سوره احقاف
معني سوره «احقاف» چيست و درباره چه موضوعي صحبت ميكند؟
«اَحقاف» جمع «حقف» بر وزن حِبر يعني خط طولاني از ريگ روان كه به چپ و راست روان است.}}[۱] و نيز به معني تپه بزرگ شن (توده ريگ) كه از وزيدن بادها به طور قوس درآمده است.
احقاف منازل قوم عاد بود كه حضرت هود(ع) بر آنها مبعوث شد {{قرآن|وَاذْكُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالأحْقَافِ وَقَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ أَلا تَعْبُدُوا إِلا اللَّهَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ[۲] [سرگذشت هود] برادر قوم عاد را ياد كن، آن زمان كه قومش را در سرزمين (احقاف) بيم داد در حالى كه پيامبران زيادى قبل از او در گذشتههاى دور و نزديك آمده بودند كه: جز خداى يگانه را نپرستيد! [و گفت:] من بر شما از عذاب روزى بزرگ مىترسم!.
طبق معني لغوي احقاف، مشخص ميشود كه سرزمين عاد ريگستان بوده است. امّا در اينكه اين منطقه در كدام يک از سرزمين جهان بوده است نظراتي ارائه گرديده كه در تفسير شريف مجمعالبيان آمده است:[۳]
۱ـ «احقاف» صحراي بسيار وسيع از شنهاي روان است كه در جنوب جزيره العرب حوالي يمن قرار دارد[۴] و اين قول از قتاده است كه فرموده ريگزاري مشرف بر دريا از يمن است.
۲ـ « احقاف» نام وادي اي است ميان عمان و مهره (بروزن بهره) اين قول از ابن عباس است.
۳ـ و بنابر قول ابن اسحاق « احقاف» ريگزاري است كه از عمان تا حضر موت امتداد دارد.
۴ـ برخي از صاحبنظران به يقين درمورد آن سرزمين نظري ندادهاند و چنين گفتهاند كه احقاف منازل قوم عاد بود و به تحقيق جاي آن معلوم نيست چون قوم عاد بر بسياري از بلاد تسلّّّّّط يافته بودند مانند مغولان در قرون وسطي و هود پيغمبر(ع) در يكي از مراكز آنان به رسالت مبعوث شده بود.[۵]
نظريّه شماره ۲ و۳ بعيد است زيرا از آيات ديگر قرآن در سوره شعراء بر ميآيد كه قوم عاد در جائي زندگي ميكردند كه آب فراوان داشت و درختان جالب، و در امكنهاي كه معرفي شده كه در قلب جزيره عربستان ميان حضر موت و عمان باشد كه خشك و بي آب است، بسيار بعيد است.
پس همان نظر اوّل تقويت ميشود كه قسمت جنوبي جزيره حوالي يمن باشد كه سرزمين قوم عاد در عين مصون نبودن از شنهاي روان داراي آب و درخت بوده است.[۶]
محتواي سوره احقاف
اين سوره در مكّه نازل شده و داراي «۳۵» آيه است،[۷] و دارای این معارف می باشد :
۱ – بيان عظمت قرآن
« حم . اين كتاب از سوى خداوند عزيز و حكيم نازل شده است! .» [۸]
۲ - حق بودن آفرينش جهان
« ما آسمانها و زمين و آنچه را در ميان اين دو است جز بحق و براى سرآمد معيّنى نيافريديم؛ امّا كافران از آنچه انذار مىشوند روى گردانند! »[۹]
۳ - مبارزه قاطع بر ضدّ هرگونه شرك و بتپرستي شرط پيروزي ايمان و استقامت
« به آنان بگو: (اين معبودهايى را كه غير از خدا پرستش مىكنيد به من نشان دهيد چه چيزى از زمين را آفريدهاند، يا شركتى در آفرينش آسمانها دارند؟ كتابى آسمانى پيش از اين، يا اثر علمى از گذشتگان براى من بياوريد [كه دليل صدق گفتار شما باشد] اگر راست مىگوييد!) چه كسى گمراهتر است از آن كس كه معبودى غير خدا را مىخواند كه تا قيامت هم به او پاسخ نمىگويد و از خواندن آنها [كاملا] بىخبر است؟! [و صداى آنها را هيچ نمىشنود!] و هنگامى كه مردم محشور مىشوند، معبودهاى آنها دشمنانشان خواهند بود؛ حتّى عبادت آنها را انكار مىكنند! هنگامى كه آيات روشن ما بر آنان خوانده مىشود، كافران در برابر حقّى كه براى آنها آمده مىگويند: (اين سحرى آشكار است!) بلكه مىگويند: (اين آيات را بر خدا افترا بسته است!) بگو: (اگر من آن را بدروغ به خدا نسبت داده باشم [لازم است مرا رسوا كند و] شما نمىتوانيد در برابر خداوند از من دفاع كنيد! او كارهايى را كه شما در آن وارد مىشويد بهتر مىداند؛ همين بس كه خداوند گواه ميان من و شما باشد؛ و او آمرزنده و مهربان است!) بگو: (من پيامبر نوظهورى نيستم؛ و نمىدانم با من و شما چه خواهد شد؛ من تنها از آنچه بر من وحى مىشود پيروى مىكنم، و جز بيمدهنده آشكارى نيستم!) . بگو: به من خبر دهيد اگر اين قرآن از سوى خدا باشد و شما به آن كافر شويد، در حالى كه شاهدى از بنى اسرائيل بر آن شهادت دهد، و او ايمان آورد و شما استكبار كنيد [چه كسى گمراهتر از شما خواهد بود]؟! خداوند گروه ستمگر را هدايت نمىكند!. كافران درباره مؤمنان چنين گفتند: اگر [اسلام] چيز خوبى بود، هرگز آنها [در پذيرش آن] بر ما پيشى نمىگرفتند! و چون خودشان بوسيله آن هدايت نشدند مىگويند: اين يك دروغ قديمى است! . و پيش از آن، كتاب موسى كه پيشوا و رحمت بود [نشانههاى آن را بيان كرده]، و اين كتاب هماهنگ با نشانههاى تورات است در حالى كه به زبان عربى و فصيح و گوياست، تا ظالمان را بيم دهد و براى نيكوكاران بشارتى باشد! . كسانى كه گفتند: پروردگار ما اللّه است، سپس استقامت كردند، نه ترسى براى آنان است و نه اندوهگين مىشوند. . آنها اهل بهشتند و جاودانه در آن مىمانند؛ اين پاداش اعمالى است كه انجام مىدادند.»[۱۰]
۴- احسان به پدر و مادر
« ما به انسان توصيه كرديم كه به پدر و مادرش نيكى كند، مادرش او را با ناراحتى حمل مىكند و با ناراحتى بر زمين مىگذارد؛ و دوران حمل و از شير بازگرفتنش سى ماه است؛ تا زمانى كه به كمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگى بالغ گردد مىگويد: پروردگارا! مرا توفيق ده تا شكر نعمتى را كه به من و پدر و مادرم دادى بجا آورم و كار شايستهاى انجام دهم كه از آن خشنود باشى، و فرزندان مرا صالح گردان؛ من به سوى تو بازمىگردم و توبه مىكنم، و من از مسلمانانم! »[۱۱]
۵ - توحيد مردم در مسئله معاد و دادگاه عدل پروردگار
« آن روز كه كافران را بر آتش عرضه مىكنند [به آنها گفته مىشود:] از طيّبات و لذائذ در زندگى دنيا خود استفاده كرديد و از آن بهره گرفتيد؛ اما امروز عذاب ذلّتبار بخاطر استكبارى كه در زمين بناحق كرديد و بخاطر گناهانى كه انجام مىداديد؛ جزاى شما خواهد بود! »[۱۲]
۶- هشدار به مشركان و مجرمان
به عنوان هشدار به مشركان و مجرمان گوشهاي از داستان قوم عاد را كه ساكن سرزمين احقاف بودند : «[سرگذشت هود] برادر قوم عاد را ياد كن، آن زمان كه قومش را در سرزمين (احقاف) بيم داد در حالى كه پيامبران زيادى قبل از او در گذشتههاى دور و نزديك آمده بودند كه: جز خداى يگانه را نپرستيد! [و گفت:] من بر شما از عذاب روزى بزرگ مىترسم! آنها گفتند: آيا آمدهاى كه ما را [با دروغهايت] از معبودانمان بازگردانى؟! اگر راست مىگويى عذابى را كه به ما وعده مىدهى بياور! ...»[۱۳]
۷- اشاره به گسترش و عموميّت دعوت پيامبر اسلام(ص)
تا آنجا كه شامل طايفه جنّ هم ميشود: « به ياد آور] هنگامى كه گروهى از جنّ را به سوى تو متوجّه ساختيم كه قرآن را بشنوند؛ وقتى حضور يافتند به يكديگر گفتند: (خاموش باشيد و بشنويد!) و هنگامى كه پايان گرفت، به سوى قوم خود بازگشتند و آنها را بيم دادند! گفتند: (اى قوم ما! ما كتابى را شنيديم كه بعد از موسى نازل شده، هماهنگ با نشانههاى كتابهاى پيش از آن، كه به سوى حقّ و راه راست هدايت مىكند. اى قوم ما! دعوت كننده الهى را اجابت كنيد و به او ايمان آوريد تا گناهانتان را ببخشد و شما را از عذابى دردناك پناه دهد! و هر كس به دعوت كننده الهى پاسخ نگويد، هرگز نمىتواند از چنگال عذاب الهى در زمين فرار كند، و غير از خدا يار و ياورى براى او نيست؛ چنين كسانى در گمراهى آشكارند!»[۱۴]
۸ - دعوت پيامبر اسلام(ص) به صبر و استقامت
« آيا آنها نمىدانند خداوندى كه آسمانها و زمين را آفريده و از آفرينش آنها ناتوان نشده است، مىتواند مُردگان را زنده كند؟! آرى او بر هر چيز تواناست! روزى را به ياد آور كه كافران را بر آتش عرضه مىدارند [و به آنها گفته مىشود:] آيا اين حقّ نيست؟! مىگويند: (آرى، به پروردگارمان سوگند [كه حقّ است]!) [در اين هنگام خداوند] مىگويد: (پس عذاب را بخاطر كفرتان بچشيد!) پس صبر كن آنگونه كه پيامبران (اُولو العزم) صبر كردند، و براى [عذاب] آنان شتاب مكن! هنگامى كه وعدههايى را كه به آنها داده مىشود ببينند، احساس مىكنند كه گويى فقط ساعتى از يك روز [در دنيا] توقّف داشتند؛ اين ابلاغى است براى همگان؛ آيا جز قوم فاسق هلاك مىشوند؟! » [۱۵]
مطالعه بيشتر
۱. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج۹ و ج۱۵، ص۲۹۱ و ج۲۱، ص۳۵۱ و ج۲۳، ص۳۹.
۲. طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، مترجم: سيد محمد باقر موسوي، ج۱۰، و ج۱۸.
۳. قرشي، سيد علي اکبر، تفسير احسن الحديث، ج۱۰.
۴. قرائتي، محسن، تفسير نور، ج۸ .
منابع
- ↑ راغب اصفهاني، مفردات الفاظ القرآن، بيروت، الدار الشاميه، ۱۴۱۶ ق، ص۲۴۸.
- ↑ احقاف/ ۲۱
- ↑ ابو علي الفضل بن الحسن الطبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، قم، منشورات مكتبه آيت الله المرعشي، ۱۴۰۳ ق، ج۵، ص۸۹ .
- ↑ كلانتري، الياس، لغات قرآن در تفسير مجمع البيان، انتشارات بيان، ۱۳۶۳، ص۱۴.
- ↑ ميرزا ابوالحسن شعراني، نشر طوبي، تهران، كتاب فروشي اسلاميه، ۱۳۹۸ ق، ج۱، ص۱۸۱.
- ↑ مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، انتشارات اسلاميه، ۱۳۶۴، ج۲۱، ص۳۵۱ .
- ↑ طباطبائي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، بيروت، موسسه الاعلمي للمطبوعات، ۱۳۹۳ ق، ج۱۸، ص۱۸۴.
- ↑ . احقاف / ۲ – ۱ .
- ↑ . احقاف / ۳ .
- ↑ . احقاف / ۱۴ – ۴ .
- ↑ . احقاف / ۱۵
- ↑ . احقاف / ۲۰.
- ↑ . احقاف / ۲۸- ۲۱ .
- ↑ . احقاف / ۳۲- ۲۹ .
- ↑ . احقاف / ۳۵ – ۳۳ .