پیامدهای خشم
پیامدهای خشم جیست؟
پیامدها
همان گونه که گذشت، نیروی خشم، اگر از محدوده ضرورت فراتر و از کنترل اراده آدمی خارج شود، هم چون آتشی سوزان یا سیلی بنیان کن، هر چه را بر سر راه خود بیابد، میسوزاند و تباه میکند و پیامدهای شومی را نخست برای صاحبش و سپس برای دیگران به ارمغان میآورد. علی(ع) در این باره فرمود: «خشم آتشی سوزانده است، هر که آن را فروخورد، خاموشش ساخته و هر که آزادش گذارد، خود او، اوّل کسی است که در شعلهاش میسوزد.[۱]ِ
بر اساس روایات، برخی از پیامدهای خشم چنین است:
تیرگی عقل: تا زمام امور انسان، در اختیار عقل است، جز در مسیر مصلحت خویش گام برنمیدارد، لیکن افراط در خشم، چراغ نورانی عقل را تیره و بیفروغ میسازد و انسان، بی چون و چرا در خط فرمان نیروی بیشعور خشم میگذارد و دیگر مصلحتی نمیبیند تا به سویش گام بردارد. امام علی(ع) فرمود: «خشم خردها را تباه میکند و آدمی را از مسیر درست دور میسازد».[۲]
۲. ویرانگری و تبهکاری: اگر انسان خشمگینی را که لجام عقل را گسیخته و سراپای وجودش را آتش غضب مشتعل ساخته، به دیوانهای زنجیری یا درندهای وحشی تشبیه کنیم، گزاف نگفتهایم. او نه گوش شنوایی دارد که نصیحت و سخن حق در آن نفوذ کند و نه چشم بینا و واقع بینی دارد که راه را از بیراهه تشخیص دهد و نه فکر روشنی دارد که قدرت دستهبندی امور جزیی و استنتاج عقلی را از آنها داشته باشد.
او هر که و هر چه را که مانعی بر سر راه خواهشهای کور و دور از منطق خود بیاید، آسیب رساند، و ویران میکند. حضرت علی(ع) فرمود: «خشم شدید، منطق را تغییر میدهد، ارتباط اجزای استدلال را قطع و موجب پراکندگی فهم و فکر میشود».[۳]
۳. پشیمانی: به تدریج با فرو نشستن شعلههای خشم، دیدگان خود به روشنی میگراید، قدرت تفکر و اندیشه فرد به کار میافتد و آنچه را که در دوره کوتاه تسلط خشم، بر او گذشته به ارزیابی مینشیند. سخنان زشت، نسبتهای ناروا، پردهدریها، خارج شدن از چارچوب فضایل انسانی، ارتکاب جرم، جنایت جبران ناپذیر و… تصویر زشتی برای همیشه در ذهنش به جا میگذارد، تصویری که اگر محکمه قاضی و مجازاتی هم در کار نباشد، یادآوری آن پیوسته او را عذاب خواهد داد که: «چرا چنین کردم؟!... ای کاش بر خود مسلط بودم و… او پشیمان است و افسوس میخورد، ولی دیگر پشیمانی سودی ندارد. از همین روست که امام علی(ع) فرمود: «ایّاک و الغضَبَ فاوّلُهُ جنُونٌ و اخرهُ ندمٌ؛ از خشم دوری کن که آغازش دیوانگی و پایانش پشیمانی است.»[۴]