حدیث متواتر: تفاوت میان نسخهها
(اصلاح ارقام) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
تواتر در احادیث به چه معناست و چه ملاکی | تواتر در احادیث به چه معناست و چه شرایط و ملاکی دارد؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
تواتر در لغت به معناي، پي در پي شدن، پياپي بودن، پياپي رسيدن، دمادم رسيدن، پياپي آمدن، پي يكديگر به مهلت آمدن مي باشد. | |||
تواتر در اصطلاح خبر جماعتي را گويند كه انسان از شنيدن آن قطع به راستي مضمون حديث پيدا كند. راویان اینگونه باید به تعدادی باشد که انسان یقین کند این مقدار افراد، به طور معمول بر دروغی همسو نمیشوند. | |||
برخي ملاك تواتر را عدد معيني بين ۵، ۱۰، ۲۰، ۴۰ و ۷۰ ذكر كرده اند، ولي بايد گفت! عدد در تحقق آن معتبر نيست. بلكه ملاك تواتر حصول اطمينان و قطع به مضمون خبر و ايمني از عدم تباني مخبرين بر كذب است. از اين جهت عدد بر حسب مورد و موضوع تفاوت پيدا مي كند. چه بسا عددي در موضوعي كافي باشد و در مورد موضوع ديگر كفايت نكند و اطمينان حاصل نشود. | |||
در باره شرايط خبر دهندگان گفته شده است که عدد خبر دهندگان به حدّي برسد كه نتوانند تباني بر دروغ كرده باشند؛ خبر دهنده به آنچه خبر میدهد، علم داشته باشد و از روی ظن روایت نکند؛ مستند خبر دهنده، حس(شنيدن يا مشاهده) باشد نه دليل عقلي بر مفاد خبر. | |||
تواتر سه قسم است: لفظي؛ معنوي و اجمالی. | |||
== تواتر در لغت == | == تواتر در لغت == | ||
تواتر در لغت به معناي، پي در پي شدن، پياپي بودن، پياپي رسيدن، دمادم رسيدن، پياپي آمدن، پي يكديگر به مهلت آمدن مي باشد. <ref>حسيني زبيدي، محمد مرتضى، تاج العروس من جواهر القاموس، بيروت، دار الفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج۷، ص۵۸۰.</ref> این معنا در [[قرآن]] نیز آمده است: {{قرآن|ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَىٰ|ترجمه= سپس رسولان خود را یکی پس از دیگری فرستادیم.|سوره= مومنون|آیه=۴۴}} ريشه اين واژه از «وتر»، به معناي تنها تنها و يك يك به دنبال هم آمدن است.<ref>نجف زاده، محمد باقر، دانش حديث، تهران، جهاد دانشگاهي، چاپ اول، ۱۳۷۳ش، ص۱۳۱.</ref> | تواتر در لغت به معناي، پي در پي شدن، پياپي بودن، پياپي رسيدن، دمادم رسيدن، پياپي آمدن، پي يكديگر به مهلت آمدن مي باشد. <ref>حسيني زبيدي، محمد مرتضى، تاج العروس من جواهر القاموس، بيروت، دار الفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج۷، ص۵۸۰.</ref> این معنا در [[قرآن]] نیز آمده است: {{قرآن|ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَىٰ|ترجمه= سپس رسولان خود را یکی پس از دیگری فرستادیم.|سوره= مومنون|آیه=۴۴}} ريشه اين واژه از «وتر»، به معناي تنها تنها و يك يك به دنبال هم آمدن است.<ref>نجف زاده، محمد باقر، دانش حديث، تهران، جهاد دانشگاهي، چاپ اول، ۱۳۷۳ش، ص۱۳۱.</ref> | ||
خط ۳۵: | خط ۴۵: | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه = شد | ||
| تیترها = شد | | تیترها = شد | ||
| ویرایش = | | ویرایش = |
نسخهٔ ۸ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۵
این مقاله هماکنون به دست Fabbasi در حال ویرایش است. |
تواتر در احادیث به چه معناست و چه شرایط و ملاکی دارد؟
تواتر در لغت به معناي، پي در پي شدن، پياپي بودن، پياپي رسيدن، دمادم رسيدن، پياپي آمدن، پي يكديگر به مهلت آمدن مي باشد.
تواتر در اصطلاح خبر جماعتي را گويند كه انسان از شنيدن آن قطع به راستي مضمون حديث پيدا كند. راویان اینگونه باید به تعدادی باشد که انسان یقین کند این مقدار افراد، به طور معمول بر دروغی همسو نمیشوند.
برخي ملاك تواتر را عدد معيني بين ۵، ۱۰، ۲۰، ۴۰ و ۷۰ ذكر كرده اند، ولي بايد گفت! عدد در تحقق آن معتبر نيست. بلكه ملاك تواتر حصول اطمينان و قطع به مضمون خبر و ايمني از عدم تباني مخبرين بر كذب است. از اين جهت عدد بر حسب مورد و موضوع تفاوت پيدا مي كند. چه بسا عددي در موضوعي كافي باشد و در مورد موضوع ديگر كفايت نكند و اطمينان حاصل نشود.
در باره شرايط خبر دهندگان گفته شده است که عدد خبر دهندگان به حدّي برسد كه نتوانند تباني بر دروغ كرده باشند؛ خبر دهنده به آنچه خبر میدهد، علم داشته باشد و از روی ظن روایت نکند؛ مستند خبر دهنده، حس(شنيدن يا مشاهده) باشد نه دليل عقلي بر مفاد خبر.
تواتر سه قسم است: لفظي؛ معنوي و اجمالی.
تواتر در لغت
تواتر در لغت به معناي، پي در پي شدن، پياپي بودن، پياپي رسيدن، دمادم رسيدن، پياپي آمدن، پي يكديگر به مهلت آمدن مي باشد. [۱] این معنا در قرآن نیز آمده است: ﴿ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَىٰ؛ سپس رسولان خود را یکی پس از دیگری فرستادیم.﴾(مومنون:۴۴) ريشه اين واژه از «وتر»، به معناي تنها تنها و يك يك به دنبال هم آمدن است.[۲]
تواتر در اصطلاح
خبر جماعتي را گويند كه انسان از شنيدن آن قطع به راستي مضمون حديث پيدا كند.[۳] راویان اینگونه باید به تعدادی باشد که انسان یقین کند این مقدار افراد، به طور معمول بر دروغی همسو نمیشوند.[۴]
ملاک تواتر
برخي ملاك تواتر را عدد معيني بين ۵، ۱۰، ۲۰، ۴۰ و ۷۰ ذكر كردهاند. بايد گفت که عدد در تحقق تواتر حدیث معتبر نيست، ملاك حصول اطمينان و قطع به مضمون خبر و ايمني از عدم تباني مخبرين بر كذب است. از اين جهت عدد بر حسب مورد و موضوع تفاوت پيدا ميكند. چه بسا عددي در موضوعي كافي باشد و در مورد موضوع ديگر كفايت نكند و اطمينان حاصل نشود.[۵]
شرايط خبر دهندگان
- عدد خبر دهندگان به حدّي برسد كه نتوانند تباني بر دروغ كرده باشند.[۶]
- خبر دهنده به آنچه خبر میدهد، علم داشته باشد و از روی ظن روایت نکند.[۷]
- مستند خبر دهنده، حس(شنيدن يا مشاهده) باشد نه دليل عقلي بر مفاد خبر. [۸]
اقسام تواتر
- متواتر لفظي: محور مشترك در تمام خبرها لفظ باشد؛ همانند: حديث غدير «من كنت مولاه فعليّ مولاه» كه ۱۱۰ نفر از صحابه آن را نقل كردهاند.
- متواتر معنوي: محور مشترك در تمام خبرها، معنای خبر باشد؛[۹] همانند: شجاعت اميرمومنان علی(ع) که با لفظهای متفاوتی نقل شده است و در معنا شجاع بودن حضرت را میرساند.
- متواتر اجمالي: محور مشترك در تمام خبرها، نه لفظ باشد و نه معنا؛ بلكه عدهای از روایات مطلبی را بیان میکند که انسان به یقین میرسد برخی از این روایات معتبر است و از مجموع آن میتوان آن مطلب را ثابت کرد.[۱۰]
خبر متواتر دامنه گستردهاي دارد. علاوه بر عرصه روايات صادره از معصوم(ع)، عرصههاي گوناگون ديگری مانند بسياري از حوادث تاريخي نيز شامل ميشود.[۱۱]
منابع
- ↑ حسيني زبيدي، محمد مرتضى، تاج العروس من جواهر القاموس، بيروت، دار الفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج۷، ص۵۸۰.
- ↑ نجف زاده، محمد باقر، دانش حديث، تهران، جهاد دانشگاهي، چاپ اول، ۱۳۷۳ش، ص۱۳۱.
- ↑ امين، محمد، روايت و درايت، چاپ اول، ۱۳۷۲، ص۱۱۶. كنگره جهانى هزاره شيخ مفيد، المقالات و الرسالات، قم، المؤتمر العالمي لألفية الشيخ المفيد، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ج۲۶، ص۲۴.
- ↑ مامقانى، عبدالله، تنقيح المقال في علم الرجال(رحلي)، بیجا، بىنا، چاپ اول، ج۳خاتمه، ص۲۷. كجورى شيرازى، محمدمهدى، الفوائد الرجاليه، قم، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر، چاپ اول، ۱۴۲۴ق، ص۱۸۱.
- ↑ امين، محمد، روايت و درايت، چاپ اول، ۱۳۷۲ش، ص۱۱۶.
- ↑ مدير شانهچي، كاظم، علم الحديث و درايه الحديث، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ پانزدهم، ۱۳۷۹ش، ص۳۳.
- ↑ مامقانى، عبدالله، تنقيح المقال في علم الرجال، بىجا، بینا، چاپ اول، ج۳خاتمة، ص۲۹.
- ↑ مامقانى، عبدالله، تنقيح المقال في علم الرجال، بىجا، بینا، چاپ اول، ج۳خاتمة، ص۲۹.
- ↑ مرعى، حسين عبدالله، منتهى المقال في الدراية و الرجال، بيروت، موسسة العروة الوثقى، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۲۵. نجف زاده، محمد باقر، دانش حديث، تهران، جهاد دانشگاهي، چاپ اول، ۱۳۷۳ش، ص۱۳۱.
- ↑ مرعى، حسين عبدالله، منتهى المقال في الدراية و الرجال، بيروت، موسسة العروة الوثقى، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۲۵.
- ↑ نجف زاده، محمد باقر، دانش حديث، تهران، جهاد دانشگاهي، چاپ اول، ۱۳۷۳ش، ص۱۳۱.