انواع تلقین
این مقاله هماکنون به دست Rezapour در حال ویرایش است. |
تلقین چه فایدهای دارد؟
اما اینکه آیا میت ادراک دارد تا تلقین کار بیهوده ای نباشد؟ در پاسخ باید گفت: «دلایل قطعی عقلی که بقای روح را، پس از مرگ ثابت میکنند[۱]; بهترین گواه بر این است که روح، ادراک دارد». روح در برزخ، قوهٔ متخیله و ادراکیهٔ خود را دارد. مرگ، تنها وسایل مادی ادراک را از روح میگیرد؛ نه این که روح باشد ولی ادراکهای او نباشد. این مسئله، افزون بر اینکه دلایل عقلی زیادی دارد،[۲] یک دلیل تمثیلی و ملموس نیز دارد و آن، حالت خواب است. میدانیم که در خواب، اعضای ادراکی مانند: چشم، گوش و… تعطیل و خوابند؛ ولی روح میبیند، میشنود، اطلاعات جدیدی به دست میآورد، سخنان و اطلاعاتی را بازگو میکند و….
پس، دریافت اطلاعات و درک و فهم آنها، همیشه نیازمند وسایل مادی نیست. روح انسان در حال مرگ و پس از آن، فراغتش از حالت خواب بیشتر میشود و محدودیتهای عالم مادی را ندارد.
نمونههای قرآنی و روایی نیز، همین حقیقت را تأیید میکنند. قرآن میفرماید:
(اللّهُ یَتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنامِها فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضی عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْأُخْری إِلی أَجَل مُسَمًّی إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیات لِقَوْم یَتَفَکَّرُونَ); خداوند هنگام مرگ، ارواح]خلق [را میگیرد و آن را که هنوز مرگش نرسیده است، در حال خواب روحش را میگیرد. پس آن روحی که اجل و مرگش فرا رسیده است نگه میدارد و آن دیگری را تا وقت معلوم دوباره میفرستد و در این امر نشانههایی برای اندیشمندان است.[۳]
آری! برای اندیشمند، این بالاترین نشانه است که اگر روح انسان در حال خواب ،بدون استفاده از وسایل مادی، حقایقی را دریافت میکند; پس از مرگ نیز چنین است. در آیه ی شریفه، هر دو حالت، یکی محسوب شده است یعنی گرفتن روح توسط خداوند.
قرآن، چیزی بالاتر از فهم و ادراک را، به ارواح پس از مرگ نسبت میدهد:
تو مپندار کسانی را که در راه خدا کشته شدهاند، مردگانند; بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند و... .[۴]
یعنی ارواح شهیدان افزون بر درکی که دارند، حیات واقعی دارند و روزی میخورند.
جسد کافرانی که در جنگ بدر هلاک شده بودند، در چاهی انداخته شد. رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از بالای چاه با آنها سخن گفت. پرسیدند: «مگر آنها میشنوند؟» حضرت فرمود: «شما از آنها شنواتر نیستید».
حضرت علی(علیه السلام) در پایان جنگ جمل با کشته ی کعب بن سوره و... سخن گفت. مردی پرسید: «ای علی، مگر اینها میشنوند؟» فرمود: «همان گونه که کشتگان بدر صدای پیامبر را شنیدند، اینها نیز میشنوند».[۵]
پس با دلایل عقلی و نقلی بیان شد که روح میت، فهم دارد. دلیل اینکه برای تلقین، لحظههای نخستین را، معین کردهاند، این است که روح، یکباره بدن را ترک نمیگوید; بلکه مانند حرارت بدن به تدریج خارج میشود.[۶]
به همین لحاظ و با توجه به ارتباط روح با بدن مادی و قبر خاکی، تلقین سفارش شده است هر چند روح وارد برزخ شده است; ولی هنوز به بدن خاکی توجه دارد. از این رو، در دستور تلقین، آمده است که دست به شانه ی او بگذارید و او را تکان دهید.[۷]
مرحوم فیض کاشانی برای میت، حتی ادراک طبیعی را نیز، در ساعتهای نخستین، ثابت میکند. او میفرماید:
آخرین قوه ای که هنگام مرگ از انسان کوچ میکند، حس شنوایی است. قلب به محض جدایی روح، فاسد میشود; ولی گوش تا قبض نهایی روح، همچنان کار میکند. از این رو، معصوم(علیه السلام) فرمود:
اموات خود را شهادت لا اله الّا اللّه تلقین کنید».[۸]
منابع اهل سنت، روش تلقین را از حضرت امیر(علیه السلام) نقل میکنند که فرمود:
هر گاه میت را نزد قبر گذاشتند، بر دهانه ی قبر بایست. همین که میت در قبر سرازیر شد، بگو: «بسم الله و بالله و علی مله رسول الله اللهم عبدک نزل بک...».[۹]
¡ با توجه به عربی بودن تلقین، آیا مردگان غیر عرب آن را میفهمند؟
l عبارتهای تلقین، همان چیزهایی است که یک فرد مسلمان در طول زندگی آنها را بارها شنیده و با آنها مأنوس بوده و چه بسا آنها را حفظ بوده است. تلقین عبارتهای شهادتین، اسامی ائمه و دعاهایی است که بیشتر مسلمانان، آنها را میدانند.
گذشته از این حقیقت، چند زبانی در دنیای ماده است. عالم برزخ با این دنیا متفاوت است و آنجا محدودیت فهم و زبان خاص، وجود ندارد; بلکه انسانها به تمام زبانها آگاه میشوند.[۱۰]
روایتی از امام علی(علیه السلام) نقل شده است که دنیای دیگری به روی بشر میگشاید. امام صادق(علیه السلام) فرمود که امیر مؤمنان(علیه السلام)در طایفه ی بنی مخزوم خاله و داییهایی داشت، روزی جوانی از آن قبیله خدمت حضرت آمد و گفت: «ای دایی (علی(علیه السلام))! برادری داشتم که مرد. از این رو بسیار اندوهگین هستم». حضرت فرمود: «میخواهی او را ببینی؟» گفت: «بلی». حضرت همراه او روانه ی قبرستان شد. همین که نزد قبر او رسیدند، لبهای مبارک آن حضرت حرکت میکرد. سپس با پای مبارک زد و آن شخص از قبر خارج شد. در حالی که به زبان فارسی میگفت: «امیکا!» حضرت فرمود: «آیا تو یک مرد عرب نبودی که مُردی؟» پاسخ گفت: «بلی، همینطور بود. ولی من بر سنّت و کیش فلان و فلان مردم بودم، از این رو زبان و گفتارم برگشت»[۱۱](مطابق اهل آن کیش فارسی شد).
با عنایت به این روایت، میتوان گفت، مسلمانان که بر سنت پیامبر(صلی الله علیه وآله)میمیرند، به هر زبانی که باشند زبان آنها عربی میشود.
منابع
- ↑ ر. ک. آخرین سفر، اثر نگارنده که بخش نخست همین مجموعه است.
- ↑ همان.
- ↑ زمر: ۴۲.
- ↑ آل عمران: ۱۶۹.
- ↑ بحار الانوار، ج۶، ص۲۵۵.
- ↑ سید نعمت الله جزایری، الانوار النعمانیه، ص۲۱۸.
- ↑ محمد شجاعی، معاد یا بازگشت به سوی خدا، ج۱، ص۲۵۶.
- ↑ فیض کاشانی، علم الیقین، ج۲، ص۱۰۳۹.
- ↑ سیوطی، شرح الصدور، ص۱۵۳; و الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۳۸۷. در کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه، درباره ی استحباب تلقین و جزئیات آن، بهطور مشروح بحث شده است.
- ↑ میر احمد نی ریزی، گفتگویی پیرامون قبر، ص۱۳۷; و محمد رضا ربانی، معاد ربانی، ص۹۸.
- ↑ بحار الانوار، ج۶، ص۱۳۰، ح ۳۹.