداش و مجازات انسان هاي فقير و ثروتمند يا انسان هاي سالم و معلول با رفتار و اعمال مشابه يکسان نخواهد بود چون انتظار از انسان هاي سالم و توانگر بالاتر و بيشتر است.
﴿ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيمِ[۵] (در قيامت حتما از نعمتي که به شما داده شده است مورد سؤال قرار مي گيرد).
علامه طباطبايي، مراد از نعمت را ولايت الهيه مي داند که در قيامت از ولايت سئوال مي شود، اگر از نعمات دنيوي مانند آب و نان سؤال مي شود نيز از باب اين است که نيروي حاصل از آنها نيز در راه رضاي الهي صرف شده است يا خير؟﴾[۶]
خداوند، انسان ها را براي عبادت خود خلق کرده است چون که عبادت خداوند او را به کمال و سعادت مي رساند. برخورداري از نعمت ها طبيعتاً بايد انسان را در رسيدن به هدفش نزديک تر سازد لذا از کساني که از نعمات الهي برخورداري بيشتري داشته اند انتظار بيشتري نيز وجود دارد، که اگر چنين نشود بايد مورد سؤال و بازخواست قرار گيرد. يکي از نعمت ها، اعضا و جوارح سالم است که در قيامت از آن سؤال مي شود چون هرکه امکانات بيشتر و بهتري داشته باشد مسئوليت وي نيز سنگين تر خواهد بود. قرآن مي فرمايد: {{قرآن|... إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کلُّ أُولئِک کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً[۷].
خداي سبحان به زودي از گوش و چشم و فؤاد که وسائل تحصيل علمند بازخواست مي فرمايد، و حاصل تعليل آن طور که با مورد بسازد اين است که گوش و چشم و فؤاد نعمت هايي هستند که خداوند ارزاني داشته است تا انسان به وسيله آنها حق را از باطل تميز داده و خود را به واقع برساند، و به وسيله آنها اعتقاد و عمل حق تحصيل نمايد، و به زودي از يک يک آنها بازخواست مي شود که آيا در آنچه که کار بستي علمي به دست آوردي يا نه، و اگر به دست آوردي پيروي هم کردي يا خير؟[۸]
روايات متعدد بيان مي دارد که در قيامت انسان از جاي خود حرکت نمي کند مگر اينکه از وي در مورد عمر، جواني، مال، ولايت، و حب اهل بيت سؤال مي شود.[۹]
نتيجه: خداوند عالم، عادل است و به کسي ظلم نمي کند. اگر در اين دنيا تفاوت هايي وجود دارد لازمه حيات مادي است. برخي از اين تفاوت ها چنانچه ذکرشد قبل از آنکه معلول مستقيم اراده خداوند باشد، معلول شرايط و اقتضاي طبيعت است. مثلا در اينکه نوزادي معلول به دنيا مي آيد ممکن است در اثر عوامل طبيعي و شرايط فيزيکي و طبيعي پدر و مادر باشد، فقر و غنا نيز در برخي موارد بستگي به توان، استعداد و تلاش يا محيط فرد دارد که ممکن است وابستگي تام به اراده خداوند نداشته باشد، هر چند که در مجموع خارج از اراده خداوند هم نيست. در دنياي مادي، خداوند مشيت و اراده خود را از طريق اسباب و وسايل مادي محقق مي کند که در اين فرايند طبيعت و انسان نيز تأثيرگذارند ممکن است در بسياري موارد معلوليت ها ناشي از عوامل طبيعي و اراده و رفتار سوء انسان باشد.
در هر صورت ظرفيت ها، استعدادها، و دارايي هاي انسان اسباب و وسايل مادي است که بايد انسان را در راه تکامل و تقرب به خداوند کمک کند که متأسفانه در بسياري موارد اين چنين نمي شود و صاحب خود را با کوله باري از مسئوليت رها مي کند. آنچه به خداوند مربوط است اين است که عدالت را در سراي باقي که انتهايي ندارد اعمال نمايد که مي کند و هر کس را با توجه به امکانات بدني و مالي که داده است محاکمه مي کند. و بيشترين پاداش را به کساني مي دهد که بهترين استفاده را نسبت به هدف خلقت از امکانات خود کرده باشد و طبعا بيشترين مجازات از آن کساني خواهد بود که بدترين استفاده را از بهترين امکانات کرده باشند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱ـ عدل از ديدگاه امام خميني، امام خميني(ره)، تهران، موسسه نشر و آثار امام خميني، ۱۳۷۸ش، (تبيان، آثار موضوعي، دفتر هفدهم).
۲ـ مسأله شر و راز تفاوت ها، محمدصفر جبرئيلي، تهران، کانون انديشه جوان، ۱۳۸۶ش، چاپ دوم.
منابع
- ↑ بقره / ۲۸۶.
- ↑ طلاق / ۷.
- ↑ طباطبايي، سيد محمد حسين، ترجمه الميزان، ج۲، ص۶۸۵.
- ↑ قرائتي، محسن، اصول عقايد، تهران، مرکز فرهنگي درس هايي از قرآن، ۱۳۷۵ش، ص۱۱۹ و ۱۲۰.
- ↑ تکاثر / ۸.
- ↑ مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج۲۷، ص۲۸۸.
- ↑ اسراء / ۳۶.
- ↑ طباطبايي، سيد محمد حسين، ترجمه الميزان، ج۱۳، ص۱۳۰. (نرم افزار نور).
- ↑ همان، ج۲۰، ص۶۰۶.