حق داشتن چهار زن برای مرد در سوره نساء

نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۲۲ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

چرا در سوره نساء، به مردان این حق داده شده که تا چهار زن برای خود اختیار کنند؟


تاریخچه تعدد زوجات

با مطالعه وضع اجتماعی قبل از اسلام به این نتیجه می‌رسیم که تعدد زوجات به‌طور نامحدود امری عادی بود، که بین اعراب و ایرانیان قبل از اسلام مرسوم بوده است، چنانچه در بعضی مواقع بت‌پرستان به هنگام مسلمان شدن بیش از ده زن هم داشته‌اند و در بعضی مواقع به بیست زن هم می‌رسید.[۱]

ویل دورانت می‌گوید: «علمای دینی در قرون وسطی چنین تصور می‌کردند که تعدد زوجات از ابتکارات پیغمبر اسلام است در صورتی که چنین نیست و چنان‌که دیدیم در اجتماعات ابتدایی جریان چند همسری بیش‌تر مطابق آن بوده است. عللی که سبب پیدایش عادت تعدد زوجات در اجتماعات ابتدایی گشته، فراوان است به واسطه اشتغال مردان به جنگ و شکار، زندگی مرد بیش‌تر در معرض خطر بود و به همین جهت مردان بیش‌تر از زنان از بین می‌رفتند و فزونی زنان بر مردان سبب می‌شد که یا تعدد زوجات رواج پیدا کند یا عدّه‌ای از زنان در بی‌شوهری به سر برند.[۲]

گوستاو لوبون: می‌گوید: در اروپا هیچ‌یک از رسوم مشرق زمین به قدر تعدد زوجات بد معرفی نشده است و درباره هیچ رسمی هم این قدر نظر اروپا به خطا نرفته است. نویسندگان اروپا تعدد زوجات را شالوده مذهب اسلام دانسته… ولی تصور مزبور از جمله تصوراتی است که هیچ مدرک و اساسی بر آن نیست.[۳] در ایران زمان ساسانیان اصل تعدد زوجات اساس تشکیل خانواده به شمار می‌رفت. در عمل تعداد زنانی که مرد می‌توانست داشته باشد به نسبت استطاعت او بود. ظاهراً مردان که بضاعت نداشتند به‌طور کلی بیش از یک زن نداشتند.

آری اسلام تعدد زوجات را ابتکار نکرده است بلکه آن را از طرفی محدود ساخت و برای آن حداکثر قائل شد و از طرف دیگر قیود و شرایطی سنگین برای آن مقرر کرد. اقوام و مللی که به دین اسلام گرویدند، غالباً در میان خودشان این رسم وجود داشت و به واسطه اسلام مجبور بودند حدود و قیودی را گردن نهند.[۴]

تأثیر اجتماعی تعدد زوجات

هیچ‌کس نمی‌تواند انکار کند که مردان در حوادث گوناگون زندگی بیش از زنان در خطر نابودی قرار ندارند. در جنگ‌ها و محل کارها قربانیان اصلی مردان هستند و نیز نمی‌توان انکار کرد که عمر زندگی جنسی مردان از زنان طولانی‌تر است و زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتی از دوران حمل، عملاً ممنوعیت جنسی دارند، در حالی که در مردان این ممنوعیت وجود ندارد. از همه گذشته زنانی هستند که همسران خود را به علل گوناگون از دست داده‌اند و معمولاً نمی‌توانند به عنوان همسر اوّل مورد توجه مردان قرار گیرند و اگر مسئله تعدد زوجات در کار نباشد آن‌ها برای همیشه باید بدون همسر باقی بمانند و این خود می‌تواند راه را برای فساد در جامعه باز کند؛ چرا که برای تأمین زندگی خود مجبور به این کار می‌شوند با وجود این مشکلات در جامعه ما یکی از این سه راه را می‌توانیم انتخاب کرد:

الف) مردان تنها به یک همسر در همه موارد قناعت کنند و زنان اضافی و بی‌شوهر تا پایان عمر بدون همسر باقی بمانند.

ب) مردان فقط دارای یک همسر باشند ولی روابط آزاد و نامشروع جنسی با زنان بی‌شوهر داشته باشند.

ج) کسانی که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنند و از نظر جنسی، مالی، و اخلاقی مشکلی برای آنان ایجاد نمی‌شود چنین مسوولیتی را با رعایت عدالت به دوش بکشند.

اگر راه اوّل پذیرفته شود یقیناً ظالمانه است: چرا که نیازهای فطری و خواسته‌های درونی زن نادیده گرفته می‌شود، اگر راه دوّم پذیرفته شود موجب فساد و فحشا در جامعه می‌شود و آن تکاملی که اسلام از ما می‌خواهد در چنین جامعه‌ای تحقق پیدا نمی‌کند و این همان روابطی است که امروزه در جوامع غربی که طرفدار تک همسری هستند به وفور دیده می‌شود. مورخ مشهور فرانسوی گوستاولوبون می‌گوید: قانون تعدد زوجات اسلام که به صورت محدود و مشروط است، یکی از مزایای این آیین به شمار می‌آید و به هنگام مقایسه آن با روابط آزاد و نامشروع مردان با چند زن در اروپا چنین می‌نویسد: در غرب هم با وجود این که آب و هوا وضع طبیعت هیچ‌کدام ایجاب چنین رسمی (تعدد زوجات) نمی‌کند با این حال وحدت همسر چیزی است که ما ان را فقط در کتاب‌های قانون می‌بینیم والا گمان نمی‌کنم که بشود انکار کرد که در معاشرت واقعی ما اثری از این رسم نیست. راستی من متحیرم و نمی‌دانم که تعدد زوجات مشروع و محدود شرق از تعدد زوجات سالوسانه غرب چه چیز کم دارد؟ بلکه می‌گویم که اولی از هر حیث از دومی بهتر و شایسته‌تر است.[۵] بله با پذیرش راه دوّم باید فحشا را به رسمیت بشناسیم و تازه زنانی که به عنوان معشوقه مورد بهره‌برداری جنسی قرار می‌گیرند نه تأمین دارند و نه آینده‌ای و شخصیت آن‌ها در حقیقت لگدمال شده است، بنابراین، تنها راه که هم به نفع زنان و هم جامعه می‌باشد همان راه سوم است که با شرایط و قیودی که در اسلام آمده تعدد زوجات تجویز شود.

اسلام و تعدد زوجات

اسلام چند زنی را به‌طور کلی نسخ نکرد، بلکه آن را تحدید و تقیید کرد. یعنی از طرفی نامحدودی را از میان برد و برای آن حداکثر قائل شد که چهار تا هست و از طرف دیگر برای آن قیود و شرایطی قرار دارد و به هر کس اجازه نداد که همسران متعدد انتخاب کند، و اگر تعدد زوجات در برخی خانواده‌ها سبب فروپاشی و دل سردی بین افراد خانواده شده است و آثار سوئی داشته است این از ناحیه جواز تعدد زوجات نیست بلکه به خاطر عدم رعایت احکام و شرایط و قیودی است که در قرآن برای جواز تعدد زوجات بیان شده ﴿و ان خفتم الا تقسطوا فی الیتاما فانکهوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلث و رباع فان خفتم الا تعدلوا فواحده او ما ملکت ایمانکم ذلک ادنی الا تعولوا[۶] «اگر بترسید که مبادا درباره یتیمان مراعات عدل و داد نکنید پس آن کس از زنان را به نکاح خود در آرید که شما را نیکو و مناسب با عدالت است دو یا سه یا چهار و اگر بترسید که چون زنان متعدد گیرید راه عدالت نپیموده و به آن‌ها ستم کنید پس تنها یک زن اختیار کرده…» بنابراین باید توجه داشت که جواز تعدد زوجات با این‌که در بعضی از موارد یک ضرورت اجتماعی است و از احکام مسلم اسلام محسوب می‌شود امّا تحصیل شرایط آن امروز با گذشته تفاوت بسیار پیدا کرده است؛ زیرا زندگی در سابق یک شکل ساده و بسیط داشت و لذا رعایت کامل مساوات از حیث جنسی، اخلاقی و مالی به مراتب آسان‌تر از امروز و زندگی امروزی بود.[۷] آنچه برای اسلام مهم است رعایت حقوق زن است که با نگاهی عمیق به مسئله تعدد زوجات و واقعیت‌های جامعه، آن را امری ضروری به حساب می‌آورد.


مطالعه بیشتر

۱. تفسیر المیزان، ج۴، بیست جلدی. مؤلف طباطبایی، مترجم: محمد باقر موسوی همدانی، ناشر قم: جامعه مدرسین تاریخ طبق ۱۳۶۳.

۲. تفسیر نمونه، ج۳، به قلم ناصر مکارم شیرازی، محل نشر تهران، ناشر: دارالکتب الاسلامیه، تاریخ نشر ۱۳۷۳، چ ۲۲.

۳. مجموعه آثار شهید مرتضی مطهری، ج۱۹، چ اوّل، دی ۱۳۷۸، ناشر: انتشارات صدرا، جاوّل از بخش فقه و حقوق.


منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و دوم، ۱۳۷۳، ج۳، ص۲۵۶.
  2. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، ج۱۹، ص۳۰۴، ۳۰۶.
  3. همان.
  4. طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان، مترجم محمد باقر همدانی، قم، جامعه مدرسین، ج۴، ذیل آیه ۳ سوره نساء.
  5. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و دو، ۱۳۷۳، ج۳، ص۲۵۷.
  6. نساء/۳.
  7. تفسیر نمونه، همان، ج۳، ص۲۵۶.