غلمان

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۵۰ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

غلمان به چه معناست؟

غلمان نوجوانانی پسر و زیباروی هستند که در بهشت از بهشتیان پذیرایی می‌کنند. قرآن آنان را به لُؤلُؤ مَکنون به معنای مروارید در صدف تشبیه کرده است. آمده است که آنها پیرامون بهشتیان می گردند و به خدمت کردنشان مشغول هستند. مفسران گفته‌اند این نوجوانان زیبا با قدح‌ها و کوزه‌ها و جام‌های پر از شراب طهور بهشتیان را سیراب می‌کنند.

«غلمان» در آیه ۲۴ سوره طور و عبارت «ولدان» که به همان معناست، در آیات ۱۹ سوره انسان و ۱۷ واقعه آمده است.

خادمان بهشت در شکل پسرانی زیبا

غلمان در قرآن خادمانی زیبا در بهشت هستند که از شدت زیبایی به مروارید در صدف (لُؤلُؤ مَکنون) تشبیه شده‌اند.[۱] در قرآن دو بار عبارت‏ «لُؤْلُؤٌ مَکْنُونٌ» آمده است: یکبار درباره همسران بهشتی و یکبار درباره غلمان که خادمان بهشتی هستند.‏[۲] مفسران گفته‌اند غلمان در خوبی و زیبایی و صفا و سفیدی مانند لؤلؤ درخشان هستند، و مکنون به معنی محفوظ و مخزون است.[۳] این خادمان را پسرانی زیبا تفسیر کرده‌اند.[۴]

کار غلمان در بهشت

در آیه ۲۴ سوره طور گفته شده غلمان در بهشت بهشتیان را طواف می‌کنند که به معنای آمد و شد آنان برای خدمت است‏.[۵] در آیه ۱۷ سوره واقعه و آیه ۱۹ سوره انسان، نیز با عبارت «ولدان» از این خادمان بهشتی یاد شده است که به معنای پسران است. در این آیه هم آمده که این خادمان بهشتی پیرامون بهشتیان در طواف هستند که به معنای حسن خدمتگزاری است.[۶] مفسران گفته‌اند این نوجوانان زیبا با قدح‌ها و کوزه‌ها و جام‌های پر از شراب طهور که از نهرهای جاری بهشتی برداشته شده در اطراف بهشتیان می‌گردند و آنان را سیراب می‌کنند.[۷]

منابع

  1. طباطبایی، محمدحسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق، ج۱۹، ص۱۴.
  2. قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن‏، ۱۳۸۸ش، ج۹، ص۲۸۷.
  3. طبرسی، فضل بن حسن‏، ترجمه تفسیر مجمع البیان، تهران، فراهانی‏، بی‌تا، ج۲۳، ص۳۵۲.
  4. کاشانی، فتح‌الله بن شکرالله‏، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، کتابفروشی اسلامیه‏، تهران، ج‏9، ص۵۷.
  5. طباطبایی، محمدحسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق، ج۱۹، ص۱۴.
  6. طبطبایی، المیزان، ج۱۹، ص۱۲۲.
  7. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۲۱۲.