فلسفه تحریم زنا
این مقاله هماکنون به دست Shamsoddin در حال ویرایش است. |
فلسفه تحریم زنا چیست؟ چرا اسلام زنا کار را به اشد مجازات محکوم میکند؟
با توجه به آثار و پیامدهایی که بر زنا مترتب است، این عمل در دین اسلام تحریم شده است. در دین اسلام، سلامت نسلها و قداست خانواده به عنوان رکنی از ارکان جامعه، از اهمیت خاصّی برخوردار است، لذا برای تنظیم سالم روابط و حفظ حرمت خانواده و صالح بودن نسل بشر بر صحیح بودن روابط مردان و زنان تأکید فراوان دارد. ارتکاب جرائمی همانند زنا که مخلّ به این روابط است، مشمول مجازات شدید حدّ شناخته شده است، تا کسی جرأت بیتوجهی به سرنوشت خانواده و نسل آینده جامعه پیدا نکند، و از مسیر صحیح اشباع غرائز بیرون نرود. حدودی مانند تازیانه و رجم به تعبیری مجازات شدید، موجب پیشگیری جدی از وقوع جرم ننگین زنا است، زیرا احتمال مجازات فوقالعاده شدیدی که در برابر زناکاران قرار داده شده، در روحیه غالب افراد مؤثر است و حالت تهدیدی آن میتواند در آنها اثر بگذارد.
تعریف زنا و حرمت آن
زنا عبارت است از آمیزش مرد و زن بدون عقد ازدواج یا ملکیت. حد زنا بر قسم است: قتل، رجم و جَلد (شلاق)[۱] و برای اثبات حد زنا، حتما دخول (ادخال آلتِ مردانگى در فَرْج زن) باید انجام گرفته باشد.[۲]
زنا، در طول تاریخ مورد نکوهش بشر بوده و فی الجمله به عملی شنیع و گناهی اجتماعی معروف شده است، به گونهای که خود مرتکب نیز آن را علنی انجام نمیدهد. شرایع آسمانی، همه از عمل زشت زنا به شدیدترین وجه، نهی کردهاند.[۳] در اسلام نیز این عمل از گناهان کبیره محسوب است.
قرآن کریم در موارد متعددی به این عمل شنیع اشاره دارد.[۴] از جمله در آیه زیر چنین توصیه میکند: ﴿و لاتَقْرَبُوا الزِّنَا انَّهُ کانَ فَاحِشه و سَآءَ سَبِیلاً؛ و به زنا نزديك مشويد، چرا كه آن همواره زشت و بد راهى است.﴾(اسراء:۳۲) در ذیل آیه شریفه نکاتی قابل توجّه است:
فلسفه تحریم
- زنا و شیوع آن، نظام خانواده و رابطه پدری و فرزندی را متزلزل میکند. اگر زنا شایع گردد، فرزندان نامشروعی که در جامعه به و جود میآیند، در عالم بیهویتی ـ که طبعاً مورد حمایت هم قرار نمیگیرند ـ بزرگ میشوند و روابط اجتماعی که بر پایه روابط خانوادگی بنیان شده از اساس متزلزل میگردد.
- زنا، زمینه انواع برخورد و درگیریها در میان هوسبازان را فراهم میسازد. تجربه نشان میدهد که در کنار انحرافات جنسی بدترین جنایات اتّفاق میافتد. به این صورت آسایش و امنیت اجتماعی در گردباد حوادث ناشی از کردار زشت هوسبازان، از بین میرود.
- تجربه نشان میدهد که زنا باعث اشاعه انواع بیماریهای مقاربتی است و افراد زیادی از این راه سلامت خود را از دست داده و میدهند.
- این عمل غالباً باعث سقط جنین و کشتن فرزندان و قطع نسل میگردد؛ زیرا زنان مبتلا به این عمل هرگز حاضر به نگهداری این گونه فرزندان نیستند.
- نکاح و ازدواج به عنوان یک سنّت حسنه در طول تاریخ مورد مدح و ستایش نوع بشر بوده و هدف از آن تنها اشباع غریزه جنسی نیست، بلکه اشتراک در تشکیل زندگی، و اُنس روحی و آرامش فکری و تربیت فرزندان تعاون و همیاری در همه ابعاد زندگی، به منظور حفظ بقاء نوع و مشخص بودن نسلها در آینده، همه از آثار ازدواج است که بدون اختصاص زن و مرد به یکدیگر و تحریم زنا، امکانپذیر نیست.[۵]
- با شایع شدن زنا، به تدریج میل و رغبت افراد به ازدواج ـ به عنوان راه طبیعی و مشروع اشباع غریزه جنسی ـ کمتر میشود. نادیده گرفتن غریزه طبیعی و غفلت انسانها از غایت و هدف اصلی ازدواج، انسانیت را تهدید به نابودی میکند.
- زنا راهی به مفاسد دیگر در جامعه میگشاید. زنا کژ راههای است که انسان را از هدف اصلی غافل و انسانیت را به نابودی میکشاند. «اینکه میبینیم تمام اقوام و ملل در همه اعصار این عمل را زشت و فاحشه خواندهاند، برای این بوده که میفهمیدند این عمل باعث فساد انساب و شجرههای خانوادگی و قطع نسل، و ظهور و بروز امراض گوناگون تناسلی گشته، و همچنین علاوه بر این باعث بسیاری از جنایات اجتماعی از قبیل آدمکشی و چاقوکشی و سرقت و جنایات و امثال آن میگردد، ونیز باعث میشود عفّت و حیا و غیرت و مودّت و رحمت در میان افراد اجتماع جای خود را به بیعفتی و بیشرمی و بیغیرتی و دشمنی و شقاوت بدهد.»[۶]
روایت
امام علی(ع) میفرماید: «از پیامبر اسلام(ص) شنیدم که فرمود: «در زنا شش اثر سوء است» سه اثر آن در دنیا است که عبارتند از: صفا و نورانیت را از انسان میگیرد، روزی را قطع میکند، و تسریع در نابودی انسانها میکند، امّا سه اثری که در آخرت است: غضب پروردگار، سختی حساب و دخول ـ یا خلود ـ در آتش جهنّم است».[۷]
منابع
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، نویسنده (ها): احمد پاکتچی - محمدصادق لبانی مطلق، ج۹، ص۴۵۳.
- ↑ آئين كيفرى اسلام، ترابى شهرضايى، اكبر، ج۱، ص۹۶.
- ↑ طباطبائی، سیّد محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه سیّد محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ج۱۳، ص۱۲۳–۱۱۸.
- ↑ فرقان/۶۸، ممتحنه/۱۲، نور/۲ و ۳
- ↑ تفسیر نمونه، همان، ص۱۰۳–۱۰۴
- ↑ طباطبائی، سیّد محمدحسین، همان، ج۱۳، ص۱۲۳–۱۲۸
- ↑ الطبرسی، الفضل بن الحسن، مجمع البیان، بیروت، دار المعرفه، چاپ دوم، ۱۴۰۸هـ. ق، ۱۹۸۸م، المجلد۵ و ۶، ص۶۳۸