تفسیر ابوالجارود
این مقاله هماکنون به دست Shamloo در حال ویرایش است. |
تفسیر قرآنی از ابوالجارود مشهور است که از امام باقر روایت کرده و آقا بزرگ طهرانی احتمال داده که این تفسیر، املاء امام باقر بر ابوالجارود بوده است؛ بنابراین، کتاب توسط امام نوشته نشده و بلکه روایات تفسیری امام میباشد که ابی الجارود از امام نقل کرده است و متأسفانه نه خود ابی الجارود مورد اعتماد است و نه سند این تفسیر با طریق معتبر بدست ما رسیده است.
جایگاه مؤلف
ابوالجارود زياد بن منذر همدانی خارفی (درگذشته میان ۱۵۰ تا ۱۶۰ق) از اصحاب امام محمد باقر(ع) و راویان امام جعفر صادق(ع) بود. او اهل کوفه و نابینای مادرزاد بود. رویهٔ او در تشیع با گرایشش به زیدیه تغییر کرد.[۱] او را مؤسس فرقهٔ جارودیه، از فرق زیدیه، برشمردهاند.[۲] جایگاه و وثاقت او در میان عالمان علم رجال مورد اختلاف است. آراء عالمان علم رجال شیعه و اهل سنت دربارهٔ او را میتوان چنین صورتبندی کرد: برخی او را تضعیف کردهاند؛ برخی دربارهٔ او توقف و احتیاط کردهاند و برخی او را تعدیل کردهاند.[۳]
تضعیفکنندگان ابوالجارود:
- کشی در رجال خود ابوالجارود را نابینای کور دل خوانده و او را سرحوب[یادداشت ۱] و مؤسس فرقهٔ سرحوبیه دانسته است. کشی معتقد است که امام باقر(ع) این لقب را به ابوالجارود داده است.[۴]
- نجاشی گرایش او به زیدیه را موجب انحرافش از تشیع بهحساب آورده است.[۵]
- علامهٔ حلی نیز او را تضعیف کرده و مطالب نقلشده در مذمت او را آورده است.[۶]
- در میان رجالیان اهلسنت، برخی او را کذاب، برخی غیر ثقه و برخی دیگر جعلکنندهٔ حدیث علیه اصحاب رسول خدا(ص) و در فضائل اهلبیت(ع) بهشمار بردهاند.[۷]
توثیق کنندگان ابوالجارود:
- شیخ مفید او را توثیق کرده و او را از مراجع اخذ احکام حلال و حرام دین بر شمرده است.[۸]
- میرزا حسین نوری هم با ذکر دلایلی او را توثیق کرده و به نقد نظرات تضعیفکنندهٔ او پرداخته است.[۹]
- آیتالله خویی او را توثیق کرده و دلیل توثیق خود، قطع نظر از صاحب اصل بودن و مقبولبودن روایاتش نزد بزرگان شیعه، توثیق او توسط شیخ مفید و قرار گرفتن او در سلسلهٔ اسانید کتاب کامل الزیارات ابن قولویه بر شمرده است؛[۱۰] کتابی که تمامی راویان آن توسط ابن قولویه توثیق شده و از توثیقات عام نزد علمای علم رجال بهشمار میرود.[۱۱] همچنین خویی امکان منتسبشدن ابوالجارود توسط امام باقر(ع) به لقب سرحوب را نفی میکند.[۱۲]
شیخ طوسی و برخی از رجالیان اهلسنت دربارهٔ ابوالجارود قائل به توقف شدهاند.[۱۳]
ویژگی و محتوا
علی اکبر بابایی در کتاب مکاتب تفسیری مینویسد: ابن ندیم در کتاب «فهرست» خود در ذکر کتابهایی که درباره تفسیر قرآن تألیف شده، اولین کتابی که نام میبرد کتاب امام باقر سلام الله علیه است که ابو الجارود زیاد بن منذر رئیس جارودیه زیدیه از آن حضرت روایت کرده است و از گفته وی روشن است که این کتاب همان تفسیر ابی الجارود است.
آقابزرگ طهرانی در معرفی تفسیر ابی الجارود نیز فرموده است: ابو الجارود نامش زیاد بن منذر و از هنگام ولادتش نابینا بوده و مذهب زیدیه جارودیه به وی منسوب است و از اصحاب سه امام (علیّ بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد سلام الله علیهم) بوده است. تفسیرش را از خصوص امام باقر سلام الله علیه روایت کرده و گویا آن را به املای آن حضرت نوشته است و از این روی ابن ندیم آن را به امام باقر سلام الله علیه نسبت داده است.
نجاشی و شیخ طوسی نیز از وجود تفسیری برای ابو الجارود نام میبرند که آن را از امام باقر سلام الله علیه روایت کرده است و سندی را هم برای آن ذکر کردهاند که البته آن سند به واسطه کثیر بن عیّاش ضعیف است.[۱۴]
علامه شبر نیز بر این باور است که اولین تفسیری که با املای اهل بیت نوشته شده است، کتاب «تفسیر أبی الجارود» متوفای ۱۵۰ قمری است که ابن ندیم هم بدان تصریح کرده است.[۱۵]
مرحوم استاد معرفت، ابی الجارود را از سردمداران زیدیه میداند که مورد لعن امام صادق سلام الله علیه قرار گرفت و تفسیرش با سند معتبر بدست ما نرسیده است.[۱۶]
بنابراین در اینکه تفسیری به نام تفسیر ابی الجارود وجود داشته و حاوی روایاتی از امام باقر سلام الله علیه در تفسیر قرآن بوده، کسی تردید نکرده است و اگر آن تفسیر از طریق صحیح و مورد اعتماد به دست میآمد، به بخشی از تفسیر امام باقر سلام الله علیه دست مییافتیم، اما متأسفانه خود آن تفسیر ابی الجارود نیز در دسترس نیست و قسمت زیادی از آن که در تفسیر قمی نقل شده، سندش به واسطه کثیر بن عیاش ضعیف است و صدور آن از امام باقر سلام الله علیه محرز نیست. البته آقا بزرگ طهرانی مدعی شده است که قمی یا شاگردش آن روایات را از طریق ابوبصیر که موثق است، از ابی الجارود نقل و در تفسیر خود آورده است، ولی ما به آن سند نیز دست نیافتهایم و علاوه بر آن، خود ابی الجارود نیز توثیق خاص ندارد و روایاتی در مذمّت او نقل شده است.[۱۷]
اعتبار
منابع
- ↑ النجاشی، ابوالعباس احمد بن علی، رجال النجاشی، تحقیق موسی الشبیری الزنجانی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۳۶۵ش، ص۱۷۰.
- ↑ الکشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، تلخیص محمد بن الحسن الطوسی، تصحیح و تعلیق محمدباقر میرداماد الاسترابادی، تحقیق السید مهدی الرجائی، قم، مؤسسة آل البيت(ع) لإحياء التراث، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۴۹۵.
- ↑ الخفاجی، حکمت عبید، الامام الباقر علیه السلام و اثره فی التفسیر، بیروت: مؤسسة البلاغ، ۱۴۲۶ق، ص۱۵۶.
- ↑ الکشی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۹۵.
- ↑ النجاشی، رجال النجاشی، ص۱۷۰.
- ↑ العلامة الحلی، حسن بن یوسف، رجال العلامة الحلی، تصحیح السید محمدصادق بحرالعلوم، قم، الشريف الرضی، ۱۴۰۲ق، ص۲۲۳.
- ↑ الذهبی، شمسالدين محمد بن احمد، ميزان الاعتدال في نقد الرجال، تحقيق علي محمد البجاوی،بیروت، دار المعرفة للطباعة و النشر، ۱۳۸۲ق، ج۲، ص۹۳-۹۴.
- ↑ الخفاجی، الامام الباقر علیه السلام و اثره فی التفسیر، ص۱۵۶.
- ↑ النوری الطبرسی، حسین بن محمدتقی، خاتمة مستدرك الوسائل، قم، مؤسسة آل البيت (ع) لإحياء التراث، ج۵، ص۴۱۲-۴۱۷.
- ↑ الخوئی، ابوالقاسم، معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة، بیجا، بینا، ۱۴۱۳ق، ج۸، ص۳۳۵.
- ↑ مدنی بجستانی، سید محمود، فرهنگ کتب حدیثی شیعه، تهران، شرکت چاپ و نشر بینالملل وابسته به انتشارات امیرکبیر، ج۱، ص۳۲۷-۳۲۸.
- ↑ الخوئی، معجم رجال الحديث، ج۸، ص۳۳۴.
- ↑ الخفاجی، الامام الباقر علیه السلام و اثره فی التفسیر، ص۱۵۶.
- ↑ بابایی، علیاکبر، مکاتب تفسیری، قم، انتشارات سمت، چاپ اول، ۱۳۸۱ش، ج۱، ص۱۰۰.
- ↑ شبر، عبدالله، الجوهر الثمین فی تفسیر الکتاب المبین، کویت، شرکه مکتبه الالفین، چاپ اول، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۰.
- ↑ معرفت، محمدهادی، صیانه القرآن من التحریف، قم، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، چاپ اول، ۱۳۸۶ش، ص۱۹۶.
- ↑ بابایی، علیاکبر، مکاتب تفسیری، قم، انتشارات سمت، چاپ اول، ۱۳۸۱ش، ج۱، ص۱۰۰.
- ↑ سرحوب به معنای شغال و اسب دراز بدن است. در افسانهها او دیو و شیطانی کور دانسته شده که در دریا زندگی میکند. دهخدا، علیاکبر، لغتنامهٔ دهخدا، زیرنظر محمد معین و سیدجعفر شهیدی، تهران، مؤسسهٔ لغت نامهٔ دهخدا، ج۹، ص۱۳۵۷۶