محل سکونت اصحاب مدین
اصحاب مدین (که در قرآن به آن اشاره شده) در کجا ساکن و در چه کشوری بودهاند؟
کلمه «مدین» در قرآن در ده مورد آمده است که عبارتند از: سوره اعراف، آیه ۸۵ و سوره توبه، آیه ۷۰ و سوره هود آیه ۸۴ و ۹۵ و سوره طه، آیه ۴۰، و سوره حج، آیه ۴۴ و سوره قصص، آیههای ۲۲ و ۲۳، ۴۵ و سوره عنکبوت، آیه ۳۶[۱] که از این آیات فهمیده میشود که حضرت شعیب(ع) پیامبر شهر و منطقهٔ مدین بودند و مردم آنجا از فرزندان حضرت اسماعیل(ع) بودند که با کشور مصر و لبنان و فلسطین به تجارت مشغول بودند.[۲] آنها زندگی مُرفهی داشتند. البته میان آنها بتپرستی و تقلب و کم فروشی رایج بود و چون به نصایح حضرت شعیب(ع) گوش نکردند و بر اثر صیحه آسمانی (احتمالاًصاعقه) در خانههای خود جان دادند، بگونهای که انگار اصلاًساکن آنجا نبودند.[۳]
نظرهای مختلفی در مورد این که مکان وجود دارد به عنوان مثال در کتاب «مراصد الاطلاع» آمده: مدین کنار دریای قلزم روبروی تبوک و از تبوک تا دریا، شش منزل فاصله بود. بعضی گفتهاند: این شهر در هشت منزلی مصر بوده و از قلمرو فرعونیان خارج بوده است.[۴] و همچنین فخر رازی و طبرسی گفتهاند: مدین نام یکی از فرزندان حضرت ابراهیم(ع) بود و چون فرزندان حضرت ابراهیم(ع)، در سرزمینی در طریق شام سکونت داشتند به نام مدین معروف شد.[۵] و بعضی از جغرافیدانان نام مدین را بر مردی اطلاق کردند که میان خلیج عقبه تا کوه سینا زندگی میکردند که شهری است در جنوب غربی اردن، در شرق خلیج عقبه.[۶] در قاموس کتاب مقدس نام آن را مدیان گفتهاند و نقل کردهاند که زمین مدیان از خلیج عقبه تا به مرآب و کوه سینا امتداد داشت و به قول بعضی از شبه جزیره سینا تا فرات امتداد داشت.[۷]
بنابراین، طبق سوره قصص آیه «۲۵» مدین جزء مصرنبوده چون زمانی که حضرت موسی(ع) از مصر به مدینه رفت حضرت شعیب(ع) به موسی(ع) عرض کرد: «لا تخف نجوت من القوم الظالمین یعنی «مترس، از قوم ستمکاران خلاص شدی… و در اینجا مأموران فرعون قدرت تعقیب تو را ندارند)،[۸] و در فرهنگ قصص قرآن نیز آمده است: «این شهر در شرق عقبه بوده است و نام آن شهر اکنون معان است که مرکز یکی از استانهای اردن است و شاید «معان» همان «مدین» سابق باشد.[۹]
مطالعه بیشتر
۱. قاموس قرآن، سید علی اکبر قرشی، ج۷.
۲. تفسیر نمونه، ج۱۶.
۳. تفسیر المیزان، ج۱۶، مراجعه شود.
منابع
- ↑ ن: عبدالباقی، محمد فؤاد، کتاب المعجم المفهرس، قاهره، دارالکتب المصریه، ۱۳۶۴، ص۶۶۳.
- ↑ ن، شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن براساس تفسیر نمونه، مشهد، قدس رضوی، ۱۳۷۷، ج۴، ص۲۶۵.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۳، ج۹، ص۲۰۰.
- ↑ طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۳، ج۱۶، ص۳۴.
- ↑ به نقل از مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۳، ج۶، ص۲۵۰.
- ↑ همان، ج۹، ص۲۰۰.
- ↑ ن قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوازدهم، ۱۳۷۶، ج۷، ۶، ۵، ص۲۴۴.
- ↑ همان.
- ↑ همان.