راههای درمان ریا
راههای درمان ریا چیست؟
راههای درمان ریا به دو قسم شناختی و عملی تقسیم شده، که در بخش شناختی، اصلاح شناخت نادرست فرد ریاکار، در درمان او تأثیرگذار دانسته شده است. در بخش درمان شناختی، فرد به این توجه میکند که ریا اعمال نیک او را از میان برده و حقیقتِ ریا به تمسخر خدایی که ناظر و آگاه است برمیگردد.
در بخش درمان عملی ریا، مهمترین راه درمان، دلبسته نشدن به دنیا ذکر شده است. عبادت پنهانی، یاد همیشگیِ خدا، نماز و معاشرت با افراد مخلص از دیگر راههای عملیِ درمان ریا است.
البته گاهی مراقبت در انجام عمل بدون ریا، از حالت عادی خارج شده و به صورت وسواس در میآید. در این صورت، سفارش شده که فرد به تصور ریا اعتنا نکرده و عبادت خود را ادامه دهد.
راههای شناختی
برخی از عوامل ریا، به ضعف شناخت انسان برمیگردد؛ بنابراین، برای درمان ریا، اصلاح شناخت ضروری است. توجه و شناخت مطالب پیش رو، در اصلاح شناخت فرد ریاکار تأثیرگذار است:
از میان رفتن اعمال با ریا
تلقین این که عمل ریاکارانه، عمل پوچی است و در قیامت ارزشی ندارد، در اصلاح ریا مؤثر است. بر اساس روایت، روز قیامت خداوند به ریاکار میگوید: «تو برای من کاری انجام ندادهای. برو پاداش خود را از همان کسانی بگیر که برای آنها عبادت میکردی.»
همچنین فردی که برای درمان ریا تلاش میکند، باید توجه داشته باشد که جلوهنمایی برای دیگران زودگذر است و در برابر، توجه به خدا و انجام دادن اعمال تنها برای او، لذتی ماندگار دارد و انسان با آن به کمال میرسد.
عزت به دست خدا است
ریاکار دنبال عزت میگردد. او با نشان دادن کارهای خوب، در تلاش است به دیگران بفهماند انسان خوبی است، تا به او احترام بگذارند؛ در حالی که بر اساس قرآن، عزت تنها از آن خداوند است، که به هر کسی بخواهد عطا میکند و از هر فردی که بخواهد میگیرد.
بنابراین، توجه به این که خداوند در همه احوال قادر است به انسان آبرو، عزت و محبوبیت اجتماعی بدهد، باعث میشود شناخت نادرست شخص ریاکار اصلاح شود.[۱]
ریا، تمسخر خدا است
برخی از عالمان، حقیقت ریا را تمسخر خدا دانستهاند.[۲] زیرا حقیقت ریا به این برمیگردد که فرد ریاکار خدای قادر و ناظر را ندیده و کار خود را برای بندگان او انجام میدهد. توجه به اینکه حقیقت ریا، تمسخر خدا است، برای اصلاح فرد ریاکار مؤثر است.
راههای عملی
برای درمان ریا، راهکارهای عملی گفته شده، که برخی از آنها چنیناند:
دلبسته نشدن به دنیا
ریا از جمله کارهای ناپسندی دانسته شده که با محبت به دنیا ارتباط مستقیم دارد. دل بسته شدن به دنیا و تلاش برای رسیدن به خواستههای مادی بدون در نظر گرفتن خدا، باعث ایجاد انگیزه برای خودنمایی میشود. در برابر، کسی که با یاد خدا و با محبت به او زندگی میکند، دنبال رضایت و خوشنودی خدا بوده و تعریف و تمجید دیگران برایش مهم نیست. بنا بر روایتی، امام علی(ع) یکی از ویژگیهای پرهیزکاران را بزرگ دانستن خدا و کوچک شمردن غیر خدا دانسته است.[۳]
دیگر روشها
روشهای عملی دیگری نیز برای درمان ریا ذکر شده است:
- ریا برای خدا نه برای مردم: به این معنا که فرد به جای ریا کردن برای مردم، برای خدا ریا کند؛ یعنی حالت خود نمایاندن را در محضر خدا و برای خدا ایجاد کند.
- عبادت پنهانی: عالمان اخلاق سفارش کردهاند، انسان تا زمانی که دچار خودنمایی است، سعی کند عبادتهای خود را دور از چشم دیگران انجام دهد.
- یاد خدا: یاد همیشگیِ خدا، اثر غفلتزدایی داشته و انسان را به اخلاص نزدیک میکند.
- نماز: خواندن نماز با حفظ آداب و شرائط آن، انسان را از بدیها بازمیدارد.
- مبارزه با خودخواهی: به گفته برخی، همه ویژگیهای ناپسند ریشه در خودخواهی دارد.[۴] بنابراین، اگر با صفت ریا مبارزه شود؛ ولی حس خودخواهی باقی مانده باشد، باز هم صفت ریا در فرد رشد میکند.
- معاشرت با افراد مخلص؛
- توسل به معصومان(ع) برای خلاصی از شرّ شیطان و هوای نفس و درخواست توفیق عمل خالصانه.
- خودتشویقی، هنگام انجام عمل خالصانه و خودتنبیهی، هنگام ریا.
وسواس در ریا
گاهی مراقبت در انجام عمل بدون ریا، از حالت عادی خارج شده و به صورت وسواس در میآید؛ بهویژه برای کسانی که در آغاز مبارزه با نفس هستند. در اینگونه موارد سفارش شده فرد به وسوسه اعتنا نکند. گفته شده همین که شخص از تصور اینکه ریاکار است ناراحت است، دلیلی است بر اینکه عمل او همراه با ریا انجام نشده است. بر اساس برخی از روایات، شیطان میخواهد او را با این تصورات از عبادت بازدارد.
پیامبر اسلام(ص) در روایتی، به کسی که شیطان او را در حال نماز به ریاکاری متهم کرده سفارش میکند، نمازش را طولانی کند.[۵] در روایتی دیگر، توصیه شده فرد هنگامی که دچار این وسوسه میشود این عبارت را گفته: «خدایا به تو پناه میبرم و تو از حال من آگاهتری» و به عبادت ادامه دهد.[۶]
منابع
- ↑ نگاه کنید به چهل حدیث، حضرت امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام، بحث ریا، ص۴۵.
- ↑ شیخ عباس قمی، خلاصه معراج السعاده، مؤسسه در راه حق
- ↑ ترجمهاخلاق، جباران محمد رضا، انتشارات هجرت، ج۱ ص: ۶۴
- ↑ سادات، محمدعلی، اخلاق اسلامی، ۱۳۶۸چاپ ششم، نشر سمت، ص۲۶۵ (اقتباس).
- ↑ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۹۵.
- ↑ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۹۵.