یاری نشدن امام حسین(ع) توسط خداوند

از ویکی پاسخ
سؤال

آيا در كربلا خداوند نمي توانست كمك امام حسين كند تا اين واقعه تاريك اتفاق نيافتد چرا كمكي نكرد در حالي كه خداوند هميشه پيامبران و امامان خود را ياري ميكند.

درگاه‌ها
امام حسین.png


خداوند هر كاري را بر اساس مصلحت و حكمت خاصي انجام مي دهد و حقيقت اسرار و حكمت كارهاي خدا را هيچ كسي نمي‌داند و اگر نظر عرفاني و فلسفي احياناً براي برخي مسايل طرح مي شود تنها در حد يك احتمال است، و اگر در برخي روايات گاهي مسايل عنوان شده است در حد يك جلوه اي از اسرار فراوان آن مسايل است، وگرنه حقيقت اسرار كارهاي خداوند را غير خود خداوند سبحان كسي نمي داند. جريان حضرت امام حسين نيز از اين قاعده بيرون نيست و كسي نمي داند كه در اين مورد چرا خداوند چنین اراده نموده است، تنها در برخي روايات آمده است كه در يك حالت روحاني و معنوي و با الهام الهي به آن حضرت گفته شد «يا حسين اخرج الي العراق، فان الله قدشاء أن يراك قيلاً»[۱] يا حسين به سوي عراق حركت نما كه خدا خواسته است كه در آن سرزمين شهادت نصيب تو بشود. از اين معلوم مي شود كه جريان شهادت امام حسين مورد مشيّت الهي بوده است. در متون و منابع اسلامي آمده كه وقتي برخي افراد به حضور امام حسين(ع) رسيدند تا او را از رفتن به عراق باز دارند، حضرت به همان كلام الهام شده استناد مي كرد و آنها را قانع مي نمود كه جريان رفتن به عراق و شهادت مورد مشيّت و خواست خداوند قرار گرفته لذا بايد بروم.[۲]

گذشته از اين قبل از جريان كربلا حتي در زمان كودكي امام حسين(ع) در روايات متعدد آمده كه رسول خدا از جريان شهادت او خبر داده است[۳] از مجموع اين حقايق بدست مي آيد همان طور كه مشيت خداوند بر نجات حضرت عيسي قرار گرفت، مشيت او بر شهادت امام حسين تعلق گرفت. در نتيجه چرايي اين دو مسأله را بايد به مشيت و خواست خداوند حواله داد و كسي از اسرار اين دو گونه انتخاب آگاهي ندارد.

۲. نكته ديگر تحليل نقش و تأثير شهادت است يعني بعيد نيست كه اگر مثلا در زمان حضرت عيسي(ع) وی بدست كفار شهيد مي شد اثر چنداني براي حفظ معارف وحياني نمي داشت لذا خداوند او را نجات داد. اما در جريان امام حسين(ع) قضيه برعكس است يعني شهادت او به اندازه اي در حفظ دين و معارف وحياني اثر داشت كه خداوند خواست، آخرين دين آسماني را با خون و شهادت بهترين بنده خود حفظ كند و اگر امام حسين(ع) همانند حضرت عيسي به آسمان برده مي شد، شايد دين خدا از بين مي رفت و مورد نابودي قرار مي گرفت لذا خداوند از طريق شهادت امام حسين دين خاتم را تا ابد حفظ كرد. حضرت امام خميني (ره) درباره تأثير شهادت امام حسين(ع) در حفظ اسلام مي گويد: سيدالشهداء مذهب را بيمه كرد، با عمل خودش اسلام را بيمه كرده و با فداكاري بي نظير و نهضت الهي خود واقعه بزرگ را بوجود آورد كه كاخ ستمگران را فرو ريخت و مكتب اسلام را نجات بخشيد[۴] و از آن جا كه حفظ دين در زمان امام حسين(ع) تنها از طريق شهادت بهترين انسان ها تأمين مي شد خداوند امام حسين(ع) را همچون عيسي نجات نداد، لذا گفته شده: «در دوران سيدالشهداء شرايطي پيش آمده بود كه جز با حماسه شهادت، بيداري امت فراهم نمي شد وجز با خون عزيز ترين انسان ها، نهال دين خدا جان نمي گرفت اين بود كه امام و اصحاب شهيدش، عاشقانه آگاهانه به استقبال شمشيرها و نيزه ها رفتند تا با مرگ خونين خويش طراوت و سرسبزي اسلام را تأمين و تضمين كنند و اين سنت هم چنان در تاريخ باقي ماند و شهادت درس بزرگ و ماندگار عاشورا براي همه نسلها و عصرها گشت»[۵] پس بنابر فلسفه عدم نجات حضرت امام حسين(ع) مي توان چنين تعبير و تحليل كرد كه بقاء دين خاتم انبياء تنها از طريق شهادت امام حسين تأمين مي شد لذا خداوند او را عيسي گونه نجات نداد بلكه براي حفظ و بقاي دينش شهادت در راه خدا را نصيب او نمود.

۳. نكته ديگر آن است كه شهادت يك هلاكت نيست و عدم شهادت به مفهوم نجات از مهلكه نيست، بلكه شهادت بالاترين، زيباترين و آگاهانه ترين سعادت و حيات است لذا قرآن كريم هرگز اجازه نداده است كه شهادت مرگ تلقي شود؛ بلكه فرمود شهادت زندگي برتر انسان هاست: «ولاتقولوا لمن يقتل في سبيل الله امواتٌ بل احياءٌ ولكن لاتشعرون»[۶] يعني به كساني كه در راه خدا كشته مي شوند، مرده نگوييد، بلكه آنان زنده اند، ولي شما درك نمي كنيد. فيض شهادت چنان ارزشمند است كه اولياء دين همواره از خداوند، آرزوي آن را داشته اند، در مكت خاندان وحي شهادت مطلوب و معشوق آنان است و امامان همه مرگ شان با شهادت بود است[۷] پس طبق اين تفسير امام حسين با شهادت خود نه تنها به حيات و نجات برتر رسيد بلكه دين خدا را نيز حفظ نمود و تا ابد از خطر نابودي نجات داد.

منابع

  1. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، نشر دارالحياء لتراث العربي، ۱۴۰۳ق، ج۴۴، ص۳۶۴، باب۳۷.
  2. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، نشر دارالحياء لتراث العربي، ۱۴۰۳ق، ج۴۴، ص۳۶۴، باب۳۷.
  3. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، ص۲۳۸، باب۳۰، حديث۳۰.
  4. امام خميني، تبيان، (دفتر۱۲) تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، ۱۳۷۸ش، ص۲۷۴.
  5. محدثي، جواد، فرهنگ عاشورا، قم، نشر معروف، ۱۳۷۶ش، ص۲۸۱.
  6. محدثي، جواد، فرهنگ عاشورا، قم، نشر معروف، ۱۳۷۶ش، ص۲۸۱.
  7. محدثي، جواد، فرهنگ عاشورا، قم، نشر معروف، ۱۳۷۶ش، ص۲۸۱.