کلمات فرج

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۹ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۴۴ توسط Rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

کلمات فرج که موقع تلقین خوانده می‌شود، چیست؟

كلمات‏ الْفَرَج‏، دعایی است در حمد خداوند که برای مواردی مانند تلقین شخصی که در حالت احتضار است[۱] و قنوت نماز[۲] سفارش شده است. کلینی از محدثان بزرگ شیعه، متن کلمات فرج را از امام باقر(ع) چنین نقل کرده است:

این دعا با کمی تغییرات در منابع دیگر نیز ذکر شده است.[۴]

یکی از موارد تلقین برای فردی است که در حالت احتضار است.[۵] در روایات سفارش شده بر بالین این فرد، کلمات فرج خوانده شود.‏[۶] همچنین برای تلقین فرد فوت شده نیز سفارش شده از کلمات فرج استفاده شود.[۷]

ابوحمز ثمالی از امام باقر(ع) نقل کرده که در قنوت نماز جمعه کلمات فرج خوانده شود.[۸]

پیامبر به امام علی(ع) آموخت که برای بخشیده شدن، کلمات فرج را بگوید.‏[۹] همچنین توصیه شده که در زمان گرفتاری و مشکلات، این دعا خوانده شود.[۱۰]

عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ، قَالَ: لَقَّنَنِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) كَلِمَاتِ‏ الْفَرَجِ‏، وَ أَخْبَرَنِي أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) لَقَّنَهُنَّ إِيَّاهُ[۱۱]

ثُمَّ ائْتِ الْمِنْبَرَ وَ امْسَحْهُ بِيَدَيْكَ، وَ خُذْ بِرُمَّانَتَيْهِ، وَ هُمَا السُّفْلَاوَانِ، وَ امْسَحْ بِهِمَا عَيْنَيْكَ وَ وَجْهَكَ، وَ قُلْ عِنْدَهُ كَلِمَاتِ‏ الْفَرَجِ‏[۱۲]

في الصحيح‏ «أبا عبد الله عليه السلام (إلى قوله) لذنبك» و الأفضل في الثناء كلمات‏ الفرج‏ مع الصلاة،[۱۳]

وَ قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ(ع)‏ الْقُنُوتُ فِي يَوْمِ الْجُمُعَةِ تَمْجِيدُ اللَّهِ وَ الصَّلَاةُ عَلَى نَبِيِّ اللَّهِ وَ كَلِمَاتُ‏ الْفَرَجِ‏.[۱۴]

منابع

  1. الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏3، ص: 122
  2. المصباح للكفعمي (جنة الأمان الواقية)، ص: 17
  3. الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏3، ص: 122
  4. من لا يحضره الفقيه، ج‏1، ص: 131
  5. ر.ک: انواع تلقین
  6. زاد المعاد - مفتاح الجنان، ص: 334
  7. روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة)، ج‏1، ص: 344
  8. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏1، ص: 365
  9. عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، ج‏1، ص: 104
  10. الأمالي (للطوسي)، النص، ص: 622
  11. الأمالي (للطوسي)، النص، ص: 622
  12. المزار الكبير (لابن المشهدي)، ص: 75
  13. روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة)، ج‏2، ص: 348
  14. من لا يحضره الفقيه، ج‏1، ص: 487