برتری حضرت فاطمه در کودکی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:


== کمال انسانی و سن کم ==
== کمال انسانی و سن کم ==
رسیدن [[انسان]] به مقامات معنوی و کمالات نفسانی ارتباطی با سنّ فرد و عمر کوتاه و طولانی شخص ندارد، چه بسا افراد کم سن و سالی از حیث [[ایمان]] و [[یقین]]، در حدّی باشند که عابد پیر و کهن سال به آن درجه نرسیده باشد و کمی سن و کوتاهی عمر [[حضرت زهرا(س)]] نمی‌تواند خدشه‌ای بر میزان علم و یقین آن حضرت وارد سازد، [[رسول گرامی اسلام(ص)]] درباره دخترش می‌فرماید: «به تحقیق دخترم فاطمه، قلب و تمام جوارحش مملو از ایمان گشته به طوری که بالاتر از آن مرتبه ایمان و یقینی قابل تصور نیست».<ref> الثاقب فی المناقب، ص291 ح248.</ref>
رسیدن [[انسان]] به مقامات معنوی و کمالات نفسانی ارتباطی با سنّ فرد و عمر کوتاه و طولانی شخص ندارد، چه بسا افراد کم سن و سالی از حیث [[ایمان]] و [[یقین]]، در حدّی باشند که عابد پیر و کهن سال به آن درجه نرسیده باشد و کمی سن و کوتاهی عمر [[حضرت زهرا(س)]] نمی‌تواند خدشه‌ای بر میزان علم و یقین آن حضرت وارد سازد،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دفع و رفع|جلد=9|صفحه=34 ـ 41}}</ref> [[رسول گرامی اسلام(ص)]] درباره دخترش می‌فرماید: «به تحقیق دخترم فاطمه، قلب و تمام جوارحش مملو از ایمان گشته به طوری که بالاتر از آن مرتبه ایمان و یقینی قابل تصور نیست».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الثّاقب في المناقب|سال=1419|نام=محمدبن علی|نام خانوادگی=ابن حمزه طوسی|ناشر=قم: موسسه انصاريان|صفحه=291}}</ref>


== مراتب ایمان و برخورداری حضرت زهرا(س) از آنها ==
== مراتب ایمان و برخورداری حضرت زهرا(س) از آنها ==
در تفسیر و توضیح [[حدیث]] شریف به چند نکته مهم باید توجّه داشته باشیم: ایمان دارای دو مرتبه است: الف: [[ایمان قلبی]]؛ ب) [[ایمان عملی]]. ایمان قلبی و باطنی آن است که در درون انسان پدید می‌آید و از آن با تعبیراتی چون اعتقاد، باور درونی و معرفت یاد می‌شود. می‌دانیم که [[خداوند متعال]] از اهل [[اسلام]] اعتقاد و باور درونی نسبت به امور ضروری مانند وجود خداوند‌،‌ [[پیامبران]]، [[روز حساب]] و بسیاری امور را خواسته است امّا تنها اعتقاد قلبی را برای یک [[مسلمان]] کافی نمی‌داند و از او می‌خواهد ایمان باطنی خود را با عمل توأم نماید.<ref> دفع و رفع، ج9، ص34 ـ 41.</ref>
در تفسیر و توضیح [[حدیث]] شریف به چند نکته مهم باید توجّه داشته باشیم: ایمان دارای دو مرتبه است: الف: [[ایمان قلبی]]؛ ب) [[ایمان عملی]]. ایمان قلبی و باطنی آن است که در درون انسان پدید می‌آید و از آن با تعبیراتی چون اعتقاد، باور درونی و معرفت یاد می‌شود. می‌دانیم که [[خداوند متعال]] از اهل [[اسلام]] اعتقاد و باور درونی نسبت به امور ضروری مانند وجود خداوند‌،‌ [[پیامبران]]، [[روز حساب]] و بسیاری امور را خواسته است امّا تنها اعتقاد قلبی را برای یک [[مسلمان]] کافی نمی‌داند و از او می‌خواهد ایمان باطنی خود را با عمل توأم نماید.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دفع و رفع|جلد=9|صفحه=34 ـ 41}}</ref>


[[پیامبر گرامی اسلام(ص)]] در این مورد می‌فرماید: «ایمان آن است که در قلب ایجاد شود و عمل بر اساس آن انجام پذیرد». یعنی ایمانی که فقط در باطن انسان جای گیرد و عمل انسان را تحت تأثیر خود قرار ندهد، آن ایمان، حقیقی نبوده و مقبول حقّ تعالی قرار نمی‌گیرد. [[حضرت علی(ع)]] می‌فرماید: «ایمان قلبی عبارت از اقرار در زبان،‌ باور داشتن در قلب و عمل کردن بر اساس آن است».<ref>عیون اخبار الرضا، ج2، ص28، ح 77.</ref>
[[پیامبر گرامی اسلام(ص)]] در این مورد می‌فرماید: «ایمان آن است که در قلب ایجاد شود و عمل بر اساس آن انجام پذیرد». یعنی ایمانی که فقط در باطن انسان جای گیرد و عمل انسان را تحت تأثیر خود قرار ندهد، آن ایمان، حقیقی نبوده و مقبول حقّ تعالی قرار نمی‌گیرد. [[حضرت علی(ع)]] می‌فرماید: «ایمان قلبی عبارت از اقرار در زبان،‌ باور داشتن در قلب و عمل کردن بر اساس آن است».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عیون اخبار الرضا|سال=1378|نام=محمد بن علی|نام خانوادگی=ابن بابویه|ناشر=تهران، نشر جهان|جلد=2|صفحه=28}}</ref>


از این دو روایت معلوم می‌گردد تحت تأثیر برخی علل و عوامل، ایمان انسان، قوی یا ضعیف می‌گردد تا آنجا که در برخی به اوج می‌رود و به مرتبه یقین می‌رسد و یا چنان ضعیف می‌شود که [[کفر]] و [[شرک]] یا [[نفاق]] جایگزین آن می‌شود. امّا [[فاطمه(س)]] چه در زمان حیات [[پیامبر(ص)]] و چه در مدّت کوتاه زندگی‌اش پس از رحلت ایشان از اوج ایمان برخوردار بود و از این رهگذر است که رسول اکرم(ص) در باره آن حضرت می‌فرماید: {{عربی|ملأ الله قلبها و جوارحها ایمانا و یقینا إلی مشاشها}}؛ قلب و اعضا و جوارح فاطمه از یقین او مملو گردیده و او در اوج مراتب ایمان و یقین قرار گرفته است». حضرت علی(ع) نیز می‌فرماید: {{عربی|نهایه الایمان الایقان}}؛ نهایت ایمان یقین است».<ref> دفع و رفع، ج9، ص34 ـ 41.</ref>
از این دو روایت معلوم می‌گردد تحت تأثیر برخی علل و عوامل، ایمان انسان، قوی یا ضعیف می‌گردد تا آنجا که در برخی به اوج می‌رود و به مرتبه یقین می‌رسد و یا چنان ضعیف می‌شود که [[کفر]] و [[شرک]] یا [[نفاق]] جایگزین آن می‌شود. امّا [[فاطمه(س)]] چه در زمان حیات [[پیامبر(ص)]] و چه در مدّت کوتاه زندگی‌اش پس از رحلت ایشان از اوج ایمان برخوردار بود و از این رهگذر است که رسول اکرم(ص) در باره آن حضرت می‌فرماید: {{عربی|ملأ الله قلبها و جوارحها ایمانا و یقینا إلی مشاشها|ترجمه=قلب و اعضا و جوارح فاطمه از یقین او مملو گردیده و او در اوج مراتب ایمان و یقین قرار گرفته است}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مناقب آل أبي طالب‏|سال=1379|نام=محمد بن على‏|نام خانوادگی=ابن شهر آشوب مازندرانى‏|ناشر=قم، نشر علامه|جلد=3|صفحه=337}}</ref> حضرت علی(ع) نیز می‌فرماید: {{عربی|غایة الایمان الایقان|ترجمه=نهایت ایمان یقین است}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=غرر الحكم و درر الكلم‏|نام=عبد الواحد بن محمد|نام خانوادگی=تميمى آمدى‏|ناشر=قم، دار الكتاب الإسلاميی|صفحه=820}}</ref>


آری ایمان فاطمه(ع) به اوج خود رسیده بود تا آنجا که مرتبه یقین را ادراک کرده و در یقین نیز از آن جهت که دارای مراتب و درجاتی است در برترین منزل قرار گرفته بود. فاطمه(ع) به مقامی رسیده که بالاتر از آن متصور نیست؛ ایمان به خدا و روز رستاخیز، چنان سراسر وجود مبارک دختر پیامبر(ع) را در بر گرفته بود که میان زنان زمان خود و پس از او هیچ زنی نبوده که همتا و همپای او باشد.<ref> دفع و رفع، ج9، ص34 ـ 41.</ref>
آری ایمان فاطمه(ع) به اوج خود رسیده بود تا آنجا که مرتبه یقین را ادراک کرده و در یقین نیز از آن جهت که دارای مراتب و درجاتی است در برترین منزل قرار گرفته بود. فاطمه(ع) به مقامی رسیده که بالاتر از آن متصور نیست؛ ایمان به خدا و روز رستاخیز، چنان سراسر وجود مبارک دختر پیامبر(ع) را در بر گرفته بود که میان زنان زمان خود و پس از او هیچ زنی نبوده که همتا و همپای او باشد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دفع و رفع|جلد=9|صفحه=34 ـ 41}}</ref>


فاطمه(ع) از چنان ایمان و یقینی برخوردار بود که شایستگی آن را پیدا کرد که پدرش درباره وی بگوید: {{عربی|اشتاق الجّنه إلی أربع من النساء: مریم، آسیه، خدیجه، فاطمه}}، [[بهشت]] مشتاق چهار زن است: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج43، ص53.</ref>
فاطمه(ع) از چنان ایمان و یقینی برخوردار بود که شایستگی آن را پیدا کرد که پدرش درباره وی بگوید: {{عربی|اشْتَاقَتِ الْجَنَّةُ إِلَى أَرْبَعٍ مِنَ النِّسَاءِ مَرْيَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ وَ آسِيَةَ بِنْتِ مُزَاحِمٍ زَوْجَةِ فِرْعَوْنَ وَ هِيَ زَوْجَةُ النَّبِيِّ ص فِي الْجَنَّةِ وَ خَدِيجَةَ بِنْتِ خُوَيْلِدٍ زَوْجَةِ النَّبِيِّ ص فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ ص.|ترجمه=بهشت مشتاق چهار زن است: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار الأنوار|سال=1403|نام=محمد باقر|نام خانوادگی=مجلسی|ناشر=بیروت، دار إحياء التراث العربی|جلد=43|صفحه=54}}</ref>


بنابراین کسی که دارای مراتب اعلای ایمانی و یقینی است مسلّماً درجات معنوی والایی را نیز دارد و رسیدن به این درجه از ایمان و یقین، به سنّ و عمر انسان بستگی ندارد، بلکه مربوط به درک و عوامل دیگر است.<ref> دفع و رفع، ج9، ص34 ـ 41.</ref>
بنابراین کسی که دارای مراتب اعلای ایمانی و یقینی است مسلّماً درجات معنوی والایی را نیز دارد و رسیدن به این درجه از ایمان و یقین، به سنّ و عمر انسان بستگی ندارد، بلکه مربوط به درک و عوامل دیگر است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دفع و رفع|جلد=9|صفحه=34 ـ 41}}</ref>


== راه‌های رسیدن به مراتب بالای ایمان ==
== راه‌های رسیدن به مراتب بالای ایمان ==

نسخهٔ ‏۱۳ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۵۶


سؤال

چگونه ممکن است خانمی در سن هیجده سالگی به مقامی برسد که بانوی زنان عالم شود؟

درگاه‌ها
فاطمیه.png



کمال انسانی و سن کم

رسیدن انسان به مقامات معنوی و کمالات نفسانی ارتباطی با سنّ فرد و عمر کوتاه و طولانی شخص ندارد، چه بسا افراد کم سن و سالی از حیث ایمان و یقین، در حدّی باشند که عابد پیر و کهن سال به آن درجه نرسیده باشد و کمی سن و کوتاهی عمر حضرت زهرا(س) نمی‌تواند خدشه‌ای بر میزان علم و یقین آن حضرت وارد سازد،[۱] رسول گرامی اسلام(ص) درباره دخترش می‌فرماید: «به تحقیق دخترم فاطمه، قلب و تمام جوارحش مملو از ایمان گشته به طوری که بالاتر از آن مرتبه ایمان و یقینی قابل تصور نیست».[۲]

مراتب ایمان و برخورداری حضرت زهرا(س) از آنها

در تفسیر و توضیح حدیث شریف به چند نکته مهم باید توجّه داشته باشیم: ایمان دارای دو مرتبه است: الف: ایمان قلبی؛ ب) ایمان عملی. ایمان قلبی و باطنی آن است که در درون انسان پدید می‌آید و از آن با تعبیراتی چون اعتقاد، باور درونی و معرفت یاد می‌شود. می‌دانیم که خداوند متعال از اهل اسلام اعتقاد و باور درونی نسبت به امور ضروری مانند وجود خداوند‌،‌ پیامبران، روز حساب و بسیاری امور را خواسته است امّا تنها اعتقاد قلبی را برای یک مسلمان کافی نمی‌داند و از او می‌خواهد ایمان باطنی خود را با عمل توأم نماید.[۳]

پیامبر گرامی اسلام(ص) در این مورد می‌فرماید: «ایمان آن است که در قلب ایجاد شود و عمل بر اساس آن انجام پذیرد». یعنی ایمانی که فقط در باطن انسان جای گیرد و عمل انسان را تحت تأثیر خود قرار ندهد، آن ایمان، حقیقی نبوده و مقبول حقّ تعالی قرار نمی‌گیرد. حضرت علی(ع) می‌فرماید: «ایمان قلبی عبارت از اقرار در زبان،‌ باور داشتن در قلب و عمل کردن بر اساس آن است».[۴]

از این دو روایت معلوم می‌گردد تحت تأثیر برخی علل و عوامل، ایمان انسان، قوی یا ضعیف می‌گردد تا آنجا که در برخی به اوج می‌رود و به مرتبه یقین می‌رسد و یا چنان ضعیف می‌شود که کفر و شرک یا نفاق جایگزین آن می‌شود. امّا فاطمه(س) چه در زمان حیات پیامبر(ص) و چه در مدّت کوتاه زندگی‌اش پس از رحلت ایشان از اوج ایمان برخوردار بود و از این رهگذر است که رسول اکرم(ص) در باره آن حضرت می‌فرماید: «ملأ الله قلبها و جوارحها ایمانا و یقینا إلی مشاشها؛ قلب و اعضا و جوارح فاطمه از یقین او مملو گردیده و او در اوج مراتب ایمان و یقین قرار گرفته است».[۵] حضرت علی(ع) نیز می‌فرماید: «غایة الایمان الایقان؛ نهایت ایمان یقین است».[۶]

آری ایمان فاطمه(ع) به اوج خود رسیده بود تا آنجا که مرتبه یقین را ادراک کرده و در یقین نیز از آن جهت که دارای مراتب و درجاتی است در برترین منزل قرار گرفته بود. فاطمه(ع) به مقامی رسیده که بالاتر از آن متصور نیست؛ ایمان به خدا و روز رستاخیز، چنان سراسر وجود مبارک دختر پیامبر(ع) را در بر گرفته بود که میان زنان زمان خود و پس از او هیچ زنی نبوده که همتا و همپای او باشد.[۷]

فاطمه(ع) از چنان ایمان و یقینی برخوردار بود که شایستگی آن را پیدا کرد که پدرش درباره وی بگوید: «اشْتَاقَتِ الْجَنَّةُ إِلَى أَرْبَعٍ مِنَ النِّسَاءِ مَرْيَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ وَ آسِيَةَ بِنْتِ مُزَاحِمٍ زَوْجَةِ فِرْعَوْنَ وَ هِيَ زَوْجَةُ النَّبِيِّ ص فِي الْجَنَّةِ وَ خَدِيجَةَ بِنْتِ خُوَيْلِدٍ زَوْجَةِ النَّبِيِّ ص فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ ص.؛ بهشت مشتاق چهار زن است: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه».[۸]

بنابراین کسی که دارای مراتب اعلای ایمانی و یقینی است مسلّماً درجات معنوی والایی را نیز دارد و رسیدن به این درجه از ایمان و یقین، به سنّ و عمر انسان بستگی ندارد، بلکه مربوط به درک و عوامل دیگر است.[۹]

راه‌های رسیدن به مراتب بالای ایمان

سؤالی که مطرح می‌شود این است که چگونه می‌توان به مراتب بالای ایمان و یقین رسید؟ در پاسخ گفته شده است: در تحقق شخصیت هر فرد، برخی امور تأثیری انکارناپذیر دارند: 1. امور تکوینی؛ 2. شخصیت و افکار پدر و مادر در زمان انعقاد نطفه فرزند و روحیه آنها؛ 3. روح و رفتار مادر در دوران بارداری؛ 4. تربیت؛ 5. انتخاب‌های فردی شخص بر اساس اختیاری که خداوند متعال در آن فرد قرار داده است.[۱۰]

از جهت تکوینی در مورد حضرت زهرا(س) می‌توان به امور زیر پرداخت: قبل از خلقت عالم، نور فاطمه از نور پدر و از شجره طوبی؛[۱۱] و نطفه او از میوه‌های درختان بهشتی که خداوند متعال آن‌ها را توسط جبرئیل برای پیامبر(ص) فرستاده بود، به وجود آمده است.[۱۲]

از جهت امور غیر تکوینی نیز ضرورت ندارد که سخنی به درازا گفته شود، فقط همین مقدار کافی است که بگوییم: فاطمه دختر خدیجه(س) و محمد(ص) است؛ خدیجه یکی از چهار زن برتر در جهان است که خداوند به او مباهات می‌نماید و محمّد(ص) برترین پیامبران الهی و خاتم ایشان است؛ فاطمه در دامان چنین پدر و مادری پای بر عرصه گیتی می‌گذارد و پرورش می‌یابد.[۱۳]

او از همان روز اوّل، عرفان پدر و مادرش را می‌بیند و در هر روز و شب عبادت خالصانه و تضرع آن‌ها را به درگاه ربوبی مشاهده می‌نماید؛ پدر را می‌بیند که شب بر می‌خیزد و ساعت‌های متمادی با خدای جهانیان به راز و نیاز می‌پردازد درک می‌کند که آنچه از پدر و مادر خود می‌بیند و می‌شنود و آنچه پیامبر به آن عمل می‌کند و توصیه می‌نماید حقّ حقیقی است که از عمق جان بر می‌خیزد و در عمق دل‌ها نفوذ می‌کند، پس جز آن را بر خود نمی‌پسندد و پای در جای پای پدر می‌نهد و از آن است که فاطمه، فاطمه می‌شود و لیاقت آن را پیدا می‌کند که «سیدة نساء العالمین من الاولین و الاخرین» (سرور زنان عالم از ابتدا تا انتهای جهان) خوانده شود.[۱۴]

پس بنا بر عوامل تکوینی و تربیتی و خواست آگاهانه فاطمه(ص) که او را شخصیتی متکامل و برخوردار از همه صفات عالی از جمله زهد، ورع، عرفان و عبادت به بار می‌آورد و الگوی کسانی می‌سازد که می‌خواهند مقام واقعی انسانیت را بشناسند و چنان باشند؛ در نتیجه، تنها فرزند پیامبر(ص) و یا همسر امام و مادر امام بودن نمی‌تواند شخصی را به مقامات معنوی والا برساند، چنان چه فرزند نوح پیامبر(ص) از حقیقت دور ماند و از مرحله اختیار و انتخاب فردی سربلند و پیروزمندانه بیرون نیامد و خداوند متعال می‌فرماید: ﴿إنه لیس من اهلک؛ او از اهل و خاندان تو نیست».[۱۵] چنانچه مشاهده می‌کنیم نه تنها به مقامات معنوی دست نیافت بلکه از اهلیت پیامبر نیز محروم می‌شود و این انتخاب فردی است که نقش اساسی و مهمّی را در تکامل بشر ایفا می‌کند.[۱۶]

در معرفی شخصیت عبادی حضرت زهرا(ص) می‌توان به چند روایت زیر اشاره کرد: حسن بصری متوفای 110 هجری قمری می‌گوید: «ما کان فی هذه الامّه أعبد من فاطمه کانت تقوم حتی تورمت قدماها»؛ در بین امتّ اسلام هیچ کس عابد‌تر از فاطمه نبود او آن قدر برای راز و نیاز و نماز خواندن بر روی پاهایش می‌ایستد که پاهایش ورم می‌کرد».[۱۷] این روایت میزان علاقه حضرت فاطمه(س) به مقام ربوبی و درجه ایمان و خلوص یقین او را به طور کامل نمایان می‌سازد و از سوی دیگر جلوه‌ای از شخصیت عبادی فاطمه(ص) را به نمایش می‌گذارد.[۱۸]

فرزند بزرگوارش امام حسن مجتبی(ع) می‌فرماید: «مادرم فاطمه را دیدم که در شب جمعه از بستر خویش جدا شده تا طلوع خورشید مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار بود و لحظه‌ای از رکوع و سجود دست بر نمی‌داشت».[۱۹] ایشان آن قدر به عبادت پروردگارش علاقه‌مند و وابسته است که شب اوّل زندگی مشترکشان با علی(ع) او را به عبادت و نمازگزاری فرا می‌خواند و سه روز بعد که پیامبر(ص) از علی(ع) می‌پرسد فاطمه چگونه همسری است پاسخ می‌دهد: «نعم العون علی طاعة الله»، او بسیار مددکار و یاری کننده به عبادت و طاعت خداوند است.[۲۰]

اساساً راز عزّت و سربلندی حضرت فاطمه(س) را باید در مقام عرفانی و عبادی او جستجو کرد، او با وجود اینکه سنش کم بود، ولی در عرفان و عبادت پیری بود که جز لقای حقّ ربوبی چیزی او را راضی نمی‌ساخت و از همین روست که در دعاهایش می‌گفت: «اللهم انی اسئلک لذة النظر الی وجهک»؛ خداوندا از تو می‌خواهم که همواره لذت نظر به وجه خود را نصیب من فرمایی».[۲۱]

خصوصیت نمازها و عبادت‌های حضرت فاطمه(س)

از خصوصیات ویژه آن حضرت در نماز و عبادت، خوف و خشیت وی بوده است ابو محمد دیلمی در ارشاد القلوب نقل می‌کند: «کانت فاطمه تنهج فی صلواتها من خوف الله»؛ «نفس فاطمه(س) پیوسته در نمازهایش از خوف خدا به شماره می‌افتاد»[۲۲]. امام حسن(س) نقل می‌کند: «فاطمه(س) هرگاه دعا می‌کرد زنان و مردان مؤمن را دعا می‌کرد و برای خود دعایی نمی‌کرد به او گفتم: ‌ای مادر چرا همان‌طوری که برای آن‌ها دعا می‌کنی برای خود دعا نمی‌کنی؟ فرمود: فرزندم اول همسایه بعد خودت».[۲۳]

کثرت ارتباط فاطمه(س) با خداوند متعال که نماز یکی از مهم‌ترین آن‌هاست، بزرگ‌ترین فضیلت برای دختر گرامی پیامبر(ص) است. تنوع نماز‌های حضرت فاطمه(س) و اشتیاق ایشان در به جای آوردن نماز‌های مستحبی که فقط برخی از آنها در ضمن روایات به دست ما رسیده است. نشان‌گر شوق و علاقه زیاد آن حضرت به مقام ربوبی است؛ او با به جای آوردن این نمازها، آرامش خود را به دست می‌آورد و خود را هر چه بیش‌تر به خداوند متعال نزدیک می‌نمود که تعداد بسیاری از این نماز‌ها درمتون دینی و حدیثی وجود دارد.[۲۴]

نتیجه گیری

بنابراین حضرت زهرا(س) به خاطر ایمان و یقینی که در درجه اعلی و فوق مراتب داشت توانست به مقامات عالی معنوی برسد و جزء پنج تن آل عبا و معصومین باشد که خداوند متعال در آیه تطهیر (33 احزاب) بیان می‌کند و در رسیدن به این مقام والا انتخاب و اختیار آن حضرت در برگزیدن راه حق نقش اساسی را ایفا نمود، نه اینکه ایشان به خاطر دختر پیامبر(ص) بودن به این مناقب دست یافته‌اند و هر چند که ایشان دوره کوتاهی در این دنیا به سر بردند، ولی بر اساس ایمان و یقین قلبی و عملی که در پرتو تربیت و پرورش یافتن در دامان پیامبر اسلام(ص) کسب کردند به مقام خیر نساء العالمین نایل گشتند که همه ما انتظار شفاعت و یاری آن حضرت در روز محشر را داریم که از دیگر فضایل ایشان است.[۲۵]


منابع

  1. دفع و رفع. ج. ۹. ص. ۳۴ ـ ۴۱.
  2. ابن حمزه طوسی، محمدبن علی (۱۴۱۹). الثّاقب في المناقب. قم: موسسه انصاريان. ص. ۲۹۱.
  3. دفع و رفع. ج. ۹. ص. ۳۴ ـ ۴۱.
  4. ابن بابویه، محمد بن علی (۱۳۷۸). عیون اخبار الرضا. ج. ۲. تهران، نشر جهان. ص. ۲۸.
  5. ابن شهر آشوب مازندرانى‏، محمد بن على‏ (۱۳۷۹). مناقب آل أبي طالب‏. ج. ۳. قم، نشر علامه. ص. ۳۳۷.
  6. تميمى آمدى‏، عبد الواحد بن محمد. غرر الحكم و درر الكلم‏. قم، دار الكتاب الإسلاميی. ص. ۸۲۰.
  7. دفع و رفع. ج. ۹. ص. ۳۴ ـ ۴۱.
  8. مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۳). بحار الأنوار. ج. ۴۳. بیروت، دار إحياء التراث العربی. ص. ۵۴.
  9. دفع و رفع. ج. ۹. ص. ۳۴ ـ ۴۱.
  10. دفع و رفع، ج9، ص34 ـ 41.
  11. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج43، ص4، ح3؛ عیون المعجزات، ص54.
  12. از منابع اهل سنت: تاریخ بغداد، ج12، ص331؛ مستدرک حاکم، ج3، ص169. از منابع اهل تشیع: علل الشرایع، ص184؛ مجمع البیان؛ شیخ طبرسی ج6، ص291.
  13. دفع و رفع، ج9، ص34 ـ 41.
  14. دفع و رفع، ج9، ص34 ـ 41.
  15. هود / 46.
  16. دفع و رفع، ج9، ص34 ـ 41.
  17. مقتل الحسین، ج1، ص80.
  18. دفع و رفع، ج9، ص34 ـ 41.
  19. علل الشرایع، ج10، ص181ـ182.
  20. مناقب آل ابی طالب، ج3، ص356.
  21. دفع و رفع، ج9، ص34 ـ 41.
  22. ابومحمد دیلمی، ارشاد القلوب، ج1، ص105.
  23. مستدرک الوسایل، ج5، ص244، به نقل از کتاب زندگانی حضرت زهرا ـ محمد روحانی علی آبادی.
  24. دفع و رفع، ج9، ص34 ـ 41.
  25. دفع و رفع، ج9، ص34 ـ 41.