اخ القرآن
این مقاله هماکنون به دست Hosseiney4030 در حال ویرایش است. |
اَخُ الْقُرآن نامی که کتاب نهجالبلاغه به آن شهرت یافته و به معنای برادر قرآن است. اخ به معنای برادر است که به مشابه و همانند نیز گفته میشود. معنای اخ در اخ القرآن را، به معنای نظیر و همانندِ قرآن شمردهاند؛ زیرا مفاهیم نهجالبلاغه شبیه قرآن، همیشه نو و تازه است.
برخی نیز معتقدند نهجالبلاغه از روح امام علی(ع) که قرآن ناطق (قرآن گویا) دانسته شده سرچشمه گرفته است؛ به همین دلیل به این کتاب اخ القرآن گفته شده است.[۱] نهجالبلاغه را تفسیر آیات قرآن نیز شمردهاند.[۲]
کتاب نهجالبلاغه
سيد رضي از بزرگان و فقهاي عظيم تشيع، نهجالبلاغه را از فرمايشات مولاي متقيان امير المومنين (ع) در قلب سه بخش (خطبهها، نامهها و حکمتها) گردآوري کرده است. بخش اول نهجالبلاغه منتخبي از خطبههاي اميرالمؤمنين است که حضرت به مناسبتهاي مختلف و در مکانهاي متعددي ايراد فرمودند. بخش خطبهها شامل 241 خطبه ميشود که عموماً حاوي موضوعاتي چون خداشناسي، شناخت جهان، پيدايش عالم، طبيعت انسان، امتها و حکومتهاي نيکوکار و ستمکار است؛ البته مراد اصلي امام در بيان اين موضوعات تبيين خداشناسي و مسائل مهم اسلامي بوده است. سيد رضي از ميان تمام خطبهها، فقط چهار خطبه شقشقيه (خطبه 3)، غراء (خطبه 83)، اشباح (خطبه 91) و قاصعه (خطبه 92) را نامگذاري کرده است و اين خطبهها از مهمترين خطبههاي نهجالبلاغه معرفيشدهاند.
بخش دوم نهجالبلاغه، بخش نامههايي است که حضرت امير (ع) براي افراد مختلف فرستادند. اين قسمت از نهجالبلاغه 79 بخش دارد که از 12 وصيتنامه، سفارش و بخشنامه و 2 فرمان، يک دعا، يک پيماننامه و 63 نامه مکتوب تشکيلشده است. در بخش نامههاي نهجالبلاغه بيشتر به مسائل حکومتداري و نحوه تعامل مسئولين حکومتي با مردم پرداختهشده است اما جالب اينجاست که در متن هيچکدام از نامهها دستور حکومتي گزارش نشده است؛ تا جايي که برخي معتقدند به نظر ميرسد نامهها را پدري مهربان و دلسوز براي فرزندان خود نوشته است. نامه به امام حسن (ع)، نامه فرمان مالک اشتر و نامه به عثمان بن حنيف از معروفترين نامههاي نهجالبلاغه هستند.
بخش سوم نهجالبلاغه نيز حکمتها و کلمات قصار حضرت علي (ع) تشکيل ميدهد که شامل 480 کلمه قصار است و هرکدام در فصاحت و بلاغت بينظير هستند.
يکي از علل جاذبه نهج البلاغه آن است که چنان حق سخن را ادا ميکند که گويي گوينده آن تمامي عمر را به بحث و بررسي روي همان موضوع مشغول بوده و تخصصش منحصراً همان است. به عنوان مثال، امام در خطبهها چنان به شرح اسماء و صفات جلال خدا ميپردازد که انسان با چشم دل او را همه جا، در آسمان، زمين و درون جان خود حاضر مي بيند؛ به گونه اي روحش سرشار از انوار معرفت الهي مي گردد.