دلیل گفتن صدق الله العلی العظیم
دلیل گفته شدن «صدق الله العلی العظیم» بعد از خوندن قرآن چیست؟ تأیید حرف کلام خدا از زبان ما چه معنی دارد با اینکه میدانیم جز صدق چیزی نیست؟
پاسخ اجمالی:
در قرآن به شخص پیامبر (صلوات الله علیه و آله) توصیه شده که کلام خداوند را تصدیق کند و نیز از زبان مؤمنان تصدیق امر الهی بیان شده است؛ همچنین تصدیق آیات الهی پس از تلاوت قرآن، توصیهای است که در چندین روایت بیان شده است. این تصدیقها را میتوان واکنشی مبتنی بر ایمان و باور به کلام الهی دانست و اینگونه نیست که چون شخص مؤمن کلام خدا را صادق میداند، از گفتن چنین عبارتی بینیاز باشد. چنانکه بیان مکرر ذکرهایی چون «سبحان الله»، با علم به اینکه خداوند کمترین عیب و نقصی ندارد، امری کاملاً مقبول بلکه اثرگذار است.
پاسخ تفصیلی:
در چندین روایت از رسول خدا و ائمه طاهرین «ع» نقل شده است که در انتهای قرائت قرآن یا برخی سورههای آن توصیه به بیان عبارت «صدق الله» کردهاند، البته با اندک تفاوتی که در روایات این موضوع وجود دارد.
از جمله این روایات، روایتی از پیامبر اکرم است که در پاسخ به سؤال شخصی به نام عبدالله بن سلام که از حضرت پرسید: «مَا ابْتِدَاءُ الْقُرْآنِ وَ مَا خَتْمُهُ قَالَ یَا ابْنَ سَلَامٍ ابْتِدَاؤُهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ خَتْمُهُ صَدَقَ اللَّهُ الْعَلِیُ الْعَظِیم» در ابتدا و انتهای [قرائت] قرآن چه [بگوییم]؟ حضرت فرمودند: ای پسر سلام! ابتدای قرآن با «بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» و پایان آن «صَدَقَ اللَّهُ الْعَلِیُ الْعَظِیم» است.[۱]
از امام صادق نیز روایت شده که هر کس سوره «الشمس» را تلاوت و ختم کرد، بگوید: «صدق الله و صدق رسوله».[۲]
همچنین در روایت دیگری آمده است که امام سجاد وقتی سوره قدر را تلاوت میکردند، بعد از تلاوت «انا انزلناه فی لیله القدر» میفرمود: «صدق الله عز وجل أنزل الله القرآن فی لیله القدر»[۳]
علاوه بر روایات، حتی خداوند در قرآن کریم به پیامبر امر به این تأیید و تصدیق نموده است: «قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّه إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکین»؛ بگو: خدا راست گفته است. بنا بر این، از آیین ابراهیم پیروی کنید، که به حق گرایش داشت و از مشرکان نبود.
همچنین در آیه ۲۲ از سوره احزاب، خداوند از قول مؤمنین تصدیق خدا و رسولش را نقل قول میکند: «وَ لَمَّارَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إیماناً وَ تَسْلیماً»؛ (امّا) مؤمنان وقتی لشکر احزاب را دیدند، گفتند: این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده و خدا و رسولش راست گفتهاند و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود.
در مورد چرایی این تصدیق کلام الهی از سوی مؤمنان، علامه طباطبایی توضیح ارزشمندی را در تفسیر المیزان بیان کردهاند: «این آیه وصف حال مؤمنین است که وقتی لشکرهایی را که پیرامون مدینه اتراق کردهاند، میبینند، میگویند: این همان وعدهای است که خدا و رسولش به ما داده و خدا و رسولش راست میگویند. این عکس العمل آنان برای این است که در ایمان خود بینا و رشد یافتهاند و خدا و رسولش را تصدیق دارند».[۴]
بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی، حقیقت و باطن بیان عبارت «صدق الله» را میتوان واکنشی مبتنی بر ایمان و دلبستگی به سخنان خداوند دانست، علاوه بر آنکه این کار در ظاهر رعایت ادبی از آداب تلاوت قرآن است.
با این توضیح تأیید کلام الهی از سوی مؤمنان معنا و مفهوم روشنی مییابد.
ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که در موضوع ذکر گفتن نیز ممکن است با همین سؤال مواجه شویم که مثلاً با علم به اینکه خداوند هیچگونه عیبی ندارد، گفتن ذکر «سبحان الله» از سوی شخص مؤمن چه معنایی دارد؟
پاسخ آن است که تأثیر واقعی اذکار را باید در اثر نفسانی این کلمات در جان و روح انسان مؤمن جستجو کرد. وقتی شخص مؤمن عبارت «سبحان الله» را زمزمه میکند، درست است که از حقیقتی خبر میدهد، ولی در واقع اِخبار، هدف اصلی از ذکر نیست، بلکه با تکرار این کلمات، جان مؤمن با آن حقیقت متعالی گره خورده و در قالب الفاظی بروز و ظهور میکند.
منابع
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوارالجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق، ج۵۷، باب ۳۷، ص۲۴۳.
- ↑ طوسی، محمد، تهذیب الاحکام، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ش، ج۲، ص۲۹۷.
- ↑ کلینی، محد، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ پنجم، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۲۴۸.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۴۳۳.