اختیار انسانها در بهدست آوردن کفر یا ایمان
خلقت کفار چگونه با عدل الهی سازگاری دارد؟ آیا خداوندی که علت تامه موجودات است نمیتوانست انسان کافر را، کافر خلق نکند؟
خداوند همه انسانها را بر اساس حکمت و عدل خود، با اختیار میآفریند و کافر را به صورت کافر خلق نمیکند. ایمان و کفر دو صفت است که انسانها در متصف شدن به آن اختیار دارند.
بر اساس قضا و قدر الهی نیز، کافر به صورت کافر خلق نشده؛ بلکه انسانی مختار آفریده شده که کفر را اختیار کرده است.
تولد همه انسانها با اختیار
خداوند همه انسانها را بر اساس حکمت و عدل خود، با اختیار میآفریند و کافر را به صورت کافر خلق نمیکند. هر فردی بر اساس قواعد حاکم بر طبیعت، به صورت انسان متولد شده و با افعالی که به اختیار خود انجام میدهد، کافر یا مؤمن میشود. بنابراین، ایمان و کفر دو صفت است که انسانها در متصف شدن به آن اختیار دارند.[۱]
خداوند پس از آفرینش انسان و دادن اختیار به او، به رستگاری آنها نیز کمک کرده است؛ فرستادن پیامبران، نزول کتابهای آسمانی، اعطای قدرت تفکر برای تشخیص راه درست و تشویق به پاداش و ترساندن از عذاب، برخی از راههایی است که خداوند برای مؤمن شدن، در اختیار همه انسانها قرار داده است.[۲]
قضا و قدر و اختیار انسان
قضا و قدر الهی با اختیار انسان سازگاری داشته و بر اساس قضا و قدر الهی نیز، کافر به صورت کافر خلق نشده؛ بلکه انسانی مختار آفریده شده که کفر را اختیار کرده است.
قضا و قدر الهی به تشریعی و تکوینی تقسیم شده و قضا و قدر تکوینی به دو قسم عِلْمی و عِیْنی تقسیم شده است:
- قضا و قدر تشریعی یعنی دستوراتی که خداوند به واسطه کتاب آسمانی و به واسطه پیامبران و امامان(ع) فرستاده است. بر اساس قضا و قدر تشریعی اگر فرد با قدرتی که خداوند به او داده دستورات او را پیروی کند رستگار شده و هر کس نافرمانی کند دچار عذاب خواهد شد؛ بنابراین قضا و قدر تشریعی با اختیار انسان سازگار است.
- قضا و قدر تکوینی همان حقایقی است که در هستی، تعبیه شده و به دو قسم علمی و عینی است:
- قضا و قدر تکوینیِ علمی: تقدیر علمی یعنی خدا به حدود و ویژگیهای اشیاء قبل از ایجاد آنها آگاه است. قضاء علمی یعنی علم خداوند به اینکه وجود شیء وقتی همه علتهای آن موجود باشد، ضروری است، و از بین رفتن شیء زمانی که همه علتهای آن موجود باشد، ضروری است.
- قضا و قدر تکوینیِ عینی: تقدیر عینی عبارت است از اینکه شیء هنگام محقق شدنش در عالم بیرون، از علتهای خود در وجود خارجی ویژگیهایی میگیرد. قضاء عینی عبارت است از ضروری بودن وجود شیء در زمانی که علت تامه آن، موجود باشد.[۳]
به مقتضای قضا و قدر عینیِ الهی، با تحقق علت، معلول نیز باید محقق شود؛ اگر این موجود انسان باشد، به مقتضای حکمت الهی مختار است، میتواند به اختیار خود، کفر یا ایمان را انتخاب کند؛ بنابراین خداوند، شخص را کافر نیافریده است. کفر صفتی عارضی است که قابل تغییر است.[۴]
همچنین باید توجه داشت که عالم تشریع و تکوین، دو عالم مجزا از هم هستند. خداوند این گونه نظام را پدیدآورده است که انسان در عالم تشریع مختار است و میتواند هر عملی خواست انجام دهد و از اعمال خود نتایجی را توقع داشته باشد.