کاربر:Rezapour/صفحه تمرین
این مقاله هماکنون به دست Rezapour در حال ویرایش است. |
مفسران شیعه دلیل حرمت ازدواج در آخر عمر پیامبراسلام(ص) را، جلوگیری از پیشنهادهای ازدواج با زنان جوانتر دانستهاند. برخی نیز بر این باوراند زمانی که پیامبر(ص) بوسیله ازدواجهای متعدد با قبایل مختلف از گزند آنان در امان شد، خداوند ازدواج مجدد را بر او حرام کرد. مفسران اهلسنت همانند بیهقی و ابنکثیر این حکم را بعنوان پاداش خداوند به همسران پیامبر(ص) دانستهاند که در گزینش بین زندگی ساده با پیامبر(ص) و طلاق، پیامبر را اختیار کرده بودند. زمخشری نیز این آیه را حدنهایی تعداد ازدواج برای پیامبر(ص) دانسته است.
آیه و ترجمه
حرمت ازدواج بر پیامبر
آیه حرمت ازدواج(سوره احزاب، آیه۵۲) بعد از فتح خیبر[۱] و گزینش همسران پیامبر(ص) بین طلاق و ادامه زندگی ساده با او نازل شد.[۲] در تفسیر این آیه بسبب کلمه«مِنْ بَعْدُ» اختلاف دارند:[۳] ذكر المفسرون لهذه الآية ثلاثة معان أقربها الى دلالة الظاهر ان اللّه سبحانه بعد أن أباح للنبي أنواع النساء التي أشار اليها في الآية السابقة أوجب عليه في هذه الآية الاكتفاء بمن في عصمته فعلا، و كنّ تسعا، و حرم عليه أن يطلق واحدة منهن و يتزوج مكانها أخرى حتى و لو أعجبته[۴]
برخی مفسران شیعه مانند محمد تقی مدرسی[۵] و علامه طباطبایی[۶] حرمت ازدواج بر پیامبر را به عنوان یکی از احتمالات موجود در این آیه دانستهاند.
لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ فهذا هو العدد النهائي الذي يسمح لك بالوقوف عنده من النساء، و هن تسع[۷]
و قد روت عائشة- رضي اللّه عنها- أن هذا التحريم قد ألغي قبل وفاة النبي- صلّى اللّه عليه و سلّم- و تركت له حرية الزواج. و لكنه- صلّى اللّه عليه و سلّم- لم يتزوج كذلك غيرهن بعد هذه الإباحة. فكن هن أمهات المؤمنين ..
شیخ کلینی در الکافی از امام صادق(ع) نقل میکند، ازدواج با همه زنان بر پیامبر(ص) حلال بود تا اینکه این آیه نازل شد و حرمت ازدواج با برخی از آنان از جمله مادران، دختران، خالهها، عمهها و... که در آیه ۲۳ سوره نساء یاد شده، نازل شد.[۸] فاضل مقداد(درگذشت ۸۲۶ق) از متکلمان شیعه، ضمن ضعیف دانستن این روایت معتقد است بنابر صحت داشتن این حکم، آیه مختص به پیامبر نیست و شامل همه مسلمانان میشود.[۹]
دلیل حرمت
زمخشری(۴۶۷–۵۳۸ ق)از مفسران اهلسنت[۱۰] و سید محمدحسین فضلالله از مفسران معاصر شیعه[۱۱] معتقدند خداوند حدنهایی ازدواج پیامبر را به نُه زن تعیین کرد. همانطور که برای سایر مردان نهایتا چهار زن میتوانند اختیار کنند.[۱۲] با این تفاوت که پیامبر(ص) اجازه طلاق و تبدیل زنانش را نداشت.[۱۳] آیت الله جوادی مفسر معاصر[۱۴] و زمخشری(درگذشت ۵۳۸ق)[۱۵] معتقدند آن زنان در هنگام نزول آیه در اختیار پیامبر بودند که بین طلاق و ادامه زندگی ساده با پیامبر، پیامبر را انتخاب کرده بودند.
صادقی تهرانی(۱۳۰۵-۱۳۹۰ش) مفسر شیعی، حرمت ازدواج بر پیامبر را یک حکم ویژه در باب احکام زناشویی در راستای رسالت او دانسته است. او معتقد است خداوند نخست به منظور ارتباط با همه قبايل، ازدواج بیش از چهار زن را برای او حلال کرد. بعد از آنکه این سیاست به اجتماع عربی محقق شد و پیامبر(ص) نسبت به کل اقوام مدینه که محور اصلی دعوتش بودند، در امان شد و خطر دعوتش کمتر و تاثیرش در آن سامان بیشتری یافت، خداوند ازدواج مجدد بر او حرام کرد.[۱۶]
به باور آیت الله مکارم، پيامبر اسلام(ص) از ناحيه افراد و قبائل مختلف، تحت فشار بود و بهترین راه حل وصلت کردن با آنان بود.[۱۷] با گذشت زمان هر قوم و قبيلهاى چنين انتظارى داشت که افتخار وصلت کردن پیامبر با آنان نصیبشان شود.[۱۸] حتى بعضى از زنان بدون هيچگونه مهريه، حاضر شدند خود را به عنوان هبه و بى هيچ قيد و شرط، با او ازدواج كنند.[۱۹] در این میان برخی به بهانه بیوه و مسن بودن همسران پیامبر(ص) به او پیشنهاد ازدواج با زنان صاحب مال و جمال دهند. لذا، خداوند با يك قانون محكم، از این کار جلوگیری کرد و او را از هرگونه ازدواج مجدد، و يا تبديل زنان موجود، نهى كرد.[۲۰] همچنین او معتقد است حق ايجاب مىكرد، بعد از ابراز وفادارى و ترجيح دادن زندگى ساده و معنوى پيامبر(ص) بر هر چيز ديگر، خداوند براى حفظ مقام آنها چنين دستورى را به پيامبر(ص) بدهد.[۲۱]
مفسران اهلسنت همچون، بیهقی(درگذشت ۴۷۰ق) [۲۲] و زمخشری(درگذشت ۵۳۸ق)[۲۳] و ابنکثیر(درگذشت ۷۷۴ق)[۲۴] بر این باوراند که این آیه پاداشی برای زنان پیامبر(ص) بوده است؛ زیرا آنان بین طلاق و ادامه زندگی ساده با پیامبر مخیر شدند و زندگی بدون تجمل با پیامبر را انتخاب کرده بودند.
طبق شواهدى كه از تواريخ استفاده مىشود پيامبر اسلام ص از ناحيه افراد و قبائل مختلف تحت فشار بود كه از آنها همسر بگيرد، و هر يك از قبائل مسلمان افتخار مىكردند كه زنى از آنها به همسرى پيامبر ص در آيد.[۲۵]
چون غنايم خيبر را تصرف نمود زنان آنحضرت گفتند از اين غنيمت ما را چيزى بده حضرت فرمود آنرا قسمت كردم ميان مسلمانان بفرموده حق تعالى ايشان در غضب شده گفتند گمان تو آنست كه اگر تو ما را طلاق دهى نيابيم شوهرى را از قوم خود غير از تو حق تعالى آنحضرت را امر كرد كه از زنان معتزل شود در مشربه ام ابراهيم تا حيضى و طهرى بهبينند پس آيه مذكوره نازل شده و در رواية آمده كه بعد از نزول اين آيه حضرت همه ازواج را طلبيد و اين آيه بر ايشان خواند و مخير ساخت آنها را بر مفارقت و بقاء همه اختيار آنحضرت كردند كه چون آنحضرت اين آيه بر ايشان خواند فرمود كه شتاب مكنيد و با پدران خود در اين باب مشورت كنيد گفتند يا رسول اللّه ما را در اين باب با كسى مشورت نبايد كرد حق تعالى ما را مخير گردانيده ميان زينت دنيا و اختيار كردن خدا و رسول و سراى آخرت را ما رضاى خدا و رسول و سراى عقبا را اختيار كرديم رسول شاد شد حق تعالى اين آيه فرستاد كه و لا يحل لك النساء من بعد[۲۶]
مخالفان حرمت
طبرسی(۵۴۸ق) از مفسران شیعه در تفسیر مجمع البیان آورده که خداوند در آیه ۵۰ سور احزاب گروههایی از زنان را بر پیامبر حلال کرده و در آیه ۵۲ غیر این گروهها را بر پیامبر حرام کرده است و مقصود آیه حرمت ازدواج بهصورت کلی نیست بلکه حرام بودن برخی گروهها از زنان بوده است.[۲۷] برخی مفسران معتقدند بنابر این نظریه بیش از نُه زن بر پیامبر حلال بوده و اجازه ازدواج با غیر از اینان را ندارد.[۲۸] به اعتقاد طبری(۳۱۰ق) مفسر اهلسنت، بهترین تفسیر این است که خداوند با نازل کردن این آیه ازدواج کردن با غیر زنانی که بوسیله پرداخت مهریهشان بر پیامبر(ص) حلال کرده بود، حرام دانست.[۲۹]
لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ أي بعد النساء اللاتي أحللناهن لك في الآية السابق[۳۰] شیخ طوسی(۳۸۵-۴۶۰ق) از محدثان شیعه معتقد است اکثر فقیهان بر این باورند بعد از گذشت مدتی این حکم تحریم ازدواج، باطل شد و مجدداً اجازه ازدواج داده شد.[۳۱] هر چند پيامبر(ص) بعد از آن ازدواج نكرد.[۳۲] البته آیت الله مکارم این نسخ را نمیپذیرد.[۳۳]
فخر رازی(درگذشت ۶۰۶ق) در مورد نسخ حرمت ازدواج مجدد پیامبر(ص) قائل به اختلاف است.[۳۴]
پانویس
منابع
- «درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع تفسیر آیات ۵۱ تا ۵۳ سوره احزاب»، سایت پایگاه سخنرانی مذهبی، تاریخ درج مطلب:۲۹ دی ۱۳۹۹ش، تاریخ بازدید: ۱۸ بهمن ۱۴۰۰ش.
- آلوسی، روح المعانی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
- ابنکثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار الکتب العلمية، ۱۴۱۹ق.
- بیهقی، السنن الكبرى، بهتحقیق محمد عبد القادر عطا، بيروت، چاپ سوم، ۱۴۲۴ق.
- جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، قم، اسراء، بیتا.
- زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۴ق.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بیتا.
- شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- صادقی تهرانی، محمد، ترجمان فرقان، قم، شکرانه، ۱۳۸۸ش.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۸ق.
- طبری، محمد بن جریر، تفسیر طبری، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۱۲ق.
- علامه طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، قم، اسماعیلیان، بیتا.
- فاضل مقداد، مقداد بن عبد الله، کنز العرفان في فقه القرآن، تهران، مرتضوی، ۱۳۷۳ش.
- فخر رازی، تفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
- فضلالله، محمدحسین، من وحی القرآن، بيروت، دار الملاک، ۱۴۲۰ق.
- قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۶۴ش.
- قمى، على بن ابراهيم، تفسیر قمی، بهتصحیح طيّب موسوى جزائرى، قم، دار الكتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.
- ↑ قمی، تفسیر قمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۹۲.
- ↑ الصنعانی، المصنف، ۱۴۰۳ق، ج۷، ص۴۹۲.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۷، ص۳۹۱؛ طبری، تفسیر طبری، ۱۴۱۲ق، ج۲۲، ص۲۱.
- ↑ تفسير الكاشف، ج6، ص: 233.
- ↑ من هدى القرآن، ج10، ص: ۳۶۸-۳۶۹.
- ↑ الميزان في تفسير القرآن، ج16، ص: ۳۳۶.
- ↑ تفسير من وحي القرآن، ج18، ص: ۳۳۵
- ↑ شیخ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۸۹.
- ↑ فاضل مقداد، کنز العرفان في فقه القرآن، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۲۴۵.
- ↑ زمخشری، الکشاف، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۵۵۳.
- ↑ فضلالله، من وحی القرآن، ۱۴۲۰ق، ج۱۸، ص۳۳۵.
- ↑ فاضل مقداد، کنز العرفان في فقه القرآن، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۲۴۵.
- ↑ فاضل مقداد، کنز العرفان في فقه القرآن، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۲۴۵.
- ↑ درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع تفسیر آیات ۵۱ تا ۵۳ سوره احزاب، پایگاه سخنرانی مذهبی
- ↑ زمخشری، الکشاف، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۵۵۳.
- ↑ صادقی تهرانی، ترجمان فرقان، ۱۳۸۸ش، ج۴، ص۲۷۱.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۷، ص۳۹۱.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۷، ص۳۹۲.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۷، ص۳۹۱.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۷، ص۳۹۲.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۷، ص۳۹۲.
- ↑ بیهقی، السنن الکبری، ۱۴۲۴ق، ج۷، ص۸۵.
- ↑ زمخشری، الکشاف، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۵۵۳.
- ↑ ابنکثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۶، ص۳۹۶.
- ↑ تفسير نمونه، ج17، ص: ۳۹۱.
- ↑ خلاصة المنهج، ج4، ص: ۲۹۳.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۸، ۵۷۵.
- ↑ فاضل مقداد، کنز العرفان في فقه القرآن، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۲۴۵.
- ↑ طبری، تفسیر طبری، ۱۴۱۲ق، ج۲۲، ص۲۲.
- ↑ تبيين القرآن، ص: 437
- ↑ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، داراحیاء التراث العربی، ج۸، ص۳۵۶.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۷، ص۳۹۳.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۷، ص۳۹۳.
- ↑ فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۵، ص۱۷۸.