کاربر:Rezapour/صفحه تمرین
چرا شیعیان در دنیا در بدترین وضعیت به سر میبرند در حالیکه خدا در قرآن فرموده که وارثان اصلی زمین بندگان صالح من هستند؟ چرا بین شیعیان و دیگر مذاهب عدل رعایت نشده
در پاسخ به مطالبی که در سؤال مطرح نمودهاید لازم است به نکاتی اشاره نماییم:
الف –آیات بسیاری در قرآن کریم پیرامون حکومت جهانی صالحان وجود دارد، و مراد از آن، حاکمیت صالحان در عصر ظهور و حکومت جهانی مهدوی میباشد که در سؤال هم آمده که ذیلاً به برخی از آنها همراه با بیانات معصومین که به تعبیر قرآن کریم راسخان در علم و آگاهان به تأویل هستند، اشاره میشود:
۱: ﴿و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر أن الارض یرثها عبادی الصالحون﴾[۱]؛ ما در زبور داود از پس ذکر (تورات) نوشتهایم که سرانجام، زمین را بندگان شایسته ما به ارث میبرند و صاحب میشوند.
امام محمد باقر ـ علیه السلام ـ فرمود: این بندگان شایسته که وارثان زمین میشوند، اصحاب مهدی هستند در آخرالزمان.}}[۲] شیخ طبرسی پس از نقل این حدیث مینویسد، حدیثی که شیعه و سنی از پیامبر (ص) روایت کردهاند بر گفته امام محمد باقر ـ علیه السلام ـ دلالت دارد.[۳]
۲: ﴿و نرید ان نمنَّ علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم أئمهو نجعلهم الوارثین[۴]؛ ما میخواهیم تا به مستضعفان زمین نیکی کنیم یعنی آنان را پیشوایان سازیم و میراث بران زمین.
امام علی ـ علیه السلام ـ فرمود: این آیه مربوط به ما است،﴾[۵] و نیز فرمود: این امر، در زمان ظهور حجت بالغه است.[۶]
۳: ﴿یا ایها الذین آمنوا! من یرتدّ منکم عن دینه، فسوف یأتی الله بقوم…[۷]
در تفسیر علی بن ابراهیم آمده است: … این آیه، درباره قائم و اصحاب او نازل شده است، همانا در راه خدا جهاد کنند و از هیچ چیز پروا ندارند.﴾[۸]
۴: ﴿وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الأرض کما استخلف الذین من قلبهم…[۹] خداوند به اهل ایمان وعده داد که به یقین آنها را خلیفه کند در زمین چنانکه آنان که از پیش بودند خلیفه ساخت و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدّل میکند…»
از امامان اهل بیت روایت شده که این آیه درباره مهدی آل محمد (ص) است طبرسی در مجمع البیان مینویسد چون گسترش دین در سراسر زمین تا کنون پدیدار نگشته است، پس به یقین این امر در آینده خواهد بود و این وعده الهی هرگز خلف بردار نیست.﴾[۱۰]
۵: ﴿هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحقّ لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون[۱۱]؛ او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همهٔ آیینها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند. رشید الدین میبدی، مینویسد: رسول، در این آیه، محمد است و هدی و هدایت، قرآن و ایمان است و دین حق اسلام است خدا این دین را بر دیگر ادیان برتری میدهد و این امر بعد از این خواهد شد و هنوز اتفاق نیفتاده است؛ و قیامت نخواهد آمد مگر این که این کار بشود.﴾[۱۲] گفتنی است از پیامبر خاتم (ص) نیز روایتی در این باره وارد شده است.
۶ـ بگو حق آمد و باطل نابود شد، یقیناً باطل نابود شدنی است.[۱۳] از امام باقر ـ علیه السلام ـ در مورد آیه شریفه نقل شده است که فرمود: «هنگامی که قائم ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ قیام کند (ظهور کند) دولت باطل از میان خواهد رفت.»[۱۴]
۷ـ خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده میدهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد…[۱۵]
امام سجاد ـ علیه السلام ـ فرمود: قسم به خدا آنها شیعیان ما اهل بیت هستند که خدا این وعده را در مورد آنها بدست مردی از ما محقق میسازد و او مهدی این امّت است و اوست آن که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود: اگر روزی از دنیا باقی نمانده باشد، خدا آن روز را تا آن جا طولانی میکند که مردی از عترتم که نامش نام من است به ولایت رسیده و زمین را آن چنانکه از ظلم و جور پر شده باشد، از عدل و قسط پر سازد…[۱۶]
۸ـ هر کجا باشید خداوند همه شما را حاضر میکند.[۱۷] راوی میگوید از ابی الحسن ـ علیه السلام ـ از معنای آیه سؤال کردم فرمود: به خدا قسم آن است که وقتی قائم ما قیام کند (ظهور کند) خداوند شیعیان ما را از تمامی نقاط درکنار او گرد میآورد.[۱۸]
۹ـ ما میخواستیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم.[۱۹]
علی ـ علیه السلام ـ فرمود: آنها (مستضعفان) در آیه آل محمّد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ هستند که خدا مهدی آنها را بعد از تلاششان برانگیخته و آنها را عزیز و دشمنانشان را ذلیل مینماید.[۲۰]
۱۰ـ زمین (در آن روز) به نور پروردگارش روشن میشود.[۲۱] امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: هنگامی که قائم ما قیام کند زمین به نور پروردگارش روشن میگردد مردم از نور خورشید بینیاز میگردند و تاریکی یکسره از میان میرود.[۲۲]
۱۱ـ بدانید خداوند زمین را بعد از مرگ آن زنده میکند.[۲۳] امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمود: منظور از مرگ زمین کفر اهل زمین است چرا که کافر مرده است پس خدا زمین را با قائم زنده میکند، او عدالت را در زمین میگستراند و زمین را زنده نموده و اهل زمین را پس از مرگشان احیا مینماید.
در روایت دیگر از موسی بن جعفر آمده است: زنده نمودن زمین با نزول باران نیست، بلکه خدای عزّوجل مردانی را برمیانگیزد که عدالت را احیاء نمایند و با احیاء عدالت و اقامه حدود زمین را زنده میسازند، چرا که اقامه حدود در روی زمین از چهل روز باریدن باران پر سودتر است.[۲۴]
۱۲ـ همان کسانی که هرگاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا میدارند، و زکات میدهند، و امر به معروف و نهی از منکر میکنند و پایان همه کارها از آن خداست.[۲۵] امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمود: این آیه مربوط به آل محمّد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ و یاران اوست که خدا آنها را بر شرق و غرب زمین مالک میسازد و دین را ظاهر نموده و به واسطه او، و یارانش بدعتها و باطل را می میراند… تا آن جا که هیچ اثری از ظلم باقی نمیماند، آنها به نیکی امر و از ناپسند نهی مینمایند و برای خداست نهایت و عاقبت کارها.[۲۶]
ب - هنگامی که انسان گناه میکند از سه حال خارج نیست:
۱- یا خودش متوجه گناهش میشود و توبه میکند و بازمیگردد. ۲- یا خداوند تازیانه بلا بر او مینوازد تا در اثر معصیتها و گرفتاریها به خود آید و از خواب غفلت بیدار شود و به راه اصلی و هدایت بازآید، که اکثر مردم از این دسته اند. ۳- یا شایستگی هیچیک از این دو را ندارد. خدا به جای بلا، نعمتهای ظاهری و بجای گرفتاری و تنگدستی، رفاه ظاهری به او میبخشد و این همان «عذاب استدراج» است؛ که در آیات قرآن به همین تعبیر ﴿والذین کذّبوا بایاتنا سَنتدرجهم من حیث لا یعلمون[۲۷] «کسانی که آیات ما را تکذیب کردند به زودی آنان را از آنجا که نمیدانند (و فکرش را هم نمیکنند) تدریجاً به سوی عذاب پیش میبریم».
و یا تعبیرات دیگر مانند: ﴿و ما ارسلنا فی قریه من نبی الا اخذنا اهلها بالبأساء و الضراء لعلهم یضّرّعون. ثم بدلنا مکان السیئه الحسنه حتی عفوا و قالوا قد مسّ آباءنا الضرّاء و السرّاء فأخذناهم بغته و هم لا یشعرون﴾[۲۸] «سنت خداوند بر این بوده که هر موقعی پیامبری از پیامبرانش را به سوی مردم میفرستاده آنها را با سختیها و گرفتاریها امتحان و آزمایش میکرده ولی آنان از آیات الهی که آنان را دعوت به سوی خدا و تضرع و توبه به سوی حق میکرده اعراض میکردهاند. هنگامی که این سنت سودی به حال آنها نداشته خداوند این سنت را تبدیل به سنت دیگری مینموده و آن اینکه مُهر بر قلوب آنها میزده و دچار قساوت قلب و سرپیچی از حق میگشتهاند و علاقهمند شدن به شهوات مادی و زینتها و جلوههای زندگانی دنیا و زخارف آن و این سنت مکر است. سپس به دنبال آن سنت سومی است و آن استدراج است یعنی تبدیل شدن بدی به خوبی و نقمت به نعمت و گرفتاریها و سختیها به آسانی و نزدیک شدن آنها روز به روز و ساعت به ساعت به طرف عذاب الهی تا اینکه یک مرتبه آنها را بگیرد ولی آنها احساس نمیکنند، چون خود را در جای امن و سالمی میدانند»﴾.[۲۹]
خداوند متعال به دنبال آیه ﴿سنتدرجهم من حیث لا یعلمون﴾ میفرماید: ﴿و املی لهم ان کیدی متین﴾ «و به آنها مهلت میدهم و در عذاب شان عجله نخواهم کرد چرا که نقشههای من محکم و دقیق و عذاب من شدید است.» این هشداری است به همه ظالمان و گردنکشان که سلامت و نعمت و امنیت هرگز آنها را از عذاب ایمن نکند و هر لحظه در انتظار کیفر شدید خداوند باشند.
لذا انسان باید به هنگام روی آوردن نعمتهای الهی مراقب باشد، نکند این امر که ظاهراً نعمت است، منجر به «عذاب استدراج» گردد. به همین دلیل مسلمانان بیدار، در این گونه مواقع در فکر فرومیرفتند و به بازنگری اعمال خود میپرداختند. چنانکه در حدیثی آمده است که یکی از یاران امام صادقِ (علیه السلام) عرض کرد: من از خداوند مالی طلب کردم به من روزی فرمود، فرزندی میخواستم به من بخشید، خانه ای طلب کردم به من مرحمت کرد. من از این میترسم نکند این «استدراج» باشد. امام فرمود: «اگر اینها توأم با حمد و شکر الهی باشد، «استدراج» نیست (نعمت است)».[۳۰]
در حدیثی از امام صادِق (علیه السلام) میخوانیم: (اذا احدث العبد ذنباً جدّد له نعمه، فیدع الاستغفار فهو الاستدراج)[۳۱] «وقتی بنده ای گناهی را مرتکب میشود، نعمت جدیدی به او میرسد این موجب میشود استغفار را ترک کند که این همان استدراج است».
بنابراین گنهکارانی که دائم به ظلم و معصیت مشغولند و به ظاهر در خوشی و رفاه به سر میبرند و غافل از نتیجه اعمال خود هستند، اما در واقع اینها نقمت و بلا است به صورت نعمت و مقدمه عذاب آنها است که به تدریج به سوی عذاب الهی پیش میروند اما خودشان متوجه نمیشوند، خداوند متعال خطاب به پیامبر (در واقع مخاطب مؤمنان و مسلمانان اند) کرده میگوید: «فزونی اموال و اولاد (آسایش و رفاه ظاهری) آنها نباید تو را در شگفتی فرو برد» و فکر کنی که آنها با این که کافرند چگونه مشمول این همه مواهب الهی واقع شدهاند ﴿فَلا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ﴾.
چرا که اینها به ظاهر برای آنها نعمت است اما در حقیقت «خدا میخواهد به این وسیله آنان را در زندگی دنیا معذب کند، و به خاطر دلبستگی فوقالعاده به این امور در حال کفر و بی ایمانی بمیرند» ﴿إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الْحَیاه الدُّنْیا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُونَ.[۳۲] که در قرآن و روایات از آن تعبیر به «استدراج» شده است.
ج- بعضی از مصائب و بلایا و گرفتاریها، بازتاب اعمال و رفتار و گناهان و معاصی خود آنهاست، چنانکه خداوند متعال میفرماید: ﴿وَ مَآ أَصَـبَکُم مِّن مُّصِیبَه فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ؛﴾[۳۳] و هر مصیبتی به شما برسد به سبب اعمالی است که انجام دادهاید.» این آیه به خوبی نشان میدهد مصائب و گرفتاریهایی که دامنگیر انسان میشود یک نوع مجازات الهی و هشداری برای گناهکاران است.
در حدیثی امام صادق (ع) فرمودهاند: «من یموت بالذنوب اکثر ممّن یموت بالاجال و من یعیش بالاحسان اکثر ممّن یعیش بالاعمار؛﴾[۳۴] تعداد کسانی که در اثر گناهان (زودتر) میمیرند، بیشتر از کسانی است که اجلشان سر آمده و میمیرند، و تعداد کسانی که بواسطه خوبی و احسان بر دیگران زندگی میکنند، بیشتر از کسانی است که به عمر مقرّر و مقدّر شده برایشان زندگی میکنند.»
و به گفته شاعر:
این جهان کوه است و فعل ما ندا *** باز آید سوی ما از کُه صدا
البته گاهی اوقات مصائب، محصول گناهان جمعی است همان گونه که در قرآن مجید میخوانیم: ﴿ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُواْ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ﴾ به سبب آنچه به دست مردم فراهم آمده، فساد در خشکی و دریا نمودار شده است تا (سزای) بعضی از آنچه را انجام دادهاند به آنان بچشاند، باشد که بازگردند.»
و امیر بیان علی (ع) میفرماید: «هیچ ملّتی از آغوش ناز و نعمت زندگی گرفته نشده مگر به واسطه گناهانی که انجام دادند، زیرا خداوند هرگز به بندگان خود ستم روا نمیدارد.»[۳۵]
پس روشن میشود که میان اعمال انسان و نظام تکوین زندگی او ارتباط و پیوند نزدیکی وجود دارد که اگر براساس اصول فطرت و قوانین آفرینش گام بردارند برکات الهی شامل حال آنها میشود و هرگاه فاسد شوند زندگی آنها به فساد و تباهی میگراید.
البته در مصیبتهای جمعی گاهی افرادی مورد بلا واقع میشوند که به ظاهر مرتکب گناه نشدهاند که این به دو صورت است: یا این که گرچه گناه نکردهاند ولی راضی به گناه دیگران بودهاند و فریضه امر به معروف و نهی از منکر را ترک کردهاند، و این خود گناهی بس بزرگ است چنانکه حضرت علی (ع) میفرماید: «الرّاضی بفعل قوم کالداخل فی معهم؛[۳۶] آن کسی که به کار جمعیتی راضی باشد همچون کسی است که در آن کار دخالت دارد.» یا این که گناهی مرتکب نشدهاند و راضی به گناه آنها هم نبودهاند و فریضه امر به معروف و نهی از منکر را نیز انجام دادهاند که در این صورت مأجورند.
از این رو نسبت به برخی مؤمنین میتوان گفت که آنها خود باعث فرو فرستادن بلا از جانب خداوند هستند به این معنی که در طول زندگی لغزشهایی از آنها سر میزند که مستوجب تنبیه است و خداوند به خاطر ایمان این اشخاص عذاب آنها را در قالب بلا و در این دنیا فرو میفرستد و عذاب آنها را به آخرت محوّل نمیکند و به این وسیله آنها را از آلودگی پاک کرده و آماده متنعّم شدن از نعمتهای اخروی میگرداند. در حدیثی از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند: «انّ العبد اذا کثرت ذنوبه و لم یکن عنده من العمل ما یکفرها ابتلأه بالحزن لیکفرها»[۳۷] هنگامی که بنده ای گناهانش افزون شود و اعمالی که آن را جبران کند نداشته باشد خداوند او را گرفتار اندوه میکند تا گناهانش را پاک کند.
د- از آیات و روایات اسلامی استفاده میشود بخشی از مصائب و سختیهایی که به انسان میرسد در حقیقت ابتلا و آزمایش الهی است، و خداوند نسبت به برخی انسانها نعمتها را به سختی تبدیل میکند و آنها را به انواع بلاها و مشکلات دچار میسازد تا میزان ایمان آنها مشخص شود. خداوند متعال میفرماید: {{قرآن|وَلَنَبْلُوَنَّکُم بِشَیء مِّنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْص مِّنَ الاَمْوَ لِ وَ الاَنفُسِ وَ الثَّمَرَ تِ وَبَشِّرِ الصَّـبِرِینَ؛[۳۸] «قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، زیان مالی و جانی و میوهها آزمایش میکنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان.»
نتیجه نکات مورد بحث این میشود که
- شکی نیست که صالحان بر اساس وعده قطعی و تخلف ناپذیر الهی وارثان زمین خواهند شد و ظرف تحقق کامل این وعده، عصر نورانی ظهور ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) خواهد بود نه آن گونه که پرسشگر ارجمند برداشت نموده است.
- آسایش و بهرمندی ستمگران و گناهکاران از نعمتهای ظاهری دنیا و سلطهٔ جائرانهٔ آنان بر زمین، علامت و نشانهٔ خوب بودن آنها یا بر خلاف عدالت الهی نیست بلکه در حقیقت گرفتار عذاب غفلت و مهلت و سقوط در پرتگاه بلای عظیم استدراج گردیدهاند؛ و از طرفی هم مقتضای سنت الهی این نیست که هر کس در زمین به ظلم و ستم بپردازند او را فوراً گدفتار بلا و عذاب آسمانی نماید چه آن که در اینصورت همه مجبور خوهند بود نه مختار.
- بخشی از گرفتاری و مشکلات مسلمانان و شیعیان ممکن است به خاطر اعمال و رفتارهای خود شان و بیگانگی و فاصله گرفتن آنان از روح دین و دیانت و اسلام باشد و بخشی به خاطر ابتلائات و بخشی هم به خاطر ظلم وستم جبابره و ستمگران که در دو صورت اخیر و تحمل مظلومیتهای ناخواسته و اجباری عندالله ماجور خواهند بود و در برابر ستمها و مظلومیتهای که به خاطر مسلمان و شیعه بودن میکشند خدای متعال به آنان اجر صابران را عطا خواهد فرمود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر
در مورد مجازات استدراج میتوانید به تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۳۲ به بعد و ج ۳، ص ۱۸۲ مراجعه کنید.
منابع
- ↑ سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
- ↑ طبرسی، ترجمه تفسیر مجمع البیان، ج۱۸، ص ۱۷۵ ، انتشارات فراهانی، طهران، ۱۳۶۰ ش.
- ↑ همان.
- ↑ قصص، آیه۵.
- ↑ حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر «نورالثقلین» ج۴، ص ۱۰۷–۱۱۱. انتشارات اسماعیلیان، قم، ۱۴۱۵ ه.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷، ص ۷۷. همان.
- ↑ سوره مائده، آیه ۵۴.
- ↑ تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص ۶۴۱. همان
- ↑ سوره نور، آیه ۵۶.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ج۱۷، ص ۱۶۲، همان.
- ↑ سوره توبه، آیه ۳۳.
- ↑ میبدی، ابو الفضل، کشف الاسرار، بیتا، بینا. ج۴، ص ۱۱۹–۱۲۰.
- ↑ اسراء / ۸۱.
- ↑ فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی انتشارات الصدر، تهران، ۱۴۱۵. ۳ / ۲۱۳.
- ↑ نور / ۵۵.
- ↑ فیض کاشانی، ملا محسن، تفسیر الصافی پیشین. ۳ / ۴۴۵.
- ↑ بقره / ۱۴۸.
- ↑ العیّاشی، محمّد بن مسعود، تفسیر العیّاشی المکتبه العلمیه الإسلامیه، تهران. ۱ / ۶۶.
- ↑ قصص / ۵.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیرنمونه دار الکتب الاسلامیه ۱۳۷۴ش. ۱۶ / ۱۸.
- ↑ زمر / ۶۹.
- ↑ شیخ مفید، محمّد بن محمّد بن نعمان، الإرشاد، ترجمه رسولی محلّاتی، سید هاشم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۸. ۲ / ۵۲۲.
- ↑ حدید / ۱۷.
- ↑ بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، بنیاد بعثت، تهران، ۱۴۱۶. ۵ / ۲۸۸.
- ↑ حج / ۴۱.
- ↑ بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، پیشین. ۳ / ۸۹۳.
- ↑ اعراف / ۱۸۲.
- ↑ اعراف / ۹۴ و ۹۵.
- ↑ المیزان، طباطبایی، محمد حسین، انتشارات اعلمی، بیروت، چاپ سوم، سال ۱۳۶۱. ج ۸، ص ۱۹۵.
- ↑ تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ سیزدهم، سال ۱۳۷۰. ج ۲۴، ص ۴۱۶ و ۴۱۷.
- ↑ همان.
- ↑ توبه / ۵۵.
- ↑ شوری، ۳۰.
- ↑ بحارالانوار، مرحوم مجلسی، داراحیاء التراث العربی، ج ۵، ص ۱۴۰.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۲.
- ↑ نهج البلاغه، قصار ۱۵۴.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، دارالکتب الاسلامیّه، ج ۲، ص ۴۴۴. بیتا.
- ↑ . بقره، ۱۵۵.