سلام
سؤال: با توجه به اينكه سلام سخني از جانب پروردگار مهربان است و سلام يك كلام و سخن است و با توجه به اينكه خداوند به بندگانش هم سلام داده است؛ آیا گفتن سلام متقابل بر خداوند ايراد دارد؟
واژه شناسی سلام
سلام یعنی عافیت، سخن خالی از خیر و شر، درود، صلح، سخن دور از لغو، سلامتی از جمیع آفات، دعا برای احترام به از دست رفتگان، نامی از نامهای خدا، تسلیم، بهشت، امان.[۱]
سلام به معنای سلامتی است و همچنین به معنای پیراستگی از آفات ظاهری و باطنی.[۲]
سلام به معنای سلامت است و اینکه مردم میگویند: «السلام علیکم» معنایش این است: از جانب خداوند متعال، سلامت بر شما ارزانی باد. به عبارت دیگر ما با سلام، از خدا درخواست میکنیم تا فرد سلام شونده را از هر گونه عیب و نقص حفظ کرده و به سلامت بدارد.[۳]
سلام در معنا نزدیک با امن است با این فرق که امن عبارت است از خالی بودن مکان از هرچه مایه ترس است اما سلام یعنی محل طوری باشد که هر چه آدم در آن می¬بیند موافق طبعش باشد.[۴]
کاربردهای سلام در قرآن کریم
کلمه «سلام» در ۴۲ آیه از قرآنکریم آمده است و در هر جا معنای خاصی دارد:
۱. سلام یعنی تسلیم شدن: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً»[۵]
۲. سلام از نامهای خداوند است: «هُوَ اللَّهُ الَّذي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ»[۶] چون خدای متعال بندههایش را از مهلکهها و سختیها نجات و به سلامت عبور میدهد.
سلام یکی از نام های خداوند است و چون او از هر عیب ونقص و فنا و نابودی مبری و پاک است لذا خداوند عین سلام است و سلام از ناحیه اوست و به سوی او برمی گردد.
۳. اطمینان خاطر و بشارت: « قيلَ يا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنَّا وَ بَرَكاتٍ عَلَيْكَ وَ عَلى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ وَ أُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذابٌ أَليمٌ»[۷] در واقع خداوند به نوح و همراهانش اطمینان خاطر و بشارت سلامتی از عذاب را میدهد که از کشتی فرود آیید با سلامتی.که از سیل و طوفان نجات یافته اید.
۴. سلام یعنی درود گفتن بر همدیگر: اینکه ما به همدیگر سلام میکنیم و میگوییم «سلامٌ علیکم» این سلام یعنی برای طرف مقابل اعلان امنیت و صلح میکنیم؛ آیاتی که در آنها واژه سلام به این معنا به کار برده شده است عبارتند از:
• در هنگام مواجهه افراد با یکدیگر: «وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهيمَ بِالْبُشْرى قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنيذٍ».[۸] • • در هنگام ورود به خانه و محفل دیگران: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلى أَهْلِها ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ».[۹] • • در برخورد پیامبر با مومنان: «وَ إِذا جاءَكَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَه أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَه ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ».[۱۰] • در همه موارد بالا سلام نوعی احساس ایمنی و سلامت و آرامش روحی در مخاطب پدید میآورد و باین مفهوم است که خطری از ناحیه سلام کننده متوجه او نیست؛ مخصوصا در آیه ۲۷ سوره نور که پیش از دستور به سلام کردن در هنگام ورود به خانه، عبارت «تَسْتَأْنِسُوا» به معنای آشنایی دادن و اعلام انس کردن بیان شده است.
سلام متداول که از آداب مورد تأکید اسلامی است به معنای درخواست سلامتی و عافیت است و به این معنا است که فردی که مورد سلام من واقع شده از ناحیه من در سلامت و امنیت است و من با او دشمنی و خصومتی ندارم. در واقع سلام کننده به نشانه وجود پیوند آشتی و امنیت فراگیر میان خود و او، واژه دلنشین سلام و درود را سر می دهد.
از این سلام در برخی آیات به تحیت تعبیر شده است: «وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّه فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَسيباً».[۱۱]
تحیت در لغت از ماده حیات و به معنى دعا براى حیات دیگرى کردن است خواه این دعا به صورت سلام علیک (خداوند تو را به سلامت دارد) و یا (خداوند تو را زنده بدارد) و یا مانند آن، باشد ولى معمولا از این کلمه هر نوع اظهار محبتى را که افراد بوسیله سخن، با یکدیگر مىکنند شامل مىشود که روشنترین مصداق آن همان موضوع سلام کردن است.
سلام تحیت بزرگ اسلامى است تا آنجا که مىدانیم تمام اقوام جهان هنگامى که به هم مىرسند براى اظهار محبت به یکدیگر نوعى تحیت دارند که گاهى جنبه لفظى دارد و گاهى به صورت عملى است که رمز تحیت مىباشد، در اسلام نیز سلام یکى از روشنترین تحیتهاست و از آیات قرآن نیز استفاده مىشود که سلام یک نوع تحیت است: «فَإِذا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّه مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَكَه طَيِّبَه»[۱۲] ؛ «هنگامى که وارد خانهاى شدید بر یکدیگر تحیت الهى بفرستید تحیتى پر برکت و پاکیزه».
در این آیه سلام به عنوان تحیت الهى که هم مبارک است و هم پاکیزه معرفى شده است و ضمنا مىتوان از آن استفاده کرد که معنى سلام علیکم در اصل سلام اللَّه علیکم است، یعنى درود پروردگار بر تو باد، یا خداوند تو را به سلامت دارد و در امن و امان باشى به همین جهت سلام کردن یک نوع اعلام دوستى و صلح و ترک مخاصمه و جنگ محسوب مىشود.
از پارهاى از آیات قرآن نیز استفاده مىشود که تحیت اهل بهشت نیز سلام است:
• «أُوْلئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَه بِما صَبَرُوا وَ يُلَقَّوْنَ فيها تَحِيَّه وَ سَلاماً».[۱۳] • • «دَعْواهُمْ فيها سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فيها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ».[۱۴] • ناروا بودن سلام دادن انسان به خدا
سلام از طرف خدا و سخن خداست: «سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحيمٍ»[۱۵] و در چندین آیه خداوند به پیامبران سلام نموده است.[۱۶]
سلام دادن به خدا درست نیست و ناروا میباشد زیرا معنای سلام، سلامتی و خطر نرساندن به طرف مقابل میباشد و باید توجه داشت که غیر خداوند هر که باشد، ناقص است و کمال مطلق و غنی بالذات فقط و فقط خداوند است و سلام دادن به دیگران به نیتها و قصدهای مختلف انجام میگیرد که در همه آن ها نوعی حاجت و نیاز و نقص وکاستی وجود دارد و سلام دادن به قصد اظهار محبت و دوستی و صلح وآشتی و درخواست سلامتی و تندرستی میباشد که هم در سلام دهنده و هم برکسی که سلام میکنیم نوعی نیازمندی و نقص وجود دارد.
با این نگاه اگر ما به خدا بگوییم: سلام علیک یعنی خدایا ما قصد ضرر رساندن به تو نداریم و این سخنی نارواست زیرا انسان توان ضرر زدن به خدا را ندارد؛ خداوند نیازی و احتیاجی به سلام ما ندارد چون او عین سلام است و مبری و پاک از هر نوع نقص و فنا و بلا میباشد و صحیح نیست که ما به خدا سلام بدهیم و بگوییم (سلام برخداوند) او کمال مطلق و غنی بالذات است.
منابع
- ↑ ابن منظور، مکرم، لسان العرب، ذیل واژه سلم.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ القرآن، ذیل واژه سلم.
- ↑ فراهیدی، خلیل، کتاب العین، ذیل واژه سلم.
- ↑ طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۹۱ سوره نساء.
- ↑ احزاب/ ۵۶.
- ↑ حشر/ ۲۳.
- ↑ هود/ ۴۸.
- ↑ هود/ ۶۹.
- ↑ نور/ ۲۷.
- ↑ انعام/ ۵۴.
- ↑ نساء/ ۸۶.
- ↑ نور/ ۶۱.
- ↑ فرقان/ ۷۵.
- ↑ یونس/ ۱۰.
- ↑ یس/ ۸۵.
- ↑ رک: صافات/ ۷۹؛ ۱۰۹؛ ۱۲۰؛ ۱۳۰؛ ۱۸۱.