حکم بدبینی

نسخهٔ تاریخ ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۲۱ توسط A.ahmadi (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} آیا افکار منفی مثل سوء ظن، حسد و … که یک آن در فکر...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

آیا افکار منفی مثل سوء ظن، حسد و … که یک آن در فکر شخص خطور می‌کند گناه حساب می‌شود؟؛ در صورتی که شخص از لحاظ باطنی سعی در درست کردن خود دارد این افکار منفی چه حکمی دارند؟ و با آنچه باید کرد؟

بی‌تردید نمی‌توان مطلق گمان را بدون قید و شرط، گناه و حرام دانست؛ زیرا خاطرات زودگذر و تصوّرات ذهنی در برخورد با حوادثی که در اطراف انسان می‌گذرد امری قهری و طبیعی و خارج از دایره اختیار انسان است. این گونه خاطرات به هیچ وجه قابل اتصاف به خوب و بداخلاقی یا حرام و غیر حرام شرعی و تکلیفی نیست؛ مگر آنکه در پیدایش آن اراده شخص دخیل باشد و مقدماتش را با اراده و اختیار فراهم کند یا آنکه به گمانش ترتیب اثر سوئی بدهد؛ مثلاً با تجسّس در اسرار دیگران مقدمات پیدایش سوءظن را ایجاد کند یا آنکه به صرف سوءظن دیگران را متّهم سازد. در این صورت، سوءظن به دایره اختیارات بازمی‌گردد و دیگر یک پدیده قهری و طبیعی به حساب نمی‌آید؛ بنابراین از مقدمات سوءظن مانند تجسّس و گوش دادن به شایعات باید پرهیز کرد و نیز در صورت بروز سوءظن باید آن را به فراموشی سپرد و از پی‌گیری و ترتیب اثر دوری جست.

نکته دیگری که یادآوری آن مفید به نظر می‌رسد، آن است که ترتیب اثر دادن به سوءظن به دو گونه است: ۱. ترتیب اثر قلبی که علمای اخلاق از آن به «عقد القلب» تعبیر کرده‌اند. ۲. ترتیب اثر دادن عملی که عملاً به صورت تهمت و غیبت یا تضییع حقوق دیگران تحقّق می‌پذیرد.

۱. ترتیب اثر قلبی

ترتیب اثر قلبی آن است که انسان گمان خود را که در ابتدا یک تصوّر ساده و خاطره زودگذر بیش نیست، در ذهن بسپارد، پس آن را پرورش دهد و به صورت نوعی باور (عقد القلب) درآورد. بطوری که امر بر خودش نیز مشتبه شود و گمانش را به جای یقین بگیرد و آثار علم و یقین بر آن بار کند. مثلاً بگوید: حتماً فلانی این چنین … است. در چنین وضعی انسان نسبت به دوستش بدگمان شده و حس اعتمادش سلب می‌گردد. این حالت، نوعی بیماری روحی و اخلاقی است که در صورت شمول و عمومیت، اساس زندگی را متزلزل می‌کند و جامعه را به فساد و تباهی می‌کشد.

پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «هر گاه گمان بردید پیرامون آن جستجو و تحقیق نکنید و هر گاه حسد ورزیدید آن را دنبال نکنید و هر گاه فال بدزدید (اعتنا نکرده) کار خود را انجام دهید.»[۱]

مرحوم شهید ثانی - رحمه الله علیه ـ در این باره می‌فرماید: «همان گونه که بدگویی پشت سر انسان مؤمن حرام است و کسی حق ندارد در غیاب دیگری بدگویی کند و بدی‌های او را به دیگران بازگو نماید، سوءظن و حدیث نفس به آن نیز جایز نیست. (آنگاه می‌فرماید:) مقصود از سوءظن عقد قلب است، به این معنی که انسان آنچه را که در ذهنش وارد شده است بپذیرد و به آن معتقد باشد و گناه وی را قطعی بداند؛ با اینکه در واقع برای او ثابت نشده است و تنها به صرف سوءظن او را محکوم کند و آبروی او را در میان مردم ببرد. این سوءظن گناه دارد و حرام است؛ امّا خاطره‌های زودگذر را خدا می‌بخشد.»

پیامبر اکرم(ص) راه رفع این مرضی را این چنین بیان می‌دارد: «اذا طَنَنْتَ فَلا تُحَقَّقْ[۲]» هر گاه به کسی بدگمان شدی آن را تصدیق مکن، یعنی به صرف گمان چیزی را باور مدار.

۲. ترتیب اثر عملی

عبارت است از این که انسان گمان خود را یک واقعیّت مسلّم تلقّی کرده و آثار واقع را بر آن بار کند. مثلاً ظن خود را به صورت یک خبر قطعی بازگو نماید و دیگران را به صرف گمان، متّهم و محکوم سازد. بدیهی است نتیجه این گونه برخورد جز تهمت و غیبت و هتک آبرو و تضییع حقوق افراد و جامعه چیز دیگر نمی‌تواند باشد. این قسم از صور سوءظن حرام مسلّم است.

رسول خدا(ص) می‌فرماید: «خداوند خون و مال و آبروی مسلمان را محترم شمرده و سوءظن به مسلمانان را تحریم فرموده است.[۳]

انسان مجاهد که در صدد اصلاح نفس خود برآمده و می‌خواهد باطن را صفایی بدهد و از شیطان آن را خالی کند، باید زمام خیال را در دست بگیرد و نگذارد هر جای می‌خواهد پرواز کند و مانع شود از این‌که خیال‌های فاسدِ باطل مثل: سوءظن، حسد و … برای او پیش آید و بر عکس، همیشه خیال خود را متوجّه امور شریفه مثل: حسن ظن و … بکند.

این کار اگر چه اوّل قدری مشکل به نظر می‌رسد و شیطان آن را به نظر بزرگ جلوه می‌دهد؛ ولی با قدری مراقبت و مواظبت کار آسانی می‌شود.


منابع

  1. ری شهری، منتخب میزان الحکمه، تلخیص حسینی، ترجمه شیخی، دارالحدیث، چاپ دوم، ۸۳، ص۳۵۳، ح۳۹۱۷.
  2. انصاری - رحمه الله علیه ـ فرائد الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۲، ص۳۷، به نقل از بحارالانوار، ج۵۸، ص۳۲۰، ذیل حدیث ۹.
  3. مهدوی کنی، اخلاق عملی، نشر فرهنگ اسلامی، ص۱۶۸، به نقل از محجه البیضاء، ج۵، ص۲۶۸.