عمر حضرت نوح(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

(ابرابزار)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
قرآن، بیش از «۴۳» آیه را درباره حضرت نوح(ع) مطرح می‌کند و آیه‌ای که درباره عمر حضرت نوح(ع) نازل شده است؛ تصریح می‌کند که عمر حضرت نوح(ع) «۹۵۰» سال بود: {{قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَی قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَه إِلا خَمْسِینَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ}}<ref>عنکبوت/۱۴.</ref> «ما نوح را بسوی قومش فرستادیم و او در میان آن‌ها «۹۵۰» سال درنگ کرد؛ امّا سرانجام طوفان آن‌ها را فرو گرفت در حالی که ظالم بودند.» از ظاهر آیه استفاده می‌شود که از زمان دعوت تا زمان وقوع طوفان، «۹۵۰» بوده است. با این‌که این آیه صریح است. قرآن کلام خداست و هیچ‌گونه شبهه و شکی در صدق و راستی بودن حقایق آن نیست و حتّی غیر مسلمان‌ها هم نتوانستند، در حقایق آن خدشه نمایند.
قرآن، بیش از «۴۳» آیه را درباره حضرت نوح(ع) مطرح می‌کند. طبق نص صریح قرآن و کتاب‌های آسمانی دیگر، عمر حضرت نوح بیش از «۹۵۰» سال بوده است، نه خاندان او. و از نظر عقلی، تاریخی و علمی، داشتن عمرهای طولانی زیادی در جهان اتفاق افتاده است و این یک امر بعیدی نیست.


شاید این شبهه برگرفته از کسانی است که می‌گویند: در زمان حضرت نوح، مردم هر ماه را یک سال به حساب می‌آوردند، لذا «۹۵۰» سال برابر با «۸۰» سال می‌باشد. در حالی‌که این سخن ریشه تاریخی و علمی و عقلی ندارد<ref>طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، قم، نیاد علمی و فکری علامه طباطبائی، چاپ دوم، ۱۳۶۶، ج۱۰، ص۴۱۴.</ref> و چنین مطلبی از قرآن استفاده نمی‌شود و هیچ دلیلی هم ندارد.
آیه‌ای که درباره عمر حضرت نوح(ع) نازل شده است؛ تصریح می‌کند که عمر حضرت نوح(ع) «۹۵۰» سال بود: {{قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَی قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَه إِلا خَمْسِینَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ|ترجمه=ما نوح را بسوی قومش فرستادیم و او در میان آن‌ها «۹۵۰» سال درنگ کرد؛ امّا سرانجام طوفان آن‌ها را فرو گرفت در حالی که ظالم بودند.|سوره=عنکبوت|آیه=۱۴}}


با مرور گذرا به قرآن و تاریخ در می‌یابیم که خداوند با قدرت بی‌انتهای خودش، قادر است در این جهان، کارهای خارق‌العاده و معجزه‌ای را بر خلاف طبیعت، خلق نماید، مانند: طوفان نوح،<ref>هود/۴۷–۳۸.</ref> سرد شدن آتش برای ابراهیم،<ref>انبیاء/۶۹.</ref> تبدیل شدن عصای موسی(ع) به اژدها،<ref>قصص/۳۲.</ref> تولد حضرت عیسی(ع)، و سخن گفتن او در گهواره.<ref>آل عمران/ ۴۶–۴۵.</ref>.. بنابراین خداوند قادر است به شخصی عمر طولانی عطا کند و به شخص دیگر عمر کوتاه‌تر. تازه اگر طول عمر آن حضرت امر خارق‌العاده و معجزه بدانیم که این امر ممکن است و هیچ استبعادی ندارد، ولی دانشمندان معتقدند، عمر طبیعی او این مقدار بوده زیرا اصولاً در آن زمان‌ها عمرها طولانی بوده است و شاهد بر ا ین مدعا تاریخ است؛ و کتاب‌هایی درباره زندگی‌های طولانی در تاریخ نوشته شده است.
شاید این شبهه برگرفته از کسانی است که می‌گویند: در زمان حضرت نوح، مردم هر ماه را یک سال به حساب می‌آوردند، لذا «۹۵۰» سال برابر با «۸۰» سال می‌باشد. در حالی‌که این سخن ریشه تاریخی و علمی و عقلی ندارد<ref>طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، قم، نیاد علمی و فکری علامه طباطبائی، چاپ دوم، ۱۳۶۶، ج۱۰، ص۴۱۴.</ref> و چنین مطلبی از قرآن استفاده نمی‌شود.
 
با مرور گذرا به قرآن و تاریخ در می‌یابیم که خداوند با قدرت بی‌انتهای خودش، قادر است در این جهان، کارهای خارق‌العاده و معجزه‌ای را بر خلاف طبیعت، خلق نماید، مانند: طوفان نوح،<ref>هود/۴۷–۳۸.</ref> سرد شدن آتش برای ابراهیم،<ref>انبیاء/۶۹.</ref> تبدیل شدن عصای موسی(ع) به اژدها،<ref>قصص/۳۲.</ref> تولد حضرت عیسی(ع)، و سخن گفتن او در گهواره.<ref>آل عمران/ ۴۶–۴۵.</ref> بنابراین خداوند قادر است به شخصی عمر طولانی عطا کند و به شخص دیگر عمر کوتاه‌تر. تازه اگر طول عمر آن حضرت امر خارق‌العاده و معجزه بدانیم که این امر ممکن است و هیچ استبعادی ندارد، ولی دانشمندان معتقدند، عمر طبیعی او این مقدار بوده زیرا اصولاً در آن زمان‌ها عمرها طولانی بوده است و شاهد بر این مدعا تاریخ است؛ و کتاب‌هایی درباره زندگی‌های طولانی در تاریخ نوشته شده است.


دانشمندان، یکی از علل طولانی بودن عمر انسان‌های اولین را، نبود بیماری‌ها، سالم بودن ژن‌ها، غذای ساده و طبیعی و … می‌دانند و به وسیله آزمایش‌ها، توانسته‌اند عمر پاره‌ای از گیاهان یا موجودات زنده دیگر را به دوازده برابر برسانند، اگر با همین معیار موفق شوند، عمر انسان را می‌توانند افزایش دهند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ یازدهم، ۱۳۷۳، ج۱۶، ص۲۳۰.</ref> علاوه بر قرآن کتاب‌های دیگر آسمانی، مانند: تورات، عمر حضرت نوح را «۹۵۰» سال می‌داند.<ref>طاهری، حبیب الله، سیمای آفتاب، قم، انتشارات مشهور، چاپ اول، ۱۳۷۸، ص۲۱۱، به نقل از ترجمه تورات، چاپ بیروت، ۱۸۷۰ م.</ref>
دانشمندان، یکی از علل طولانی بودن عمر انسان‌های اولین را، نبود بیماری‌ها، سالم بودن ژن‌ها، غذای ساده و طبیعی و … می‌دانند و به وسیله آزمایش‌ها، توانسته‌اند عمر پاره‌ای از گیاهان یا موجودات زنده دیگر را به دوازده برابر برسانند، اگر با همین معیار موفق شوند، عمر انسان را می‌توانند افزایش دهند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ یازدهم، ۱۳۷۳، ج۱۶، ص۲۳۰.</ref> علاوه بر قرآن کتاب‌های دیگر آسمانی، مانند: تورات، عمر حضرت نوح را «۹۵۰» سال می‌داند.<ref>طاهری، حبیب الله، سیمای آفتاب، قم، انتشارات مشهور، چاپ اول، ۱۳۷۸، ص۲۱۱، به نقل از ترجمه تورات، چاپ بیروت، ۱۸۷۰ م.</ref>


در نتیجه، طبق نص صریح قرآن و کتاب‌های آسمانی دیگر، عمر حضرت نوح بیش از «۹۵۰» سال بوده است، نه خاندان او، و از نظر عقلی، تاریخی و علمی، داشتن عمرهای طولانی زیادی در جهان اتفاق افتاده است و این یک امر بعیدی نیست.
<span></span>
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


خط ۲۶: خط ۲۷:


۵. محمد بن حسن الطوسی، البیان فی تفسیر القرآن، (لبنان؛ دار احیاء التراث العربی، چ۱، بی تا) ج۸، ص۱۹۲، ۲۲۵–۱۹۵.
۵. محمد بن حسن الطوسی، البیان فی تفسیر القرآن، (لبنان؛ دار احیاء التراث العربی، چ۱، بی تا) ج۸، ص۱۹۲، ۲۲۵–۱۹۵.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
 
<span></span>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۱۹ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۰۳

سؤال

به نظر می‌رسد عمر حضرت نوح ۶۰ الی ۷۰ سال بوده است، و ۹۵۰ سال عمر خاندان نوح بوده است، نه شخص نوح، واقعاً بعید است که یک شخص ۹۵۰ سال عمر کند؟

قرآن، بیش از «۴۳» آیه را درباره حضرت نوح(ع) مطرح می‌کند. طبق نص صریح قرآن و کتاب‌های آسمانی دیگر، عمر حضرت نوح بیش از «۹۵۰» سال بوده است، نه خاندان او. و از نظر عقلی، تاریخی و علمی، داشتن عمرهای طولانی زیادی در جهان اتفاق افتاده است و این یک امر بعیدی نیست.

آیه‌ای که درباره عمر حضرت نوح(ع) نازل شده است؛ تصریح می‌کند که عمر حضرت نوح(ع) «۹۵۰» سال بود: ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَی قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَه إِلا خَمْسِینَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ؛ ما نوح را بسوی قومش فرستادیم و او در میان آن‌ها «۹۵۰» سال درنگ کرد؛ امّا سرانجام طوفان آن‌ها را فرو گرفت در حالی که ظالم بودند.(عنکبوت:۱۴)

شاید این شبهه برگرفته از کسانی است که می‌گویند: در زمان حضرت نوح، مردم هر ماه را یک سال به حساب می‌آوردند، لذا «۹۵۰» سال برابر با «۸۰» سال می‌باشد. در حالی‌که این سخن ریشه تاریخی و علمی و عقلی ندارد[۱] و چنین مطلبی از قرآن استفاده نمی‌شود.

با مرور گذرا به قرآن و تاریخ در می‌یابیم که خداوند با قدرت بی‌انتهای خودش، قادر است در این جهان، کارهای خارق‌العاده و معجزه‌ای را بر خلاف طبیعت، خلق نماید، مانند: طوفان نوح،[۲] سرد شدن آتش برای ابراهیم،[۳] تبدیل شدن عصای موسی(ع) به اژدها،[۴] تولد حضرت عیسی(ع)، و سخن گفتن او در گهواره.[۵] بنابراین خداوند قادر است به شخصی عمر طولانی عطا کند و به شخص دیگر عمر کوتاه‌تر. تازه اگر طول عمر آن حضرت امر خارق‌العاده و معجزه بدانیم که این امر ممکن است و هیچ استبعادی ندارد، ولی دانشمندان معتقدند، عمر طبیعی او این مقدار بوده زیرا اصولاً در آن زمان‌ها عمرها طولانی بوده است و شاهد بر این مدعا تاریخ است؛ و کتاب‌هایی درباره زندگی‌های طولانی در تاریخ نوشته شده است.

دانشمندان، یکی از علل طولانی بودن عمر انسان‌های اولین را، نبود بیماری‌ها، سالم بودن ژن‌ها، غذای ساده و طبیعی و … می‌دانند و به وسیله آزمایش‌ها، توانسته‌اند عمر پاره‌ای از گیاهان یا موجودات زنده دیگر را به دوازده برابر برسانند، اگر با همین معیار موفق شوند، عمر انسان را می‌توانند افزایش دهند.[۶] علاوه بر قرآن کتاب‌های دیگر آسمانی، مانند: تورات، عمر حضرت نوح را «۹۵۰» سال می‌داند.[۷]


مطالعه بیشتر

۱. سید محمد حسین طباطبائی، تفسیرالمیزان، ج۱۰، ص۴۱۶–۴۰۰.

۲. آیت‌الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۲۳۲–۲۳۰.

۳. دکتر حبیب‌الله طاهری، سیمای آفتاب، ص۲۱۱.

۴. عمادالدین حسین اصفهانی، تاریخ انبیاء، (تهران؛ انتشارات اسلامی، چ ۳۳، ۱۳۷۱).

۵. محمد بن حسن الطوسی، البیان فی تفسیر القرآن، (لبنان؛ دار احیاء التراث العربی، چ۱، بی تا) ج۸، ص۱۹۲، ۲۲۵–۱۹۵.

منابع

  1. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، قم، نیاد علمی و فکری علامه طباطبائی، چاپ دوم، ۱۳۶۶، ج۱۰، ص۴۱۴.
  2. هود/۴۷–۳۸.
  3. انبیاء/۶۹.
  4. قصص/۳۲.
  5. آل عمران/ ۴۶–۴۵.
  6. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ یازدهم، ۱۳۷۳، ج۱۶، ص۲۳۰.
  7. طاهری، حبیب الله، سیمای آفتاب، قم، انتشارات مشهور، چاپ اول، ۱۳۷۸، ص۲۱۱، به نقل از ترجمه تورات، چاپ بیروت، ۱۸۷۰ م.