نزول جبرئیل بر حضرت فاطمه(س)

نسخهٔ تاریخ ‏۴ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۱۳ توسط Mnazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (بارگزاری اولیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

آيا حضرت فاطمه(س) پيامبر بود كه فرشته بر او نازل مي شد؟

حضرت زهرا(س) «محدثه» یعنی کسی که فرشته الهی با او گفتگو داشته است و این امر هرگز ملازم با پیامبری نیست.

با این توضیح که يكي از فضايلي كه براي حضرت زهرا(س) برشمرده اند، كه البته از بزرگترين فضايل آن حضرت است، نزول جبرئيل بر وي مي باشد. در كتاب كافي به سند معتبر آمده كه فاطمه پس از مرگ پدر دچار اندوهي عميق شد. اين بود كه جبرئيل جهت عرض تسليت خدمت ايشان آمده، و اخباري از آينده را برايش بيان نموده و علي(ع) آنها را مي نوشت.[۱] اين نوشته ها بعدها به «مصحف فاطمه» مشهور شد.[۲] و به عنوان يكي از منابع علم ائمه، از امامي به امام ديگر سپرده شد. تا اينكه سرانجام به دست امام عصر رسيد.[۳] از اين رو فاطمه عنوان «محدثه» يافت. يعني كسي كه با فرشتگان گفت و شنود دارد.[۴] اين ويژگي مهم، ما را بر آن مي دارد تا اندكي پيرامون چگونگي دستيابي فاطمه(س) به وحي و وجه تمايز آن با وحي در نبوت، سخن بگوييم.

وحي تشريفي

قرآن، مواردي غير از آنچه را كه ما به عنوان وحي بر انبياء مي شناسيم، را نيز وحي ناميده است. از جمله اينكه فرموده: ﴿وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً (و پروردگار تو به زنبور عسل وحي نمود كه از كوهها، خانه هايي برگزين)[۵] و ﴿فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَ أَوْحى فِي كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها (پس آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفريد و در هر آسماني، كار آن را وحي نمود)[۶] و ﴿إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَه أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا (و هنگامي كه پروردگارت به فرشتگان وحي نمود، من با شما هستم كساني را كه ايمان آورده اند ثابت قدم بداريد)[۷] و ﴿وَ أَوْحَيْنا إِلى أُمِّ مُوسى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ (و به مادر موسي وحي كرديم كه موسي را شير بده و هنگامي كه بر جان او ترسيدي، وي را به دريا بينداز)[۸] و ﴿وَ إِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بِي وَ بِرَسُولِي (و هنگامي كه به حواريون وحي كردم كه به من و رسولم (عيسي) ايمان بياوريد)[۹] و نيز نزول جبرئيل به صورت انسان بر مريم و سخن گفتن با وي.[۱۰]

اين آيات و تفاسير آن مي رساند آنچه از وحي شنيده شده كه مخصوص پيامبران است، «وحي تشريعي» مي باشد. ولي «وحي انبايي» بر غير پيامبر نيز نازل مي شود. تفاوت اين دو قسم وحي در آن است كه براساس وحي تشريعي، فرد به مقام نبوت نايل آمده ولي در وحي انبايي، بدون اينكه فرد از مقام نبوت برخوردار شود، به اخبار غيبي دست مي يابد. نزول وحي درباره حضرت زهرا(س) نيز از قبيل وحي انبايي بوده و در آن مطالبي از جمله اخبار گذشته و آينده تا روز قيامت آمده است.[۱۱]

حضرت فاطمه(س) و نزول جبرئيل

هرگاه نفس انسان از جنبه كمالات به مرتبه اي رفيع برسد، صورت هاي ملكي و ملكوتي برايش تمثّل مي يابند.[۱۲] چنانكه درباره حضرت مريم(س) جبرئيل به صورت بشري، برايش تمثل يافت. فاطمه(س) از اهل بيت پيامبر و به حكم آيه تطهير[۱۳] معصوم مي باشد. حقيقت عصمت، نيروي ملكوتي است كه دارنده اش را از هرگونه عيب و زشتي، حفظ مي نمايد.

امام خميني درباره شايستگي وجودي حضرت فاطمه(س) براي دريافت وحي مي گويد: «مسأله فرود آمدن جبرئيل (بر حضرت زهرا) يك مسأله ساده نيست. خيال نشود كه جبرئيل براي هر كس امكان نزول دارد. يك تناسب كامل ميان مقام و عظمت جبرييل كه روح اعظم است، و روح آن شخصي كه جبرييل بر او وارد مي شود، لازم است.»[۱۴]

و به دليل همين وسعت روح و شأن رفيع فاطمه(س) بود كه پيامبر اكرم درباره اش فرموده: هر كس فاطمه را آن گونه كه حق معرفت بدو است بشناسد، ليله القدر را ادراك كرده است، و همانا كه فاطمه ناميده شده است بدين لحاظ كه خلق از كنه معرفتش بريده شده اند ـ يعني به كنه معرفت او نمي رسند[۱۵]


منابع

  1. كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، انتشارات مسجد چهارده معصوم، ج۲، ص۳۵۵ ـ ۳۵۶.
  2. همان، ج۱، ص۳۴۶.
  3. ابي جعفر محمد بن جرير بن رستم (طبري)، دلائل الامامه، قم، منشورات رضي، چاپ سوم، ۱۳۶۳، ص۲۸.
  4. صدوق، علل الشرايع، نجف، مكتبه الحيدريه، ۱۳۸۵ هـ ، ص۱۸۲، باب ۱۴۶، ح۱.
  5. نحل/ ۶۸.
  6. فصلت/ ۱۲.
  7. انفال/ ۱۲.
  8. قصص/ ۷.
  9. مائده/ ۱۱۱.
  10. مريم/ ۱۶ـ۲۱.
  11. ر.ك. طبري، دلائل الامامه، قم، منشورات الرضي، چاپ سوم، ۱۳۶۳، ص۲۷ ـ ۲۸.
  12. ر.ك. حسن زاده آملي، حسن، شرح فص حكمه عصمتيه في كلمه فاطميه، نشر طوبي، ۱۳۷۹، ص۳۵۰.
  13. احزاب/ ۳۳.
  14. صحيفه نور، ج۱۹، ص۲۷۸.
  15. حسن زاده آملي، حسن، شرح فص حكمه عصمتيه في كلمه فاطميه، نشر طوبي، ۱۳۷۹، ص۲۶۱.