امامت امام جواد(ع) در کودکی
آیا امامت در کودکی ممکن است؛ آنچنان که شیعه درباره امام جواد(ع) معتقد است؟
امامت امام جواد(ع) در کودکی با تکیه بر نصوصی از ائمه(ع) و استدلالهای امام رضا(ع) و امام جواد(ع) اثبات شده است. امام جواد(ع) در حالی که کودکی هفتساله بود به امامت رسید.
پس از شهادت امام رضا(ع) به دلیل کودکی امام جواد(ع) برخی شیعیان درباره امامت او در کودکی دچار سرگردانی شدند؛ به طوری که برخی به واقفیه پیوستند و برخی دیگر بعضی از فرزندان امام کاظم(ع) را به امامت انتخاب کردند. اما، اکثر شیعیان معتقد به امامت امام جواد(ع) شدند.
علت اصلی سرگردانی این گروه از شیعیان درباره امامت امام جواد(ع) چنین گزارش شده که آنان بلوغ را از شرایط امامت بهشمار میبردهاند. امام رضا(ع) با رد شرط بلوغ برای امامت به نبوت حضرت عیسی(ع) در کودکی استناد میکرد و میگفت که سن عیسی(ع)، هنگامی که نبوت به وی عطا شد، کمتر از سن فرزند من بوده است. امام جواد(ع) خود نیز برای اثبات امامتش، به خلافت حضرت سلیمان(ع) در کودکی اشاره میکرد.
سربلندی امام جواد(ع) در مناظرات دینی، برخلاف مدعیان دیگر امامت، از جمله دلایل دیگر بر اثبات امامت او در کودکی قلمداد شده است.
امامت در در کودکی
امام جواد(ع) در حالی که کودکی هفتساله بود به امامت رسید.[۱] این رخداد پس از شهادت امام رضا(ع) در سال ۲۰۳ق اتفاق افتاد.[۲] امامت امام جواد(ع) را متکی به نصوصی دانستهاند که از سوی امام رضا(ع) وارد شده است؛ برای نمونه، علامه مجلسی در باب نصوص امامت امام جواد(ع) در کتاب بحارالانوار ۲۶ روایت آورده که در آنها بر امامت امام جواد(ع) تأکید شده است.[۳]
پس از شهادت امام رضا(ع) به دلیل کودکی امام جواد(ع)، برخی شیعیان درباره امامت او در کودکی دچار سرگردانی شدند: برخی از آنان به امامت احمد بن موسی(شاهچراغ) معتقد شدند؛[۴] برخی دیگر فرزند دیگر امام موسی کاظم(ع) به نام عبدالله بن موسی، مشهور به عبدالله عَوکَلانی، را به امامت برگزیدند؛[۵] برخی دیگر به واقفیه گرایش پیدا کردند؛[۶] اما اکثر شیعیان معتقد به امامت امام جواد(ع) شدند.[۷] علت اصلی سرگردانی این گروه از شیعیان درباره امامت امام جواد(ع) در کودکی چنین گزارش شده که آنان بلوغ را از شرایط امامت بهشمار میبردهاند.[۸] امری که امام رضا(ع) در دوران حیاتش آن را نفی کرده بود.[۹]
استدلالها
درباره اثبات امامت امام جواد(ع) در کودکی استدلالهایی ارائه شده است. برخی از این استدلالها توسط امام رضا(ع) مطرح شده است؛ چون در زمان حیات امام رضا(ع)، بهدلیل اینکه امام جواد(ع) در پنجاهسالگی امام رضا(ع) بهدنیا آمده بود، درباره امکان امامت در کودکی از سوی شیعیان سخن گفته میشد.[۱۰] * امام رضا(ع) با رد شرط بلوغ برای امامت به نبوت حضرت عیسی(ع) در کودکی استناد میکرد و میگفت که سن عیسی(ع)، هنگامی که نبوت به وی عطا شد، کمتر از سن فرزند من بوده است.[۱۱] از یکی از یاران امام رضا(ع) چنین نقل شده است: در راه سفر به مصر، وارد مدینه شدم و در خانه امام رضا(ع)، امام جواد(ع) را دیدم، او در آن زمان پنجساله بود. سیمای او را به دقت نگاه میکردم تا آن را برای شیعیان مصر توصیف کنم. امام رضا(ع) نگاهی به من کرد و گفت: «کاری که خداوند درباره امامت انجام داده، مانند کاری است که درباره نبوت انجام داده است: خداوند درباره یوسف(ع) فرمود هنگامی که او به حد رشد رسید، به او حکم (نبوت) و علم دادیم و درباره یحیی(ع) فرموده که ما به یحیی در کودکی فرمان نبوت دادیم.»[۱۲]
- امام جواد(ع) خود نیز برای اثبات امامتش در کودکی استدلالهایی ارائه کرده است؛ از جمله میگفت که خدا به داود(ع) وحی کرد که سلیمان(ع) را خلیفه خود سازد با این که سلیمان کودکی بود و گوسفند میچرانید و عالمان و عابدان بنیاسرائیل منکر آن شدند و اعتراض کردند.[۱۳]
برخی محققان برای اثبات امکان امامت امام جواد(ع) در کودکی استدلال کردهاند که دوران شکوفایی عقل و جسم انسان معمولاً زمان خاصی دارد که با رسیدن آن زمان، جسم و عقل بهحد کمال میرسند، ولی چه مانع عقلی وجود دارد که خداوند قادر حکیم، برای مصالحی، این دوران را برای بعضی از بندگان خاص خود کوتاه کند. در تاریخ از آغاز تاکنون افرادی بودهاند که از این قاعده عادی مستثنا بودهاند و در پرتو عنایت خاصی که از طرف خالق جهان به آنان شده، در سنین کودکی به مقام پیشوایی یک امت نائل شدهاند.[۱۴]
اثبات امامت در جریان مجلس مناظره علمی
به نقل از منابع، زمانی که امام رضا(ع) به شهادت رسید، گروهی از بزرگان شیعه در خانه عبدالرحمن بن حجاج در بغداد گرد آمدند و درباره امر امامت بعد از امام رضا(ع) به گفتوگو پرداختند. این گفتوگو به درگیری انجامید، چه اینکه برخی از شیعیان معتقد بودند که امام جواد(ع) بهدلیل کودکی نمیتواند امام باشد چون توانایی پاسخ به سؤالات شیعیان را ندارد. بزرگان شیعیان عراق در موسم حج برای رفع شبهات خود و یافتن امام به مدینه رفتند و در مجلسی که یکی از مدعیان امامت پس از امام رضا(ع) حاضر شده بود، شرکت کردند. آنان برای سنجیدن او سؤالاتی پرسیدند که او از پاسخگویی درماند. پس از آن، امام جواد(ع) وارد مجلس شد و ضمن تقبیح عمل عموی خود، در دخالت در امری که شایستگی آن را ندارد، به سؤالات شیعیان پاسخ داد.[۱۵]
منابع
- ↑ نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۴ق، ص۸۸.
- ↑ طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، قم، مؤسسه انتشارات بعثت، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۴.
- ↑ مجلسی، محمدباقر یبن محمدتقی، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۱۸–۳۷.
- ↑ نوبختی، فرق الشیعه، ص۷۷–۷۸.
- ↑ ابنشهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب، تحقیق هاشم رسولی، قم، نشر علامه، بیتا، ج۴، ص۳۸۳.
- ↑ نوبختی، فرق الشیعه، ص۷۷–۷۸.
- ↑ جاسم، حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه محمدتقی آیتاللهی، تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۶ش، ص۷۸.
- ↑ نوبختی، فرق الشیعه، ص۸۸.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علیاکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۲.
- ↑ نوبختی، فرق الشیعه، ص۸۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۲۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۸۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۸۳.
- ↑ پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، قم، انتشارات مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۳۹۰ش، ص۵۶۴.
- ↑ طبری، ابنرستم محمد بن جریر، دلائل الامامه، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۳ش، ص۲۰۴.