حدیث جانشینی خدا در خانواده شهیدان
این مقاله هماکنون به دست A.ahmadi در حال ویرایش است. |
آیا این روایت معتبر است: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَا خَلِیفَتُهُ فِی أَهْلِهِ»؛ «خداوند میفرماید من جانشین او (شهید) در خانوادهاش هستم»؟
این روایت را ابو القاسم عبد الله از پدرش (أَحْمَدَ بْنِ عَامِرٍ الطَّائِیُّ) از امام رضا نقل کرده است و متأسفانه هر دو راوی در کتابهای رجالی مجهول هستند، یعنی نامشان آمده ولی به ثقه بودن یا نبودنشان هیچ اشارهای نشده است. علاوه برآندو، دیگر راویان این روایت از جمله ابو الفتح عبید الله و ابو الحسن علی بن محمد و ابو الحسن احمد بن محمد نیز مجهول هستند.
متن حدیث
«...فَإِذَا أُزِيلَ الشَّهِيدُ عَنْ فَرَسِهِ بِطَعْنَةٍ أَوْ بِضَرْبَةٍ، لَمْ يَصِلْ إِلَى الْأَرْضِ، حَتَّى يَبْعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ زَوْجَتَهُ مِنَ الْحُورِ الْعِين... وَ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَا خَلِيفَتُهُ فِي أَهْلِهِ وَ مَنْ أَرْضَاهُمْ فَقَدْ أَرْضَانِي وَ مَنْ أَسْخَطَهُمْ فَقَدْ أَسْخَطَنِي...».[۱]
« | «...هنگامی که شهید بر اثر ضربه شمشیر یا نیزهای از اسب خود به زمین میافتد، به زمین نمیرسد مگر اینکه خدای بلندمرتبه حورالعین را به همسری او به سوی او میفرستد... و خدا میگوید: من جانشین شهید در خانواده او هستم، هر کس رضایت آنها را به دست آورد، رضایت من را به دست آورده و هر کس آنها را به خشم آورد، من را به خشم آورده است.» | » |
سند
یکی از کتابهای روایی که الان موجود است کتاب صحیفه الامام الرضا (سلام الله علیه) میباشد که فقط روایات امام رضا (سلام الله علیه) را بیان کرده است، این روایات را أَحْمَدَ بْنِ عَامِرٍ الطَّائِیُّ از امام شنیده و برای پسرش أَبُو الْقَاسِمِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَامِرٍ الطَّائِیُّ نقل کرده است و امروزه همه اسناد آن به این دو نفر میرسد و یکی از روایات این کتاب، روایت امیر مؤمنان (سلام الله علیه) درباره عظمت جهاد و شهید در راه خداست و ثعلبی از علمای اهل سنت نیز این روایت را از امام سجاد –سلام الله علیه- نقل کرده است.[۲]
از منظر علم رجال با توجه به اینکه أَحْمَدَ بْنِ عَامِرٍ الطَّائِیُّ و پسرش أَبُو الْقَاسِمِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَامِرٍ الطَّائِیُّ توثیق نشدهاند و در کتابهای رجالی مجهول هستند و به معتبر بودن یا نبودن سخنان این دو نفر هیچ اشارهای نشده است، نمیتوان این کتاب را معتبر دانست؛ هر چند برخی گفتهاند که این کتاب معتبر است و در زمان ائمه اطهار نوشته شده است و بزرگان ما در کتابهای خود روایاتی را از این کتاب نقل کردهاند و اعتماد آین بزرگان خود میتواند دلیل بر اعاتبار این کتاب باشد.
سند کتاب صحیفه امام رضا
صحیفه امام رضا که امروزه چاپ شده و همراه با ترجمه فارسی نیز هست، با اسنادی نقل شده است که مرحوم طبرسی صاحب کتاب مجمع البیان نقل کرده است و آن اینگونه است:
ثِقَه الْإِسْلَامِ أَبُو عَلِیٍّ الْفَضْلُ بْنُ الْحَسَنِ الطَّبْرِسِیُّ صاحب تفسیر مجمع البیان (ثقه و مورد اعتماد) از أَبُو الْفَتْحِ عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ الْکَرِیمِ بْنِ هَوَازِنَ الْقُشَیْرِیُّ (نامش در کتابهای رجالی نیامده است) از أَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْحَاتِمِیُّ الزُّوزَنِیُّ (شیخ حر عاملی در کتاب امل الآمل وی را صالح و فاضل معرفی کرده است؛ اما بروجردی در طرائف المقال مینویسد: باید در روایات وی توقف کرد زیرا دلیلی بر قبول آن نداریم.[۳] نمازی شاهرودی نیز در مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۵، ص۴۵۹ وی را مجهول دانسته است) از أَبُو الْحَسَنِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ الزُّوزَنِیُّ (شیخ حر عاملی در کتاب امل الآمل وی را صالح و فاضل و فقیه معرفی کرده است[۴] و افندی در تعلیقه امل الآمل مینویسد: بعید نیست که وی از علمای اهل سنت باشد؛ اما نمازی شاهرودی در مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۴۸۰ وی را مجهول دانسته است) از أَبُو بَکْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ حَفَدَه الْعَبَّاسِ بْنِ حَمْزَه النَّیْشَابُورِیِّ از أَبُو الْقَاسِمِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَامِرٍ الطَّائِیُّ بِالْبَصْرَه (مجهول) از پدرش أَحْمَدَ بْنِ عَامِرٍ الطَّائِیُّ (مجهول) از عَلِیُّ بْنُ مُوسَی الرِّضَا از پدرش مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ از پدرش جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ از پدرش مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ از پدرش عَلِیُّ بْنُ الحسین از پدرش حُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ از پدرش عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ از رسول الله…[۵]
بنابراین از نگاه علم رجال، اسناد این کتاب معتبر نمیباشد؛ زیرا علاوه بر مجهول بودن أَبُو الْقَاسِمِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَامِرٍ الطَّائِیُّ بِالْبَصْرَه و پدرش أَحْمَدَ بْنِ عَامِرٍ الطَّائِیُّ، دیگر راویان این سند نیز مجهول هستند از جمله:
أَبُو الْفَتْحِ عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ الْکَرِیمِ بْنِ هَوَازِنَ الْقُشَیْرِیُّ.
أَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْحَاتِمِیُّ الزُّوزَنِیُّ.
أَبُو الْحَسَنِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ الزُّوزَنِیُّ.
یادآوری این نکته نیز ضروری است که هر چند این سلسله سند معتبر نمیباشد؛ اما اکثر روایات این کتاب را دیگر علمای شیعه با اسنادی غیر از این سند نقل کردهاند که میتوان به برخی از آنها اعتماد کرد به طوری که مقدمه صحیفه الرضا که مؤسسه امام مهدی قم در سال ۱۳۶۶ شمسی چاپ کرده است، ۸۰ سند برای روایات این صحیفه ذکر شده است؛ البته نه کل کتاب و بلکه در هر سندی چند روایت نقل شده است و با این همه روایت مورد نظر در پرسش بالا با هیچ سندی غیر از سند صحیفه امام رضا نیامده است که در این نوشتار ثابت شد که از منظر رجالی اعتبار ندارد.
منابع
- ↑ علی بن موسی، امام هشتم(ع)، صحیفة الامام الرضا(ع)، به تحقیق محمدمهدی نجف، مشهد، کنگره جهانی امام رضا(ع)، ۱۴۰۶ق، ص۹۲.
- ↑ ثعلبی، احمد، الکشف والبیان عن تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ ق، ج۳، ص۲۰۵.
- ↑ بروجردی، علی، طرائف المقال، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۳۱.
- ↑ حر عاملی، محمد، امل الآمل، ج۲، ص۲۸.
- ↑ علی بن موسی، صحیفه الإمام الرضا علیه السلام، مشهد، کنگره جهانی امام رضا (علیه السلام)، چاپ اول، ۱۴۰۶ ق، ص۳۹.