ازدواج سنت رسول خدا(ص)

سؤال

مگر قبل از اسلام ازدواج نبود که گفته می‌شود ازدواج سنت رسول خداست؟


در اسلام ازدواج، به عنوان سیره و سنت پیامبر(ص) معرفی شده است، این به معنای، نفی وجود ازدواج، قبل از اسلام نیست. بلکه این جمله تأکید بر اهمیت ازدواج در اسلام و از سویی نفی رهبانیت و گرایشات صوفیانه است که در میان مسیحیان و… به غلط رایج شده بود. این جمله که ازدواج سنت پیامبر است، برگرفته از روایات پیامبر اکرم(ص) می‌باشد. آن حضرت به جهت مبارزه با رهبانیت و اندیشه‌های رهبانی که ممکن بود در شیوه زندگی مسلمانان تأثیر داشته باشد و برخی از مسلمانان به این سبک زندگی گرایش پیدا کنند، این قانون را اعلام کرد و ازدواج را جزء سنن خود معرفی نمود تا مسلمانان به انحراف کشیده نشوند.

احادیث پیامبر در مورد ازدواج

  • پیامبر(ص) فرمود: «النِّکاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی».[۱] ازدواج سنت من است و هر کس از سنت من رویگردان شود، از من نیست.
  • «تَنَاکحُوا تَنَاسَلُوا تَکثُرُوا فَإِنِّی أُبَاهِی بِکمُ الْأُمَمَ یَوْمَ الْقِیَامَه وَ لَوْ بِالسِّقْطِ».[۲] ازدواج کنید و باعث ازدیاد و تداوم نسل شوید، من به تعداد شما در روز قیامت بر سایر امم افتخار می‌کنم.
  • «ما بنی فی الاسلام بناء احبّ الی اللَّه عزّ و جلّ و اعزّ من التّزویج» در اسلام هیچ بنایی در نزد خداوند محبوب تر از ازدواج نیست. در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است: «من احبّ فطرتی فلیتسنّ بسنّتی و من سنّتی النّکاح؛ کسی که به فطرت من علاقه دارد، البته باید از سنت من پیروی کند و در راه من قدم بردارد و یکی از سنن من ازدواج است».[۳]
  • «ای گروه جوانان هر یک از شما که قدرت ازدواج دارد، حتماً اقدام نماید، چه این خود بهترین وسیله است که چشم را از نگاه‌های آلوده و خیانت آمیز و عورت را از بی عفتی و گناه محافظت می‌نماید».[۴]
  • امام علی(ع) اشاره دارد: «لم یکن احد من اصحاب الرّسول(ص) یتزوّج الّا قال رسول الله(ص) کمل دینه». هیچ‌کس از صحابه ازدواج نمی‌کرد مگر این که رسول خدا(ص) در مورد او می‌فرمود: دینش کامل شد.
  • امام صادق(ع) نیز از رسول خدا(ص) نقل کرده است: «من تزوّج احرز نصف دینه».[۵] هر کس ازدواج کند، نصف دینش را به دست آورده است.


منابع

  1. الحدیث، مرتضی فرید، ج۱، ص۱۷۶و۱۷۶؛ الحکم الزاهره، ترجمه انصاری، ص۴۲۹.
  2. الحدیث، مرتضی فرید، ج۱، ص۱۷۶و۱۷۶
  3. الحدیث، مرتضی فرید، ج۱، ص۱۷۴.
  4. الحدیث، مرتضی فرید، ج۲، ص۱۵۵.
  5. الحدیث، مرتضی فرید،ج۱، ص۱۷۵.