عقاید اخباریگری
این مقاله نیازمند گسترش است. لطفاً اگر تخصص و توانایی گسترش این مقاله را دارید، آن را بهبود بخشید. |
اخباریگری و ویژگیهای آن چیست؟
مفهومشناسی و پیشینه
اخباریگری رویکردی در مباحث فقهی است که در آن، تمایلی به اصول کلّی عقلی و شرعی در استنباط احکام شرعی نیست و تنها، بر اساس نصِّ احادیث عمل میشود.[۱] مفهوم مقابل اخباریگری، اصولیگری است.
در دوره بعد از غیبت صغرا در افکار و آراء برخی از عالمان شیعه رگههایی از اخباریگری به وجود آمد، ولی با توجه به وجود عالمانی چون شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی اندیشههای اخباریگری قدرت و تداوم نیافت. اخباریگری با شروع دوره صفویه، بهتدریج قدرت یافت و در قرن دوازدهم با ظهور ملا امین استرآبادی، بر بیشتر حوزههای شیعه سیطره یافت.
پیشینه حدیثگرایی که رگههایی از اخباریگری دانسته شده در میان عالمان شیعه، به زمان شهید ثانی (۹۱۱-۹۵۶ق) بازگردانده شده است.
ویژگیها
۱. انکار حجیت عقل: اخباریان عقل را جایزالخطا شمرده و به او در شناخت اصول و فروع دین نقشی نمیدهند. استرآبادی مدعی است عقل فقط در اموری که مبدأ حسی یا قریب به حس دارند (مثل ریاضیات) حجت است.[۲]
- انکار حجیت ظواهر قرآن: آنان با استناد به روایاتی که فهم قرآن را مختص مخاطب واقعی آن یعنی پیامبر و معصومان شمرده و روایاتی که از تفسیر به رأی نهی کرده، فهم غیر معصوم از قرآن را حجت نمیدانند.
- انکار حجت ظنون معتبر: علاوه انکار حجیت ظواهر قرآن، با استناد به آیات و روایات نهی کننده از عمل به گمان، حجیت هر گمانی حتی «ظنون معتبره» را نیز نفی میکردند.
- تواتر کتب اربعه و حجیت احادیث: معتقد به تواتر روایات کتب اربعه بلکه همه کتب روایی شدند و با توجه به این اعتقاد، احتیاج به علم رجال را هم منکر شدند زیرا علم رجال حداکثر به ما گمان قوی به صدور حدیث از معصوم میدهد و گمان هم که حجت نیست و با توجه به متواتر شمردن کتب اربعه، بحثهای رجالی فایده نخواهد داشت.
- عدم اعتبار و جواز اجتهاد: اجتهاد یعنی به کار بردن دقتهای عقلی و رجالی برای درک احکام از مضمون آیات و روایات با استناد به حجیت ظواهر قرآن و حجیت روایات ثقه. از نظر اخباریان نه دقت عقلی اعتبار داشت و نه مباحث رجالی مفید بود، پس دلیلی برای گردن نهادن به قول مجتهد هم نبود و افراد باید با رجوع مستقیم به کتب حدیث، وظیفه خود را میفهمیدند.
- لزوم احتیاط: در موارد و موضوعاتی هم که روایتی در کتب اربعه راجع به آنها نباشد، باید احتیاط کرد و واجب احتمالی را به جا آورد و حرام احتمالی را ترک کرد.