تفسیر آیه ازدواج افراد زناکار با زناکار یا مشرک
در سوره مبارکه نور/۳ میخوانیم: مرد زناکار به جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمیکند و زن زناکار را جز زن زناکار یا مشرک به ازدواج خود درنمیآورد، با توجه به این آیه، آیا زن و شوهری که با هم ازدواج میکنند در تقدیر الهی قسمت هم دیگر بودهاند؟
متن آیه
﴿ | الزَّانىِ لَا يَنكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَ الزَّانِيَةُ لَا يَنكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَ حُرِّمَ ذَلِكَ عَلىَ الْمُؤْمِنِين.
مرد زناكار جز با زن زناكار يا مشرك ازدواج نمىكند و زن زناكار را، جز مرد زناكار يا مشرك، به ازدواج خود درنمىآورد و اين كار بر مؤمنان حرام شده است. نور:۳ |
﴾ |
شأن نزول
در حدیثی از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در شأن نزول این آیه میخوانیم که این آیه در مورد زنانی نازل شده است که در عصر رسول خدا(ص) آلوده به زنا بودند، خداوند مسلمانان را از ازدواج با آنها نهی کرد و هماکنون نیز مردم مشمول این حکمند، هر کس مشهور به این عمل شود و حدّ الهی بر او جاری گردد، با او ازدواج نکنید تا توبه اش ثابت شود.[۱]
معنای آیه
آیه کریمه حکم زنا کارانی را بیان میکند که در اثر ارتکاب عمل شنیع، حد بر آنان جاری شده است، ولی باز هم به عمل خود ادامه میدهد، آیه کریمه چنین شخصی را شایسته ازدواج با بانوان مسلمان و عفیفه نمیداند، و همینطور زن زناکاری که حد بر او جاری شده است و از عمل خود منصرف نشده محروم است از این که به عقد نکاح جوان مسلمان درآید، زنان و مردان از این نوع فقط با کفو و مانند خود میتوانند عقد زناشویی برقرار نمایند.
زیرا میان زنان و مردان از این نوع، با زنان و مردان عفیف و پاکدامن، تناسب و سنخیت وجود ندارد.[۲] چراکه آیه ۲۶ همین سوره، زنان پاکدامن را هم سنخ و لایق مردان پاکدامن، و زنان ناپاک را متناسب و شایسته مردان ناپاک دانسته میفرماید: زنان ناپاک لایق و شایسته مردان ناپاک و مردان پاک نیز لایق و شایسته زنان ناپاک هستند، و زنان پاکدامن لایق و شایسته مردان پاکدامن و مردان پاکدامن نیز لایق شایسته زنان پاکدامن هستند، بر این اساس اگر زنان و مردان آلوده، با خانواده عفیف و مسلمان رابطه ازدواج برقرار نمایند گذشته از فضاحت و رسوایی که ببار خواهند آورد، پسران و دختران جوان خانواده را در معرض خطر قرار خواهند داد.
بنابر این، اولا: آیه کریمه حکم تشریعی حرمت ازدواج با زنان و مردان زناکار را که مشمول حد الهی شدهاند و توبه آنان ثابت نشده بیان میکند و مسلمانان عفیف و پاکدامن را از ازدواج با آنان نهی میکند، و آیه ۲۶ همین سوره سنخیت و تناسب هر یک از دو گروه را با هم نوع خودش که در ازدواج امری است عقلانی و عقلایی، مطرح ساخته و بیان میدارد، زیرا ازدواجی که بر پایه سنخیت استوار نباشد عاقبت و فرجام نیکی نخواهد داشت، از این رو میتوان گفت: استفاده و برداشت از آیه کریمه به نحوی که منشأ طرح پرسش گردیده، وجه درست و صحیح ندارد.
ثانیا: انسان اعم از زن و مرد، بر اساس براهین نقلی و عقلی، موجودی است آزاد و مختار و دارای اراده و انتخاب، و تقدیر الهی به معنای سلب آزادی و اختیار و اراده و انتخاب از انسان نیست، بلکه تقدیر هیچ منافاتی با اراده و انتخاب انسان ندارد.
بنابراین مسئله قسمت و تقدیر به این معنا که انسان بدون اختیار و انتخاب به سوی سرنوشتی حرکت کند که خودش هیچ گونه دخالتی در آن نداشته باشد، چیزی است که نه عقل آن را تأیید میکند و نه نقل بر آن صحّه میگذارد، از این رو باید گفت: انسان با اراده و اختیار کامل بدور از الزام و حتمیّت، میتواند آزادانه همسر دلخواه و مورد علاقه خود را انتخاب نموده و با او ازدواج نماید.
از نظر حکم فقهی باید گفت که در میان مراجع فعلی کسی قائل به حرمت نیست فقط احتیاط در ترک ازدواج با این افراد است.