عوامل ریا
این مقاله هماکنون به دست A.ahmadi در حال ویرایش است. |
اما از بعد روانشناختی یکی از علل مهم ریا، مشکل خودنمایی است که برای درمان آن شناسایی انگیزههای آن لازم است. تا متناسب با هر کدام راه حلی بیابیم. البته قبل از بحث لازم است بگویم که خودنمایی میتواند در لباس، علم، مهمانداری، ورزش و عبادت و… ظاهر شود.
ستایش خواهی
یکی از عوامل ریا، ستایشخواهیِ انسان است. میل به خودنمایی، جلب توجه، مقبولیت اجتماعی و سرشناس شدن، از نیازهای عاطفی و روانی انسان به شمار رفته که در سن جوانی، زندهتر و فعالتر است.[۱]
احساس حقارت
گاهی احساس حقارت باعث میشود فرد برای رهایی از این احساس، خود را به دیگران بزرگ نشان دهد؛ بنابراین یکی از عوامل خودنمایی، احساس حقارت (چه احساس حقارتِ خیالی و یا واقعی) دانسته شده است.[۲]
فرد در این حالت تلاش میکند به دیگران بنمایاند که او چیزی کم ندارد. خودنمایی او ممکن است در پوشش، رفتار، گفتار، کارهای نیک و عبادات بروز کند.
درمان: از منظر روانشناسی، عقده حقارت از وجود نقص در بدن، محرومیت روحی و مادی، رفتار خشن اطرافیان لغزشهای اخلاقی و تداعی و تجدید خاطر آنها و وجود یک خاطره تلخ و حادثه غمبار رخ میدهد. البته همیشه عقده حقارت به شکل خودنمایی و تظاهر خود را نشان نمیدهد گاهی باعث گوشه نشینی، خودخوری و سرانجام افسردگی میگردد.[۳]
در درمان باید به این نکته توجه داشت که:
- احساس حقارت: زنگ خطر و موهبتی است که انسان را میتواند آگاه کند تا او با اراده خود دنبال حل مشکل بر آید.
- عقده حقارت: عقده حقارت وقتی است که انسان در ابتدا احساس حقارت میکند و بعد او در پی درمان بر نمیآید و آن را قبول میکند و برای خود بازگو میکند.
پس جلوی خطر را زودتر بگیریم: احساس حقارت ــ ادراک حقارت ــ عقده حقارت.
دکتر ب رامینس میگوید هنگامی که به حقارت و عدم کفایت خود معتقد شدیم خود را زندانی کردهایم.[۴]
بهترین راه درمان در این قسمت بدین قرار است:
- انسان باید از خود و استعدادهایش ارزیابی بالایی داشته باشد. سرمایه توانائیهای ما محدود نیست اگر نقصی در جسم و روحمان داریم، سعی کنیم استعدادهای بالقوه مثبتمان را بسیج کنیم و به مسیر خود حرکت دهیم. موفقیتهای جانبازان، معلولین و… سرمشق ماست.
- گاهی فراموشی گذشته، خود نعمت است. این امر باعث آرامش خاطر انسان میشود گاهی لازم است انسان با مشکلات کنار بیاید گذشته تلخ خود را فراموش کند و واقع بین باشد تا درمان شود.
- جایگزین کردن افکار مثبت در ذهن، تلقین مثبت، استفاده از کلمات با بار هیجانی مثبت (عدم همنشینی با افراد منفی باف)
تلاش و کار بهترین درمان است. کار، جسم را ورزیده، روح را بانشاط و… میکند. امروزه کاردرمانی به عنوان یکی از درمانهای موفق در افسردگی، اضطراب، حقارت و… به شمار میرود.[۵]
اختلال شخصیت نمایشی
ویژگی اصلی این اختلال رفتار توجه طلبانه و هیجان پذیری «مفرط و فراگیر» است. این الگو در اوایل بزرگسالی و در زمینههای گوناگون ظاهر میشود. از جمله اختلالهای دیگری که جنبه تظاهر دارد، اختلال شخصیت خودشیفته و اختلال ساختگی (تمارض) است.[۶]
درمان: این بیماریها با مراجعه به مشاورههای روانشناسی و انجام تمرینهای خودیاری ای که مشاور به انسان میدهد قابل درمان است. این قسم (اختلالات شخصیت نمایشی، خودشیفته و ساختگی) از موارد قبلی بسیار وخیم تر است که روان درمانی و گاهی دارودرمانی میطلبد؛ و اراده فرد و کمک اطرافیان در حل این مشکل بسیار مهم است.
جلب منفعت و دفع ضرر
گاهی انسان بخاطر کسب منفعت و دفع ضرر در دیگران تظاهر و خودنمایی و ریا میکند. در کارهای خیر لازم به ظاهرسازی دروغین نیست اما برخی برای جلب منفعت و دفع خطر و ضرر از این ترفندها کمک میگیرند (یکی از راههایی که شیطان از آن برای فریب استفاده میکند همین راه است).
طبق آنچه گفته شده باید بگوئیم ریا و تظاهر مذموم، اغلب بخاطر احساس حقارت، عدم ارزشمندی و عزت نفس، غفلت از استعدادهای بالفعل و بالقوه، و فزون خواهی و هوای نفس پدید میآید. حضرت علی(ع) میفرمایند: (نفاق المرء من ذل یجده فی نفسه؛ دورویی و تظاهر فرد بخاطر احساس کوچکی ای است که فرد در خود احساس میکند)[۷]
مطالعه بیشتر
- کتاب چهل حدیث امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ، حدیث دوّم.
- کتاب گناهان کبیره، شهید دستغیب.
- کتاب قلب سلیم، شهید دستغیب.
- کتاب حکمت عبادات، آیت الله جوادی آملی.
- معراج السعاده، ملا احمد نراقی، قم، هجرت.
منابع
- ↑ دنیای جوان، دکتر قائمی، علی ، انتشارات سازمان ملی جوانان، ص۱۴۰.
- ↑ آدلر میگوید خودنمایی واکنش است در برابر احساس حقارت واقعی یا خیالی، نگاه کنید به خود و ناخود، اکبری، محمود، نشر سماء ۱۳۸۱، ص۱۵۴
- ↑ نیازهای جوان، ص۲۳۲
- ↑ نیازهای جوان، ص۲۴۹–۲۴۵، (اقتباس).
- ↑ نیازهای جوان، ص۲۴۹–۲۴۵، (اقتباس).
- ↑ اختلالهای روانی DSM-4-IR، دکتر محمدرضا نیکخو، ۱۳۸۱، انتشارات سخن، ص۷۶۸۰ و ۱۰۴۴ و ۱۰۳۹ اقتباس.
- ↑ . محمدی ری شهری، میزان الحکمه، چهار جلدی، دارالحدیث، قم ج۴، ص۳۳۳۸.