توقیفی بودن نماز
این مقاله هماکنون به دست A.ahmadi در حال ویرایش است. |
دستور خدا
یکی از علتهایی که شکل نماز باید به همان صورت صدر اسلام خوانده شود، دستور خدا است.
بر اساس ﴿لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا هُمْ نَاسِكُوه؛ برای هر امتی عبادتی ویژه قرار داده ایم که آن را انجام میدهند.﴾(حج:۶۷)، شکل خاصی از عبادت از جانب خدا در زمان پیامبر(ص) تشریع شده است. نزدیک به سه قرن پس از پیامبر عبادات با همان شکل، توسط پیامبر(ص) و پس از او توسط امامان(ع) انجام میشده است.
از جایی که انسان دسترسی به نظام تشریع الهی ندارد، لازم است عبادات را به صورتی که در زمان پیامبر(ص) انجام میشد بهجا آورد و جایز نیست از روی احتمالات، از قانون الهی سرپیچی کند.
سازگاری شکل نماز با ستایش خدا
شکل نماز به صورتی که از جانب خدا واجب شده، با روح عبادت (اخلاص، فروتنی و بندگی) سازگار است؛ بنابراین دلیلی برای تغییر این شکل وجود ندارد.
کیفیت نماز، ستایش و تعظیم پروردگار و ذلت و فروتنی بنده در برابر خداوند است و تردید درباره نحوه انجام آن معقول نیست. اجزاء مختلف نماز مانند رکوع و سجده، نهایت تعظیم انسان در برابر پروردگار است. ذکرهای نماز نیز مانند ﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِين؛ تنها تو را میپرستیم وتنها از تو کمک میخواهیم.﴾اظهار توحید است و شامل نیایشهایی مانند ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيم؛ ما را به راهِ راست راهنمایی کن.﴾ برای هدایت انسان است.
باقی ماندن عبادت
درست است که هدف از تشریع صلوه، نهادینه کردن روح معنویت و اظهار بندگی است، اما اگر این قالب خاص نباشد همان روح عبادات نیز حفظ نخواهد شد محتوای عبادی عبادات از قبیل حج، صوم، صلوه و زکات هر چند اهمیت اصلی و بنیادین را دارد، اما همین گوهر جز در قالب صدف، یعنی هیئت و شکل خاص، محفوظ نمیماند، همانگونه که شکل و ساختار صوری، منهای روح مفید نیست، روح نیز بدون قالب خاص در این عالم مادی قابل بقاء نمیباشد.
عصریتپذیر نبودن عبادات
اگر مراد شما از عصریت، تغییر ساختار شکلی آن در طول زمان باشد، به دلایل فوق قابل تغییر نیست و اگر مرادتان امکان تغییر در جوهره و اصل آن باشد باز هم تغییر نمیپذیرد، چون اموری تغییر میپذیرند که مربوط به ماده و مادیات باشند و عبادات مربوط به روح و بعد علوی انسان است و چنین اموری تغییر نمیپذیرند.
جلوگیری از اختلاف
اشتن هیئت خاص در حین انجام نیایش امری اجتنابناپذیر است و اگر خداوند مردم را به منظور یادآوری خود، امر به نیایش کند و نحوه انجام آن را به دست مردم بسپارد، واضح است که هر کسی نحوه خاصی را برمیگزیند و نحوه عبادت دیگری را منکر میشمارد، فلذا خداوند از روی فضل و عنایت خود قالب خاص را برای ما بیان کرده است.
اما از نظر روایات به این حدیث که مورد اتفاق تمامی فقهای شیعه و اکثر فرق اسلامی میباشد تمسک میکنیم که: حلالُ محمدٍ حلالٌ الی یوم القیامه و حرامه حرامُ الی یوم القیامه.[۱]
بنابراین آنچه از واجبات و حلال و حرام الهی آمده است طبق این روایت، جاودان و تغییرناپذیر است، و در روایتی دیگر وارد شده است که پیامبر(ص) فرمود: ای مردم بدانید بعد از من پیامبری نیست، پروردگارتان را عبادت کنید و نماز را در اوقات پنجگانه آن به جا آورید و ماه رمضان را روزه گیرید و جهت انجام حج، بیتالله را زیارت کنید و زکات اموالتان را بپردازید.[۲] این روایت نیز مفید استمرار و تغییرناپذیری عبادات است.
ـ امام باقر(ع) از پدرانش، از امام علی(ع) نقل میکند: خداوند چهار چیز را در چهار چیز دیگر مخفی کرد: رضای خود را در طاعتش، بنابراین هیچ طاعت را کوچک مشمار و شاید آن طاعت موافق با رضای او باشد و تو نمیدانی؛ و غضبش را در معصیتش نهان کرد، فلذا هیچ معصیتی را کوچک مشمار شاید سخط الهی در همان باشد، اجابت را در دعای بندگانش نهان کرد پس هیچ دعایی را کوچک مشمار شاید اجابت الهی در همان نهفته باشد؛ و ولیّ خود را در میان بندگانش قرار داده، پس هیچ بندهای از بندگانش را کوچک مشمار و شاید او ولییّ از اولیای الهی باشد.[۳]