اعتقاد زرارة بن اعین به امام صادق (ع)
این مقاله هماکنون به دست Mafkalam در حال ویرایش است. |
سؤال:با توجه به برخی روایات در کتاب رجال کَشّی، زرارة بن اعین اعتقادی به امام صادق(ع) نداشته است و حتی در مواردی دستورات و احکام ایشان را مسخره نیز نموده است. آیا این روایات صحیح است؟
در بحث حدیثشناسی استناد به یک یا دو یا چند روایت نمیتواند بیان کننده حاق و اصل یک موضوع باشد. برای رسیدن به جواب نهائی در موضوعات مختلف خصوصاً موضوعات اختلافی نیاز به یک کار اجتهادی در عرصه روایات است؛ چرا که بدلائل مختلف از جمله تقیه، روایاتی از ائمه(ع) یا سخنی از برخی از اصحاب امام(ع) صادر شده است که برای رسیدن به نتیجه نهائی باید به جهت صدور این روایات دقت کرد، البته اینها در جایی است که روایت از حداقل شرائط حجیت مثل داشتن سلسله سند معتبر و محتوای غیر مخالف با قرآن و سنت بهرهمند باشد. روایاتی که در کتاب رجال کشّی درباره تمسخر احکام و دستورات امام صادق(ع) توسط زراره آمده است، اعتبار ندارد. این روایات از حداقل شرائط روایت یعنی داشتن سند یا سند معتبر خالی است. همچنین رابطه زراره و امام صادق(ع) در برهه ای از زمان از هر دو طرف (هم از طرف امام صادق(ع) و هم از طرف زراره) به شدت مخالف و متضاد جلوه داده شده است تا هر دو بتوانند در سایه این تقیه، جان خود را حفظ و فعالیتهایشان را گسترش دهند.
زراره و جایگاه او در بین اصحاب امامیه
زراره بن اعین شیبانی یکی از بزرگترین اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) است که از این دو امام روایت نقل کرده است.[۱]
اصل خانوادگی زراره به سرزمین «روم» میرسد. پدرش از اهالی روم بود که به عنوان برده در بنیشیبان زندگی میکرد و چون قرآن را فرا گرفت از جانب آنان آزاد شد.[۲]
به گفتهٔ شیخ طوسی؛ خاندان اعین جزو خانوادههای معروف شیعه بودند که روایات، کتابها و اصول زیادی از خود به جا گذاشتند.[۳] نجاشی در اوصاف زراره چنین مینویسد: «شیخ و بزرگ اصحاب ائمه در زمان خودش بود، او قاری، فقیه، متکلم، شاعر و ادیب بزرگی بود که تمام صفات خوب در او جمع شده است. زراره در آنچه میگوید و نقل میکند صادق و راستگو است».[۴] وی جزو اصحاب اجماع شمرده شده است که در وثاقت و راستگویی وی بین اصحاب ائمه(ع) اجماع و اتفاق است.[۵]
کشّی و کتاب او
ابو عمرو، محمد بن عمر بن عبد العزیز کشّی از بزرگان و علمای شیعه در قرن سوم و چهارم هجری است. انتساب کشّی نیز به منطقه «کشّ» از نواحی سمرقند (در آسیای میانه) است.
یک نکته مبهم در زندگی کشّی آن است که نجاشی در فهرست خویش در شرح حال کشی گفته است:
«کان ثقه عیناً و روی عن الضعفاء کثیرا…»، در حالی که نقل از ضعفا قدح و منقصتی برای بزرگان متقدمین محسوب میگشته است. .[۶]
بعضاً در این کتاب روایاتی دیده میشود که گویای این نظر مرحوم نجاشی است. در کتاب دو دسته از روایات درباره زراره به تفصیل بیان شده است. دسته اول روایاتی است که در مدح و بیان جایگاه رفیع زراره وارد شده است و در گروه دوم روایاتی وجود دارد که در آن زراره بسیار مذموم شمرده شده و رابطه او با امام صادق(ع) بسیار تاریک و غیر مقبول بیان شده است.
«کشّی» در کتاب خود روایتی را از ابن قولویه و او به سندش از امام کاظم(ع) نقل میکند که: «در روز قیامت، ندا میرسد که اصحاب محمد بن عبدالله(ص) که به عهدشان پایبند بوده و آن را نقض نکردند، کجایند؟ پس سلمان، مقداد و ابوذر بلند میشوند.» سپس امام(ع) تا اصحاب امام باقر(ع) و صادق(ع) نام میبرند و میفرمایند: «ندا میرسد که اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) که عهدشان را نقض نکردند کجایند: آن گاه عدهای بلند میشوند که زراره هم در میان آنها است».[۷] در مقابل؛ درباره زراره چنی روایاتی نیز وارد شده است:
ابو بصیر از امام صادق(ع) دربارهٔ آیهٔ ﴿الَّذِینَ آمَنُوا وَلَمْ یَلْبِسُوا إِیمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولٰئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ؛ (آری،) آنها که ایمان آوردند، و ایمان خود را با شرک و ستم نیالودند، ایمنی تنها از آن آنهاست؛ و آنها هدایتیافتگانند.﴾(انعام:۸۲) میپرسد که حضرت میفرمایند: «ای ابو بصیر من و تو باید از این ظلم به خداوند پناه ببریم، مصداق این آیه، زراره و ابو حنیفه و اصحابشان هستند.[۸]
کشی باز روایاتی را درباره زراره آورده است که گویا خواسته بین این دو دسته از روایات را توسط دیگر روایات امام صادق(ع) جمع کند و به اصطلاح، جمع مقبول روایی ارائه دهد. وی چنین آورده است:
عبدالله بن زراره از امام صادق(ع) چنین نقل میکند که حضرت به او فرمودند: «به پدرت (زراره) سلام برسان و بگو همانا ایراداتی که من بر او میگیرم در واقع برای دفاع از او است؛ زیرا دشمنان ما به هر شخصی که ما از او تعریف و تمجید میکنیم، هجوم برده و او را اذیت میکنند و چه بسا او را به قتل میرسانند. من او را ذم کردم تا به واسطهٔ انتسابی که او با ما پیدا کرده است، توسط مردم و دشمنان اهل بیت آزار نبیند. به خدا قسم که زراره بهترین اصحاب من و از بهترین اصحاب پدرم است».[۹] با توجه به چنین روایاتی که در حل تعارض بین روایات مدح و روایات ذمی که در مورد زراره بیان شده است، همهٔ علما و فقها، شخصیت زراره را بزرگ دانسته و او را جزو برترین اصحاب ائمه(ع) میدانند. علامه حلی در جمع بین این دو دسته از روایات میگوید: با توجه به روایات ذم که «کشی» نقل کرده است {و در جمع بین آنها با روایات مدح} روایات این شخص پیش من مقبول است».[۱۰]
علامه محسن امین نیز نام عدهٔ زیادی از علما را در کتاب خود بیان میکند که با توجه به هر دو دسته از روایات، زراره را بزرگ دانسته و شخصیت او را ستودهاند.[۱۱]
نتیجه:
بنابراین روایاتی که در آن زراره به بدگویی از امام صادق(ع) پرداخته یا امام صادق(ع) او را ذم کرده و جزء بی ایمانان و کافران قلمداد کردهاند به وسیله دسته سوم از روایات پیش گفته، قابل حل است و علت آن در ابتدا حفظ جان و جایگاه زراره و استمرار خدمت او به مکتب تشیع و ایجاد حسّ عدم ارتباط بین او و امام صادق(ع) در بین مردم و مخالفین اهل بیت(ع) بوده است.
در پایان متذکر میشویم؛ اگر چه زراره جزو ثقات و بزرگان اصحاب ائمه(ع) است، ولی پذیرش یک روایت به امور متعددی بستگی دارد؛ از جمله اگر یک روایت بخواهد مورد قبول واقع شود، غیر از مسائل مربوط به متن و صدور روایت، باید تمام افراد موجود در سند از درجهٔ وثاقت و اطمینان برخوردار باشند و به صرف وجود یکی از ثقات در سند، نمیتوان به صحت آن روایت حکم کرد، چه بسا شخص دروغ گو و کذابی روایتش را به شخصیتهایی همانند زراره نسبت دهد که قطعاً نمیتوان با توجه به مورد اعتماد بودن زراره به عنوان یک نفر از افرادی که در سند واقع شده است، آن روایت و روایات مشابه را پذیرفت.
منابع
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، رجال طوسی، ص 337، انتشارات حیدریه، نجف، 1381ق.
- ↑ عاملی، محسن امین، أعیانالشیعة، ج 7، ص 46، دار التعارف، بیروت، 1406ق.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، فهرست طوسی، ص 209، المکتبه المرتضویه، نجف، بی تا.
- ↑ نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ص 175، انتشارات اسلامی، قم، 1407ق.
- ↑ کشی، محمد بن عمر، رجال کشی، ص 238، دانشگاه مشهد، 1348 ش.
- ↑ کشی، محمد بن عمر، رجال کشی، ص 372، دانشگاه مشهد، 1348 ش.
- ↑ کشی، محمد بن عمر، رجال کشی، ص 9، دانشگاه مشهد، 1348 ش. با تلخیص و برداشت آزاد از حدیث.
- ↑ کشی، محمد بن عمر، رجال کشی، ص 146، دانشگاه مشهد، 1348 ش.
- ↑ حلی، حسن بن مطهر، الخلاصة، ص 76، دار الذخائر، قم، 1411ق.
- ↑ حلی، حسن بن مطهر، الخلاصة، ص 76، دار الذخائر، قم، 1411ق.
- ↑ عاملی، محسن امین، أعیانالشیعة، ج 7، ص 51، دار التعارف، بیروت، 1406ق.