ازدواج یوسف و زلیخا

از ویکی پاسخ
سؤال

آیا یوسف و زلیخا با یکدیگر ازدواج کرده‌اند؟

ازدواج یوسف و زلیخا از موضوعاتی است که قرآن به آن اشاره‌ای نکرده است اما در متون تفسیری و روایی آمده است. محققان منبع این داستان را وَهْب بن مُنبِّه می‌دانند که اسرائیلیات زیادی وارد متون دینی کرده و روایات او درخور اعتماد نیست.

در متون شیعی مانند تفسیر قمی، امالی شیخ صدوق و امالی شیخ طوسی به داستان ازدواج یوسف و زلیخا اشاره شده است.

جایگاه بحث

قصه ازدواج یوسف و زلیخا و جوان شدن زلیخا در دو دسته از متون دیده مى شود. دسته نخست منابع تفسیرى، روایى و تاریخى اهل سنت و دست دوم متون شیعه. این داستان در قرآن نیامده است اما متون تفسیری مفصل بدان پرداخته است.[۱]

برخی محققان گفته‌اند روایات مربوط به ازدواج یوسف و زلیخا هیچکدام قابل اثبات نیستند.[۲] اما بعضی نیز مدعی هستند با فرض صحت و درستی روایات ازدواج یوسف و زلیخا، مطلبی که با اصول و قواعد کلی قرآن و سنت مخالف و ناسازگار باشد در این حدیث و این قضیه به چشم نمی‌خورد. مطابق این قضیه گفته‌اند شاید زلیخا پس از آن درماندگی و سقوط، بیدار شده باشد و دست از کارهای غلط خود کشیده باشد و با توجه و بازگشت به سوی خدا، تحولی عمیق و ریشه‌دار در افکار و اعمال او حاصل شده باشد.[۳]

روایت وهب بن منبه

روایتگر ازدواج یوسف(ع) با زلیخا در متون تفسیری، روایی و تاریخی اهل سنت، وَهْب بن مُنبِّه است. در تفسیر قرطبی آمده است که وهب از ازدواج یوسف با زلیخا می‌گوید. در این داستان آمده که یوسف به زلیخا می‌گوید: آیا عشق و محبت تو به من هنوز باقی است. زلیخا دیدن یوسف را دوست داشتنی‌تر از دنیا می‌خواند. یوسف به نماز می‌ایستد و زلیخا به او اقتدا می‌کند. یوسف(ع) بینایی، جوانی و زیبایی زلیخا را از خدا طلب می‌کند و خدا جوانی، زیبایی و بینایی را به زلیخا بازمی‌گرداند به گونه‌ای که او زیباتر از گذشته می‌شود. یوسف با زلیخا ازدواج می‌کند و او را دختر می‌یابد. از او درباره این موضوع پرسش می‌کند. زلیخا در جواب از ناتوانی جنسی شوهر سابق خود می‌گوید. زلیخا دو پسر به نام‌های افراثیم و منشأ به دنیا می‌آورد و محبت یوسف به او چند برابر محبت زلیخا به خودش می‌شود. افزون بر قرطبی، شمار دیگری از تفسیرنویسان اهل سنت چون ابن‌کثیر و سیوطی این روایت را با کمی تفاوت یاد می‌کنند.[۴]

نقد و بررسی

روایت وهب بن منبه، از چند جهت مخدوش است و بر فرض درستی، در شمار اسرائیلیات قرار می‌گیرد و آبشخور اصلی خرافه ازدواج یوسف با زلیخا شناخته می‌شود: الف. ضعف راوی؛ وهب بن منبه از بزرگان اهل کتاب در یمن بوده و با کتب آسمانی آشنایی کامل داشته است. از این رو، بسیاری از بزرگان اهل سنت و شیعه او را در شمار کسانی می‌آورند که اسرائیلیات بسیار در دین وارد کرده است.[۵] ب. ناسازگاری با دیگر روایات؛ روایت وهب، دست کم با دو روایت دیگر ناسازگار می‌نماید: روایت نخست، روایت ماوردی است که طبرسی، عبدالعزیز سلمی دمشقی، و قرطبی آن را نقل می‌کنند. روایت دوم، روایت ابن اسحاق است؛ چه این که در این روایت، از ازدواج یوسف با راعیل سخن گفته شده و راعیل همسر (اطفیر) عزیز مصر خوانده شده است. ج. آلوسی از مفسران برجسته اهل سنت خبر ازدواج یوسف و زلیخا را از خبرهایی می‌خواند که محدثین به آن اعتماد ندارند و برای آن هیچ اصلی نمی‌شناسند. د. روایت تورات از ازدواج حضرت یوسف، متفاوت با روایت وهب و ابن اسحاق است.

نتیجه آن که روایت وهب با نظرداشت منابع تفسیری اهل سنت، از اسرائیلیات است و به قرینه سخن آلوسی در شمار اسرائیلیاتی قرار می‌گیرد که درخور اعتماد نیستند و باتوجه به تعریف خرافه، قصه ازدواج یوسف و زلیخا در شمار خرافه‌ها قرار دارد.[۶]

روایت ابن اسحاق ابن جریر طبری

دوم. روایت ابن اسحاق ابن جریر طبری (۳۱۰ هـ. ق)

ابن اسحاق درباره ازدواج یوسف گفته است: پادشاه مصر یوسف(ع) را جایگزین اطفیر کرد و به او اختیار تام داد. زمانی که اطفیر از دنیا رفت، ریان بن ولید، همسر اطفیر را که راعیل نام داشت به ازدواج یوسف(ع) درآورد. وقتی راعیل به خدمت یوسف رسید یوسف به او گفت: این بهتر است از آنچه پیش از این به دنبال آن بود. زلیخا گفت ای دوست مرا ملامت نکن. من چنانکه می‌بینی زیبا هستم و صاحب من توان جنسی نداشت و از آن سو تو نیز زیبارو بودی. پس نفس من بر من غلبه یافت. یوسف(ع) او را باکره یافت و راعیل برای یوسف دو پسر آورد یکی افراثیم و دیگری میشا.

نقد و بررسی روایت ابن اسحاق

روایت ابن اسحاق از چند جهت در خور طعن است و در گروه اسرائیلیات قرار می‌گیرد: الف. ابن اسحاق، مشترک میان چندین نفر است: سلیمان بن اسحاق، یعقوب بن اسحاق، یحیی بن اسحاق، محمد بن اسحاق، زکریا بن اسحاق و... ب. روایت ابن اسحاق، در شمار احادیث مسند و منسوب به پیامبر قرار نمی‌گیرد و حکم روایت مسند را ندارد. ج. ابن اسحاق، به روایت خود اعتماد نداشته و با عباراتی چون (واللّه اعلم) و (فیزعمون) از بی‌اعتمادی خویش به اصل ماجرا و جزئیات آن پرده برمی‌دارد. د. اضطراب زیادی در متن روایت وجود دارد.[۷]

متون شیعه

روایت ازدواج یوسف و زلیخا در چند متن اصلی شیعه مانند: تفسیر قمی، امالی شیخ صدوق، علل‌الشرایع شیخ صدوق، امالی شیخ طوسی آمده است.

ارزیابی روایات در کتب شیعی

روایتی که از در تفسیر قمی آمده ضعیف است چه این که در سند این روایت، یحیی بن اکثم آمده است و یحیی به باور رجال‌نویسان از قضات اهل سنت در سامرا، منکر مقام و منزلت ائمه بوده است. افزون بر این، واژگان و محتوای روایت قمی ناسازگار با دیگر روایات، بخصوص روایت شیخ طوسی است و این ناسازگاری از ساختگی بودن آن حکایت دارد. روایت صدوق در امالی نیز از چند جهت مخدوش است: الف. راوی روایت صدوق، وهب بن منبه است و رجال‌نویسان شیعه چون: نجاشی، شیخ طوسی و علامه حلی او را سنی، ضعیف و کذاب می‌شناسند.

روایت صدوق در علل الشرایع نیز از جهت سند و محتوا مشکل دارد: الف. این روایت در شمار روایات مرفوعه است. از این روی، ابن فهد حلی این روایت را مرفوعه می‌خواند: ب. آیت‌اللّه بروجردی، روایات مرسله و مرفوعه شیخ صدوق را برگرفته از روایات اهل سنت می‌شناسد؛ بنابراین، ممکن است این روایت همان روایت وهب باشد که راوی یا راویان اهل سنت در سند ذکر نشده‌اند. ج. روایت صدوق در علل الشرایع، ناسازگار با دیگر روایات قصه ازدواج یوسف با زلیخاست. در روایت شیخ طوسی نیز، عباد بن یعقوب الاسدی وجود دارد که شیخ طوسی و علامه حلی او را عامی‌المذهب معرفی می‌کنند.[۸]

بی‌اعتباری روایات ازدواج یوسف و زلیخا

محققان اذعان دارند تمامی روایات شیعه در ازدواج یوسف و زلیخا و جوان شدن زلیخا و بینا شدن وی، ریشه در روایت وهب بن منبه و ابن اسحاق دارد و از آن جهت که روایت این دو در شمار روایات اسرائیلی قرار دارد و هر روایت اسرائیلی از خرافات شناخته می‌شود، روایات ازدواج یوسف و زلیخا در متون و منابع شیعه از خرافات خواهد بود.[۹]

گفته شده روایات ازدواج یوسف با زلیخا همگی دچار ضعف سند بوده و مشکلات محتوایی نیز دارند. این روایات از لحاظ سندی، مرسل یا مرفوع یا مقطوع بوده یا اینکه راویانی ضعیف دارند. در متن این روایات نیز اختلافات زیادی وجود دارد. همچنین در آنها مطالبی به چشم می‌خورد که با قطعیات قرآن مغایرت دارد. از طرف دیگر، بررسی کتاب مقدس بیانگر آن است که بخشی از محتوای این روایات از کتاب مقدس گرفته شده و پس از دخل و تصرف و اضافات، وارد جوامع روایی و تفسیری شده است.[۱۰]

منابع

  1. بهرامی، محمد، «ازدواج یوسف با زلیخا، حقیقت یا خرافه»، دوره ۲۶، شماره ۱۵۲، شماره پیاپی ۱۵۲، تیر ۱۳۸۸ش، ص ۱۴۵ تا ۲۷۰.
  2. نعیم آبادی، حسین، «بررسی حوادث مربوط به یوسف و زلیخا در منابع»، سخن تاریخ، شماره۱۰، ۱۳۸۹ش، ص۱۴۰.
  3. «صحت ازدواج حضرت يوسف (ع) با زليخا»، پرسمان قرآن، انتشار: ۲۸ خرداد ۱۳۹۱، بازدید: ۱۴ آذر ۱۴۰۲.
  4. بهرامی، محمد، «ازدواج یوسف با زلیخا، حقیقت یا خرافه»، دوره ۲۶، شماره ۱۵۲، شماره پیاپی ۱۵۲، تیر ۱۳۸۸ش، ص ۱۴۵ تا ۲۷۰.
  5. سیمایی، مهدی، مشهورات بی اعتبار در تاریخ و حدیث، دفتر اول، قم، کتاب طه، ۱۳۹۸ش، ص۱۲۲.
  6. بهرامی، محمد، «ازدواج یوسف با زلیخا، حقیقت یا خرافه»، دوره ۲۶، شماره ۱۵۲، شماره پیاپی ۱۵۲، تیر ۱۳۸۸ش، ص ۱۴۵ تا ۲۷۰.
  7. بهرامی، محمد، «ازدواج یوسف با زلیخا، حقیقت یا خرافه»، دوره ۲۶، شماره ۱۵۲، شماره پیاپی ۱۵۲، تیر ۱۳۸۸ش، ص ۱۴۵ تا ۲۷۰.
  8. بهرامی، محمد، «ازدواج یوسف با زلیخا، حقیقت یا خرافه»، دوره ۲۶، شماره ۱۵۲، شماره پیاپی ۱۵۲، تیر ۱۳۸۸ش، ص ۱۴۵ تا ۲۷۰.
  9. بهرامی، محمد، «ازدواج یوسف با زلیخا، حقیقت یا خرافه»، دوره ۲۶، شماره ۱۵۲، شماره پیاپی ۱۵۲، تیر ۱۳۸۸ش، ص ۱۴۵ تا ۲۷۰؛ معارف، مجید، و دیگران، «بررسی روایات تفسیری فریقین در مسئله ازدواج حضرت با یوسف (ع) زلیخا»، حدیث پژوهی، شماره ۱۳، سال هفتم، بهار و تابستان ۱۳۹۴، ص۷.
  10. معارف، مجید، و دیگران، «بررسی روایات تفسیری فریقین در مسئله ازدواج حضرت با یوسف (ع) زلیخا»، حدیث پژوهی، شماره ۱۳، سال هفتم، بهار و تابستان ۱۳۹۴، ص۷.