استدلال اهلبیت(ع) به حدیث غدیر
از ميان ائمه کدام يک و امام حسين (ع) کي و در کجا با حديث غدير استدلال کردند؟
الف) از ميان ائمه (ع) ، حضرت علي (ع) در چند جا با اين حديث استدلال کرده اند:
۱. در احتجاج حضرت بر پنج تن از اهل شوري، براي اولويت خود؛ که حضرت بعد از استدلالات فراواني که با اهل شوري داشتند به اينجا رسيدند که: «فانشدکم بالله: هل فيکم احد قال له رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ من کنت مولاه فعلي مولاه، اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه و انصر من نصره ليبلّغ الشاهد الغائب، غيري؟ قالوا: اللهم لا و...».[۱]
۲. احتجاج حضرت با گروه زيادي از مهاجر و انصار.[۲]
۳. احتجاج حضرت در جمع زيادي از مردم کوفه.[۳]
۴. احتجاج حضرت در جنگ جمل.[۴]
۵. استدلال به اين حديث در جنگ صفين.[۵]
ب) همچنين حضرت زهرا (س) به اين حديث استدلال کرده اند: «انسيتم قول رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ يوم غدير خمّ: من کنت مولاه فعلي مولاه، و قوله ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ : انت مني بمنزله هارون من موسي (ع) ».[۶] آيا بيان رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ را در روز غدير فراموش کرده ايد: که فرمودند هر کس من مولاي او هستم، علي مولاي اوست و فرمودند (ص) : يا علي تو نسبت به من، به منزله هارون هستي نسبت به موسي (ع) .
ج)امام حسن (ع) نيز در احتجاجي که در سال ۴۱ هجري در جريان صلح، با معاويه داشتند، در اينکه پس از پيامبر اکرم ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ چه کسي شايسته مقام امامت بود، به اين حديث استدلال نمودند.
حضرت در ضمن يک سخنراني، بعد از حمد و ثناي الهي و ذکر پيامبر و فضايل اهل بيت (ع) به اينجا رسيدند که «و سمعوه يقول لابي: انت مني بمنزله هارون من موسي الاّ انه لا نبي بعدي: و قد رأوه و سمعوه حين أخذ بيد ابي بغدير خمّ و قال لهم: من کنت مولاه فعلي مولاه، اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه، ثم امرهم أن يبلّغ الشاهد الغائب».[۷] و همه شنيدند که پيامبر اکرم ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ به پدرم فرمود: تو براي من به منزله هارون هستي نسبت به موسي الاّ اين که بعد از من پيامبري نيست: و همه ديدند و شنيدند هنگامي که پيامبر دست پدرم را در غدير خم گرفت و به مردم گفت: هر کس من مولاي اويم، علي مولاي اوست.
خدايا دوست بدار کسي را که او را دوست مي دارد و دشمن بدار کسي که او را دشمن مي دارد و سپس فرمود: که حاضران به غايبين برسانند و...
د) استدلال امام حسين (ع) به حديث غدير در سال (۵۸ ، ۵۹) هجري: امام حسين (ع) يک يا دو سال قبل از مرگ معاويه به همراه عبدالله بن عباس و عبدالله بن جعفر و عده اي از بني هاشم براي انجام حج، به مکه عزيمت نمودند، حضرت در آن سال بني هاشم و شيعيان را در مني به دور خود جمع کرد و بعد از سخنراني شديدي بر عليه معاويه که ولايت عهدي يزيد را مطرح کرده بود، و ذکر بياناتي در مورد غصب خلافت و فضيلت و برتري خود و اهل بيت (ع) ، به حديث غدير اشاره کردند: «انشدکم الله اتعلمون انّ رسول الله نصبه يوم غدير خمّ، فنادي له بالولايه، و قال: وليبلّغ الشاهد الغائب؟» قالوا: اللهم نعم... الحديث؛ شما را به خداوند سوگند مي دهم آيا مي دانيد همانا رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ ، پدرم علي را در روز غدير خم به عنوان ولي نصب کرد و گفت: حاضرين به غايبين برسانند؟ همه جمع گفتند: آري ما گواهي مي دهيم».[۸]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
۱ـ الغدير، ج۱، ص۳۷۷ الي ۴۲۲.
۲ـ احتجاج، ج۱، ص۲۹۶ الي ۳۰۶ و ج۲، ص۵۹، احمد بن علي طبرسي، مترجم، بهزاد جعفري، دارالکتب الاسلامي.
۳. ناسخ التواريخ امام حسين (ع) ميرزا محمد تقي سپهر، ۱۵۳ تا ۱۵۶ ـ بازنويسي، محمد محمدي اشتهاردي.