تسبیح مخلوقات خداوند

نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۰ توسط Nazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

مخلوقات خداوند، بجز انسان مانند حیوانات و نباتات و جمادات چگونه خالق خود را تسبیح می‌گویند؟ بخصوص جمادات؟


تسبیحِ مخلوقاتِ خداوند از مفاهیم یقینی در فرهنگ اسلامی و قرآنی است که چگونگی آن به‌صورت‌های مختلفی تبیین شده است. عده‌ای این تسبیح را تکوینی (زبان حال) می‌دانند که همه موجودات از روزی که به وجود آمدند بر وجود قدرتی مافوق خود، که آنان را به وجود آورده دلالت می‌کنند.

عده‌ای تسبیح مخلوقات را تشریعی (زبان قال) می‌دانند که لازمه آن وجود شعور و ادراک در تمام موجودات ذی‌روح و غیر ذی‌روح است. در تسبیح تشریعی، تمام موجودات با زبان مخصوص خود و هر مقدار که از هستی بهره‌ای دارند، به همان اندازه نسبت به خالق خود آگاهی داشته و خداوند را تسبیح می‌گویند.

تسبیح موجودات عالم در قرآن

تسبیح در لغت بمعنی تنزیه‌کردن و دورکردن نقص و عیب از چیزی است.[۱] در قرآن بارها تصریح شده که تمام موجودات عالم تسبیح خداوند می‌گویند. در سوره اسراء آمده است: ﴿آسمانهای هفتگانه و زمین و هر کس که در آنهاست او را تسبیح می‌گویند، و هیچ چیز نیست مگر اینکه در حال ستایش، تسبیح او می‌گوید، ولی شما تسبیح آنها را درنمی‌یابید.(اسراء:۴۴) در آغاز سوره‌های مُسَبِّحات، و آیات دیگر قرآن تسبیح خداوند توسط موجودات هستی آمده است.[۲]

مراد از تسبیح خداوند، توجه به خداوند و تقدیس و تنزیه او از هر نقص و عیبی است.[۳] ملاصدرا می‌گوید تسبیح و روح آن عبارت است از تجربه و خالص نمودن ذات الهی از وابستگی‌های موجودات. او حقیقت تسبیح را گواهی بر یگانگی خالق و دورداشت او از نارسایی‌ها و کاستی‌ها و اظهار عظمت و بزررگی او و دلالت بر قدرت و خدایی خداوند می‌داند.[۴]

تسبیح تکوینی موجودات عالم

تسبیح تکوینی آن است که تمامی موجودات عالم در مقابل خداوند مطیع و مقهور قدرت او هستند. تسبیح آنان بدین معناست که همه موجودات از آن روزی که از نیستی به هستی آمده‌اند، ذاتاً بر وجود قدرتی مافوق خود، که آنان را به وجود آورده دلالت می‌کنند.[۵] تسبیح تکوینی موجودات عالم، یکی از نظریات در باب تسبیحات مخلوقات عالم است.

تسبیح تشریعی

تمامی موجودات عالم اعم از ذی‌روح و غیر ذی‌روح آگاهانه و از روی علم، خداوند را تسبیح می‌گویند که به آن تسبیح قالی (تشریعی) می‌گویند. از بزرگترین قائلان به این نظریه، ملاصدرا است که معتقد است همه موجودات از علم و ادراک برخوردار هستند و با زبان خود به تسبیح خداوند مشغول هستند.[۶]

ابن‌عربی:

«نزد اهل کشف، صامتی وجود ندارد و همه هستی، اعم از جماد و نبات و حیوان، سخن خداوند را به اذن او در عالم حس و نه عالم خیال می‌شنوند.[۷]

تمامی موجودات عالم، از روی علم، درک، شعور و آگاهی به تسبیح خداوند مشغول هستند. هر موجود، در هر مرتبه‌ای از مراتب وجود که هست و هر مقدار که از هستی بهره‌ای دارد، به همان اندازه نسبت به خالق خود آگاهی دارد و خداوند را تسبیح می‌کند.[۸]

صدر المتاهلین این مطلب را با برهان فلسفی و مکاشفات نفسانی به اثبات می‌رساند و می‌گوید: بیان قرآن که شما تسبیح موجودات را نمی‌فهمید،[۹] ارتباط به نوع مردم دارد. چون اکثر مردم حقیقت تسبیح موجودات را درک نمی‌کنند، ولی مانعی ندارد که برخی از افراد روشن ضمیر و کسانی که روح و روان آنان با حقایق موجودات ارتباطی پیدا کرده، با گوش دل تسبیح موجودات را بشنوند و از تسبیح موجودات در برابر فرمان خدا آگاه باشند.[۱۰]

ابن‌عربی ذیل آیه ۴۱ سوره نور، این حقیقت را بیان کرده که هریک از آیاتِ کائنات و هریک از ذراتِ وجود دارای تسبیح خاص و منحصر به فردی است که با ویژگی‌های وجودی و تشخصات فردی او مناسبت دارد. پس هر موجودی متناسب با بهره وجودی‌اش، دارای علم و ادراک است که با وجود آن می‌تواند به نحو حقیقی، خدا را تسبیح گوید.[۱۱] علامه طباطبایی تسبیح موجودات را بر حقیقت و نه مَجاز تفسیر کرده است. اما این قالی بودن، به این شکل نیست که شنیدنی و با الفاظ قراردادی باشد.[۱۲]

وجود ادراک و شعور در همه مخلوقات

طبق آیات و روایات که شعور و ادراک را در تمامی موجودات عالم اثبات می‌کند، تسبیح مخلوقات عالم، تسبیح حقیقی و واقعی است و تمامی موجودات جهان با زبان ویژه خود، خدای خود را تسبیح می‌گویند. وجود شعور و ادراک در تمامی موجودات جهان در آیات قرآن وجود دارد. در سوره نمل از زبان مورچه سخن نقل می‌شد: ﴿تا به وادی مورچگان رسیدند. مورچه‌ای گفت: ای مورچگان، به لانه‌های خود بروید تا سلیمان و لشکریانش شما را بی‌خبر در هم نکوبند.(نمل:۱۸) و آیات دیگر.[۱۳] علامه طباطبایی اعتقاد دارد همه موجودات عالم به اندازه آفرینش خود بهره‌ای از علم دارند.[۱۴]

در دعاها نیز به این مطلب اشاره شده است: «چهارپایان در چراگاه‌ها، وحشی‌ها در بیابان‌ها، درندگان در دره‌ها، پرندگان در آشیانه‌ها تو را تسبیح می‌گویند.»[۱۵]

منابع

  1. فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، قم، مؤسسه دار الهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۵۲.
  2. سوره نور، آیه۴۱. سوره انبیاء، آیه ۷۹ و ….
  3. رستگاری، یعسوب الدین، تفسیر البصائر، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۳ق، ج۵۴، ص۶۰۱.
  4. صدرالدین شیرازی، تفسیر سوره جمعه، ترجمه و تصحیح محمد خواجوی، انتشارات مولی، ص۱۵، به نقل از مقاله تبیین فلسفی مسئله تسبیح موجودات از دیدگاه ملاصدرا، مجله فلسفی تحلیلی، شماره سی سه، بهار و تابستان ۱۳۹۷، ص۶۳ ۸۷، شمس اله سراج، حجت منصوری.
  5. رستگاری، یعسوب الدین، تفسیر البصائر، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۳ق، ج۵۴، ص۵۸۷.
  6. تبیین فلسفی مسئله تسبیح موجودات از دیدگاه ملاصدرا، مجله فلسفی تحلیلی، شماره سی سه، بهار و تابستان ۱۳۹۷، ص۶۳ ۸۷، شمس اله سراج، حجت منصوری.
  7. نوروزی، حمید، «بار امانت; تفسیر آیه امانت»، معرفت ۱۳۸۳ش، شماره ۸۳.
  8. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ سوم، ج۲، ص۹۸، به نقل از انصار صدر المتأهلین، ج۱، ص۱۱۸ و ج۶، ص۱۴۰–۱۳۹. چهل حدیث، ص۴۱۷؛ طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دارالکتاب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۲ش، ج۱۳، ص۱۱۶. رستگاری، یعسوب الدین، تفسیر البصائر، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۳ق، ج۵۴، ص۵۸۵. سوره نور آیه ۴۱ (کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِیحَهُ).
  9. سوره اسراء، آیه۴۴: «آسمان‌های هفتگانه و زمین و هر چه در آن است خدا را تنزیه می‌کند و آنچه در جهان شیء شناخته شده خدا را تنزیه می‌کند ولی شما از تسبیح آنها آگاه نیستند و درک نمی‌کنید.»
  10. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ سوم، ج۲، ص۹۹.
  11. تبیین مبانی تسبیح موجودات از منظر علّامه طباطبائی در المیزان، مجله معرفت، صدیقه السادات هاشمی پور، سال ۲۳، شماره ۲۰۴
  12. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، ج۱۳، ص۱۵۲.
  13. سوره نمل، آیه۱۶ و ۱۹. سوره بقره، آیه۷۴. سوره ابراهیم، آیه۴۶. سوره زلزال، آیه۵–۴. سوره فصلت، آیه۱۱. سوره نور، آیه۲۴.
  14. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ج۱۳، ص۱۵۲.
  15. طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق، ص۴۷۹.