ویژگیهای جنگ و جهاد از دیدگاه امام علی(ع): تفاوت میان نسخهها
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
== جنگ و جهاد در راه خدا == | == جنگ و جهاد در راه خدا == | ||
از دیدگاه امام علی(ع)، جنگ و [[جهاد]]، اگر با انگیزهای الهی و در راه خدا باشد، ارزش و اهمیت دارد. توصیه امام علی(ع) به یارانش این بود که به خاطر عقدههای شخصی با دشمن نبرد نکنند؛ بلکه جنگ آنان، در راه خداوند باشد؛ او به «معقل بن قیس» از فرماندهان نظامی خویش سفارش کرد که بهخاطر دشمنی شخصی، با دشمنان پیکار نکند.<ref>نهج البلاغه، نامه ۱۲، ص۴۹۳.</ref> | از دیدگاه امام علی(ع)، جنگ و [[جهاد]]، اگر با انگیزهای الهی و در راه خدا باشد، ارزش و اهمیت دارد. توصیه امام علی(ع) به یارانش این بود که به خاطر عقدههای شخصی با دشمن نبرد نکنند؛ بلکه جنگ آنان، در راه خداوند باشد؛ او به «معقل بن قیس» از فرماندهان نظامی خویش سفارش کرد که بهخاطر دشمنی شخصی، با دشمنان پیکار نکند.<ref>شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغه، نامه ۱۲، ص۴۹۳.</ref> | ||
عبدالرحمن بن ابیلیلی نقل میکند، زمانی که سپاه امام علی(ع) با سپاه شام در [[صفین]] روبرو شدند، علی(ع) سخنرانی کرد و در آن فرمود: اگر در مقابل تجاوزی برخیزیم تا کلام خدا، بلند و گفتار ستمگران، پست گردد، راه [[رستگاری]] را یافتهایم.<ref>نهج البلاغه، حکمت۳۷۳، ص۷۱۹.</ref> | عبدالرحمن بن ابیلیلی نقل میکند، زمانی که سپاه امام علی(ع) با سپاه شام در [[صفین]] روبرو شدند، علی(ع) سخنرانی کرد و در آن فرمود: اگر در مقابل تجاوزی برخیزیم تا کلام خدا، بلند و گفتار ستمگران، پست گردد، راه [[رستگاری]] را یافتهایم.<ref>شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغه، حکمت۳۷۳، ص۷۱۹.</ref> | ||
[[امام علی(ع)]] پس از ضربت خوردن توسط [[ابنملجم]]، وصیتی برای فرزندانش دارد و در آن چنین توصیه میکند که با اموال، جان و زبانتان، در راه خدا جهاد کنند.<ref>نهج البلاغة ، ص۴۲۱.</ref> | [[امام علی(ع)]] پس از ضربت خوردن توسط [[ابنملجم]]، وصیتی برای فرزندانش دارد و در آن چنین توصیه میکند که با اموال، جان و زبانتان، در راه خدا جهاد کنند.<ref>شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغة ، ص۴۲۱.</ref> | ||
== جنگ، آخرین راهکار == | == جنگ، آخرین راهکار == | ||
امام علی(ع)، جنگ را آخرین راه میدانست و تأکید داشت با [[نصیحت]] و خیرخواهی از بروز جنگ جلوگیری شود. امام، [[صلح]] را بهتر از جنگ میدانست و به [[مالکاشتر]] گفت در میدان نبرد، اگر دشمن پرچم دوستی برافراشت، و به آنها اعتماد داشتی و رضای خدا و مصلحت کشور را در صلح یافتی، بیدرنگ صلح کن؛ زیرا صلح هر چه باشد از جنگ بهتر است….<ref>نهجالبلاغه، نامه ۵۳، ص۵۸۶.</ref> | امام علی(ع)، جنگ را آخرین راه میدانست و تأکید داشت با [[نصیحت]] و خیرخواهی از بروز جنگ جلوگیری شود. امام، [[صلح]] را بهتر از جنگ میدانست و به [[مالکاشتر]] گفت در میدان نبرد، اگر دشمن پرچم دوستی برافراشت، و به آنها اعتماد داشتی و رضای خدا و مصلحت کشور را در صلح یافتی، بیدرنگ صلح کن؛ زیرا صلح هر چه باشد از جنگ بهتر است….<ref>شريف الرضي، محمد بن حسين، نهجالبلاغه، نامه ۵۳، ص۵۸۶.</ref> | ||
علی(ع) معتقد بود اگر شیوههای سیاسی مناسب برای جلوگیری از جنگ کارساز نبود، و به جنگ منجر شد، باید از هر فرصتی برای اتمام جنگ و بازگرداندن صلح استفاده نمود. حضرت در نامهای به یکی از فرماندهان خویش، در مورد گروهی از یاغیان نوشت: اگر آن پیمان شکنان، به سایه فرمانبرداری بازگشتند، این همان چیزی است که ما میخواهیم.<ref>نهج البلاغه، نامه۴، ص۴۸۴.</ref> | علی(ع) معتقد بود اگر شیوههای سیاسی مناسب برای جلوگیری از جنگ کارساز نبود، و به جنگ منجر شد، باید از هر فرصتی برای اتمام جنگ و بازگرداندن صلح استفاده نمود. حضرت در نامهای به یکی از فرماندهان خویش، در مورد گروهی از یاغیان نوشت: اگر آن پیمان شکنان، به سایه فرمانبرداری بازگشتند، این همان چیزی است که ما میخواهیم.<ref>شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغه، نامه۴، ص۴۸۴.</ref> | ||
امام پیش از آغاز [[جنگ جمل]] گفت که امید صلح دارد، اگر آنها اجابت کنند و بپذیرند. اما اگر نپذیرند، باید به آخرین علاج یعنی جنگ، اقدام نمود.<ref>سیفبنعمر الضبی الاسدی، الفتنه و وقعه الجمل، ص۱۵۰.</ref> | امام پیش از آغاز [[جنگ جمل]] گفت که امید صلح دارد، اگر آنها اجابت کنند و بپذیرند. اما اگر نپذیرند، باید به آخرین علاج یعنی جنگ، اقدام نمود.<ref>سیفبنعمر الضبی الاسدی، الفتنه و وقعه الجمل، ص۱۵۰.</ref> | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
{{نقل قول|رفاعه بن رافع به امام علی(ع) گفت: ای امیرمؤمنان برچه کاری تصمیم گرفتهای؟ علی(ع): آنچه نیت کردهام، اصلاح است. اگر از ما بپذیرند. رفاعه: نپذیرفتند چه کنیم؟ امام: آنان را فرا میخوانیم و از حق، به اندازهای به آنان میبخشیم که امید داریم، راضی شوند؛ رفاعه: اگر راضی نشدند؟ امام: اگر ما را به خود واگذارند، آنها را به حال خود وا میگذاریم. رفاعه: اگر ما را به خود واگذار نکنند؟ علی(ع): در مقابل آنان از خود دفاع میکنیم. رفاعه: نیکو تصمیمی است.<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۱۷.</ref>}} | {{نقل قول|رفاعه بن رافع به امام علی(ع) گفت: ای امیرمؤمنان برچه کاری تصمیم گرفتهای؟ علی(ع): آنچه نیت کردهام، اصلاح است. اگر از ما بپذیرند. رفاعه: نپذیرفتند چه کنیم؟ امام: آنان را فرا میخوانیم و از حق، به اندازهای به آنان میبخشیم که امید داریم، راضی شوند؛ رفاعه: اگر راضی نشدند؟ امام: اگر ما را به خود واگذارند، آنها را به حال خود وا میگذاریم. رفاعه: اگر ما را به خود واگذار نکنند؟ علی(ع): در مقابل آنان از خود دفاع میکنیم. رفاعه: نیکو تصمیمی است.<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۱۷.</ref>}} | ||
پیش از جنگ صفین، سپاه امام علی(ع)، نارضایتی خود را از تأخیر در جنگیدن با شامیان، ابراز داشتند. امام، تأخیر در جنگ را به این امید دانست که گروهی از دشمنان، به امام بپیوندند و [[هدایت]] یابند.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵۵، ص۱۰۶.</ref> | پیش از جنگ صفین، سپاه امام علی(ع)، نارضایتی خود را از تأخیر در جنگیدن با شامیان، ابراز داشتند. امام، تأخیر در جنگ را به این امید دانست که گروهی از دشمنان، به امام بپیوندند و [[هدایت]] یابند.<ref>شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغه، خطبه ۵۵، ص۱۰۶.</ref> | ||
== جلوگیری از جنگ پیش از اتمام حجت == | == جلوگیری از جنگ پیش از اتمام حجت == |
نسخهٔ ۲۹ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۰۸
ویژگیهای جنگ و جهاد از دیدگاه امام علی چیست؟
انگیزه الهی و در راه خدا بودن را از اصلیترین ویژگی جنگ و جهاد در نگاه امام علی(ع) دانستهاند. به توصیه امام علی(ع)، مجاهدان نباید عقدههای شخصی را در نبرد با دشمن دخالت دهند.
امام علی(ع)، جنگ را آخرین راه میدانست و تأکید داشت با نصیحت و خیرخواهی از بروز جنگ جلوگیری شود. امام، صلح را بهتر از جنگ میدانست؛ چنانکه در سفارش خود به مالک اشتر صلح را بهتر از جنگ معرفی کرده و از او خواست که در صورت پیشنهاد صلح از جانب دشمن، اگر مصلحت کشور و رضای خداوند را در آن دید، بیدرنگ صلح کند.
علی(ع) آغاز جنگ، بدون اتمام حجت را عملی نادرست میدانست و با تلاش فراوان، سعی در هدایت طرف مقابل داشت.
جنگ و جهاد در راه خدا
از دیدگاه امام علی(ع)، جنگ و جهاد، اگر با انگیزهای الهی و در راه خدا باشد، ارزش و اهمیت دارد. توصیه امام علی(ع) به یارانش این بود که به خاطر عقدههای شخصی با دشمن نبرد نکنند؛ بلکه جنگ آنان، در راه خداوند باشد؛ او به «معقل بن قیس» از فرماندهان نظامی خویش سفارش کرد که بهخاطر دشمنی شخصی، با دشمنان پیکار نکند.[۱]
عبدالرحمن بن ابیلیلی نقل میکند، زمانی که سپاه امام علی(ع) با سپاه شام در صفین روبرو شدند، علی(ع) سخنرانی کرد و در آن فرمود: اگر در مقابل تجاوزی برخیزیم تا کلام خدا، بلند و گفتار ستمگران، پست گردد، راه رستگاری را یافتهایم.[۲]
امام علی(ع) پس از ضربت خوردن توسط ابنملجم، وصیتی برای فرزندانش دارد و در آن چنین توصیه میکند که با اموال، جان و زبانتان، در راه خدا جهاد کنند.[۳]
جنگ، آخرین راهکار
امام علی(ع)، جنگ را آخرین راه میدانست و تأکید داشت با نصیحت و خیرخواهی از بروز جنگ جلوگیری شود. امام، صلح را بهتر از جنگ میدانست و به مالکاشتر گفت در میدان نبرد، اگر دشمن پرچم دوستی برافراشت، و به آنها اعتماد داشتی و رضای خدا و مصلحت کشور را در صلح یافتی، بیدرنگ صلح کن؛ زیرا صلح هر چه باشد از جنگ بهتر است….[۴]
علی(ع) معتقد بود اگر شیوههای سیاسی مناسب برای جلوگیری از جنگ کارساز نبود، و به جنگ منجر شد، باید از هر فرصتی برای اتمام جنگ و بازگرداندن صلح استفاده نمود. حضرت در نامهای به یکی از فرماندهان خویش، در مورد گروهی از یاغیان نوشت: اگر آن پیمان شکنان، به سایه فرمانبرداری بازگشتند، این همان چیزی است که ما میخواهیم.[۵]
امام پیش از آغاز جنگ جمل گفت که امید صلح دارد، اگر آنها اجابت کنند و بپذیرند. اما اگر نپذیرند، باید به آخرین علاج یعنی جنگ، اقدام نمود.[۶]
« | رفاعه بن رافع به امام علی(ع) گفت: ای امیرمؤمنان برچه کاری تصمیم گرفتهای؟ علی(ع): آنچه نیت کردهام، اصلاح است. اگر از ما بپذیرند. رفاعه: نپذیرفتند چه کنیم؟ امام: آنان را فرا میخوانیم و از حق، به اندازهای به آنان میبخشیم که امید داریم، راضی شوند؛ رفاعه: اگر راضی نشدند؟ امام: اگر ما را به خود واگذارند، آنها را به حال خود وا میگذاریم. رفاعه: اگر ما را به خود واگذار نکنند؟ علی(ع): در مقابل آنان از خود دفاع میکنیم. رفاعه: نیکو تصمیمی است.[۷] | » |
پیش از جنگ صفین، سپاه امام علی(ع)، نارضایتی خود را از تأخیر در جنگیدن با شامیان، ابراز داشتند. امام، تأخیر در جنگ را به این امید دانست که گروهی از دشمنان، به امام بپیوندند و هدایت یابند.[۸]
جلوگیری از جنگ پیش از اتمام حجت
در مورد امام علی(ع) گفتهاند که هیچگاه بدون اتمام حُجت، جنگ را آغاز نمیکرد. شیخ مفید، در مورد جنگ جمل مینویسد که امام علی(ع) خطاب به مردم گفت: «برای شروع جنگ شتاب مکنید! تا حجت را بر این قوم تمام کنم». سپس عبدالله بن عباس را احضار کرد، قرآنی به او داد تا نزد طلحه، زبیر و عایشه ببرد و آنان را به احکام قرآن، فراخواند.[۹] ابنعباس نزد دشمن رفت و پس از بازگشت، گفت: این قوم، تنها، خواستار جنگ هستند. تیراندازان دشمن، شروع به تیرباران کردند و ابنعباس از امام خواست تا فرمان جنگ دهد؛ اما امام دستور آغاز جنگ را نداد و خواست تا یکبار دیگر با آنها اتمام حجت شود.[۱۰]
منابع
- این مدخل برگرفته از کتاب «سیره نظامی امیرالمؤمنین» نوشته «یدالله حاجیزاده»، قم، مرکز مدیریت حوزههای علمیه، ۱۳۹۲ش، است.
- ↑ شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغه، نامه ۱۲، ص۴۹۳.
- ↑ شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغه، حکمت۳۷۳، ص۷۱۹.
- ↑ شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغة ، ص۴۲۱.
- ↑ شريف الرضي، محمد بن حسين، نهجالبلاغه، نامه ۵۳، ص۵۸۶.
- ↑ شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغه، نامه۴، ص۴۸۴.
- ↑ سیفبنعمر الضبی الاسدی، الفتنه و وقعه الجمل، ص۱۵۰.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۱۷.
- ↑ شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغه، خطبه ۵۵، ص۱۰۶.
- ↑ شیخ مفید، الجمل، ص۳۳۶.
- ↑ طبرانی، المعجم الاوسط، ج۴، ص۲۲۸.