آیه «ان الله و ملائکته یصلون علی النبی»: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
صلوات خداوند و فرشتگان و مؤمنین بر پیامبر(ص) به چه معناست؟ | صلوات خداوند و فرشتگان و مؤمنین بر پیامبر(ص) به چه معناست؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}}براساس آیه ۵۶ سوره | {{پاسخ}}براساس آیه ۵۶ سوره احزاب، خداوند و فرشتگان بر پیامبر اسلام(ص) درود و سلام میفرستند. در این آیه خداوند از مؤمنان میخواهد آنها هم بر پیامبر درود فرستند. مفسران معنای درود خداوند را رحمت او دانستهاند و درود ملائکه، تزکیه آنها بر پیامبر است و معنای درود مؤمنان را طلب رحمت و دعا تفسیر کردهاند. | ||
== متن آیه == | == متن آیه == | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
لفظ «صلاه» که در آیه ۵۶ [[سوره احزاب]] استعمال شده، در لغت و استعمال شرعی معانی متعدد دارد. در لغت به معنای دعا، تبریک و تمجید است.<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۰۴ه. ق، ص۴۹۰.</ref> و بعضی گفتهاند: صلاه در لغت به معنای تعظیم است، لذا نماز را به این خاطر صلاه میگویند که مشتمل بر تعظیم پروردگار است؛ اما در عرف شرعی اگر به خدا نسبت داده شود، معنای رحمت، تزکیه و ثنا مراد است و اگر به غیر خدا نسبت داده شود، به معنای دعا و تصدیق و اقرار به فضیلت کسی است که به او صلوات فرستاده میشود. در این موضوع روایتی درکتاب «ثواب الاعمال» شیخ صدوق نقل شده است: «از [[امام کاظم(ع)]] پرسیدند معنای صلوات خدا چیست؟ فرمود: درود خدا، رحمت اوست و درود ملائکه، تزکیه آنها بر پیامبر است، و درود مؤمن دعای ایشان بر رسولالله(ص) میباشد.<ref>ثواب الاعمال، قم، چاپ امیر، چاپ دوم، ۱۳۶۸ ش، ص۱۵۶.</ref> و در کتاب «حاشیه» ملا عبدالله گفته شده: «صلاه (در اصل) به معنای دعا، یعنی طلب رحمت است، هنگامی که به خدا نسبت داده شود از معنای طلب، برهنه میشود و فقط رحمت مراد است.»<ref>حاشیه ملا عبدالله، تعلیقات از سید مصطفی حسینی دشتی، چاپ دوم، ۱۳۶۳، ص۱۵.</ref> | لفظ «صلاه» که در آیه ۵۶ [[سوره احزاب]] استعمال شده، در لغت و استعمال شرعی معانی متعدد دارد. در لغت به معنای دعا، تبریک و تمجید است.<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۰۴ه. ق، ص۴۹۰.</ref> و بعضی گفتهاند: صلاه در لغت به معنای تعظیم است، لذا نماز را به این خاطر صلاه میگویند که مشتمل بر تعظیم پروردگار است؛ اما در عرف شرعی اگر به خدا نسبت داده شود، معنای رحمت، تزکیه و ثنا مراد است و اگر به غیر خدا نسبت داده شود، به معنای دعا و تصدیق و اقرار به فضیلت کسی است که به او صلوات فرستاده میشود. در این موضوع روایتی درکتاب «ثواب الاعمال» شیخ صدوق نقل شده است: «از [[امام کاظم(ع)]] پرسیدند معنای صلوات خدا چیست؟ فرمود: درود خدا، رحمت اوست و درود ملائکه، تزکیه آنها بر پیامبر است، و درود مؤمن دعای ایشان بر رسولالله(ص) میباشد.<ref>ثواب الاعمال، قم، چاپ امیر، چاپ دوم، ۱۳۶۸ ش، ص۱۵۶.</ref> و در کتاب «حاشیه» ملا عبدالله گفته شده: «صلاه (در اصل) به معنای دعا، یعنی طلب رحمت است، هنگامی که به خدا نسبت داده شود از معنای طلب، برهنه میشود و فقط رحمت مراد است.»<ref>حاشیه ملا عبدالله، تعلیقات از سید مصطفی حسینی دشتی، چاپ دوم، ۱۳۶۳، ص۱۵.</ref> | ||
«صلات» و «صلوات» که جمع آن است هر گاه به خدا نسبت داده شود به معنی فرستادن رحمت است، و هر گاه به فرشتگان و مؤمنان منسوب گردد به معنی طلب رحمت میباشد. تعبیر به «یصلون» به صورت فعل مضارع دلیل بر استمرار است یعنی پیوسته خداوند و فرشتگان رحمت و درود بر او میفرستند | «صلات» و «صلوات» که جمع آن است هر گاه به خدا نسبت داده شود به معنی فرستادن رحمت است، و هر گاه به فرشتگان و مؤمنان منسوب گردد به معنی طلب رحمت میباشد. تعبیر به «یصلون» به صورت فعل مضارع دلیل بر استمرار است یعنی پیوسته خداوند و فرشتگان رحمت و درود بر او میفرستند<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۷، ص ۴۱۶.</ref> | ||
در اینکه میان | در اینکه میان صلواً و سلمواً چه فرقی است؟ مفسران بحثهای مختلفی دارند، آنچه مناسبتر با ریشه لغوی این دو کلمه، و ظاهر آیه قرآن به نظر میرسد این است که: صلواً امر به طلب رحمت و درود فرستادن بر پیامبر است، اما سلمواً یا به معنی تسلیم در برابر فرمانهای پیامبر گرامی اسلام است چنانکه در آیه ۶۵ سوره نساء آمده، ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً: مؤمنان کسانی هستند که به داوری تو تن دهند و حتی در دل از قضاوتت کمترین ناراحتی نداشته باشند و تسلیم مطلق گردند). | ||
[[پرونده:صلوات به خط ثلث.jpg|بندانگشتی|صلوات به خط ثلث]] و یا به معنی سلام فرستادن بر پیامبر ص به عنوان السلام علیک یا رسول اللَّه و مانند آن میباشد، که محتوایش تقاضای سلامت پیامبر ص از پیشگاه خدا است. گرچه این دو معنی برای سلام کاملاً متفاوت به نظر میرسد، ولی با دقت میتوان آنها را به نقطه واحدی معطوف کرد، و آن تسلیم قولی و عملی در برابر پیامبر ص است، زیرا کسی که به او سلام میفرستد و تقاضای سلامت او را از خدا میکند نسبت به او عشق میورزد و او را به عنوان پیامبری واجب الاطاعه میشناسد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۷، ص ۴۱۶.</ref> | [[پرونده:صلوات به خط ثلث.jpg|بندانگشتی|صلوات به خط ثلث]] و یا به معنی سلام فرستادن بر پیامبر (ص) به عنوان السلام علیک یا رسول اللَّه و مانند آن میباشد، که محتوایش تقاضای سلامت پیامبر ص از پیشگاه خدا است. گرچه این دو معنی برای سلام کاملاً متفاوت به نظر میرسد، ولی با دقت میتوان آنها را به نقطه واحدی معطوف کرد، و آن تسلیم قولی و عملی در برابر پیامبر ص است، زیرا کسی که به او سلام میفرستد و تقاضای سلامت او را از خدا میکند نسبت به او عشق میورزد و او را به عنوان پیامبری واجب الاطاعه میشناسد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۷، ص ۴۱۶.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۲۵ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۳۳
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
صلوات خداوند و فرشتگان و مؤمنین بر پیامبر(ص) به چه معناست؟
براساس آیه ۵۶ سوره احزاب، خداوند و فرشتگان بر پیامبر اسلام(ص) درود و سلام میفرستند. در این آیه خداوند از مؤمنان میخواهد آنها هم بر پیامبر درود فرستند. مفسران معنای درود خداوند را رحمت او دانستهاند و درود ملائکه، تزکیه آنها بر پیامبر است و معنای درود مؤمنان را طلب رحمت و دعا تفسیر کردهاند.
متن آیه
﴿ | إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ ۚ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا
خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند. ای کسانی که ایمان آوردهاید، بر او درود فرستید و به فرمانش بخوبی گردن نهید. احزاب:۵۶ |
﴾ |
معنای صلوات
لفظ «صلاه» که در آیه ۵۶ سوره احزاب استعمال شده، در لغت و استعمال شرعی معانی متعدد دارد. در لغت به معنای دعا، تبریک و تمجید است.[۱] و بعضی گفتهاند: صلاه در لغت به معنای تعظیم است، لذا نماز را به این خاطر صلاه میگویند که مشتمل بر تعظیم پروردگار است؛ اما در عرف شرعی اگر به خدا نسبت داده شود، معنای رحمت، تزکیه و ثنا مراد است و اگر به غیر خدا نسبت داده شود، به معنای دعا و تصدیق و اقرار به فضیلت کسی است که به او صلوات فرستاده میشود. در این موضوع روایتی درکتاب «ثواب الاعمال» شیخ صدوق نقل شده است: «از امام کاظم(ع) پرسیدند معنای صلوات خدا چیست؟ فرمود: درود خدا، رحمت اوست و درود ملائکه، تزکیه آنها بر پیامبر است، و درود مؤمن دعای ایشان بر رسولالله(ص) میباشد.[۲] و در کتاب «حاشیه» ملا عبدالله گفته شده: «صلاه (در اصل) به معنای دعا، یعنی طلب رحمت است، هنگامی که به خدا نسبت داده شود از معنای طلب، برهنه میشود و فقط رحمت مراد است.»[۳]
«صلات» و «صلوات» که جمع آن است هر گاه به خدا نسبت داده شود به معنی فرستادن رحمت است، و هر گاه به فرشتگان و مؤمنان منسوب گردد به معنی طلب رحمت میباشد. تعبیر به «یصلون» به صورت فعل مضارع دلیل بر استمرار است یعنی پیوسته خداوند و فرشتگان رحمت و درود بر او میفرستند[۴]
در اینکه میان صلواً و سلمواً چه فرقی است؟ مفسران بحثهای مختلفی دارند، آنچه مناسبتر با ریشه لغوی این دو کلمه، و ظاهر آیه قرآن به نظر میرسد این است که: صلواً امر به طلب رحمت و درود فرستادن بر پیامبر است، اما سلمواً یا به معنی تسلیم در برابر فرمانهای پیامبر گرامی اسلام است چنانکه در آیه ۶۵ سوره نساء آمده، ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً: مؤمنان کسانی هستند که به داوری تو تن دهند و حتی در دل از قضاوتت کمترین ناراحتی نداشته باشند و تسلیم مطلق گردند).
و یا به معنی سلام فرستادن بر پیامبر (ص) به عنوان السلام علیک یا رسول اللَّه و مانند آن میباشد، که محتوایش تقاضای سلامت پیامبر ص از پیشگاه خدا است. گرچه این دو معنی برای سلام کاملاً متفاوت به نظر میرسد، ولی با دقت میتوان آنها را به نقطه واحدی معطوف کرد، و آن تسلیم قولی و عملی در برابر پیامبر ص است، زیرا کسی که به او سلام میفرستد و تقاضای سلامت او را از خدا میکند نسبت به او عشق میورزد و او را به عنوان پیامبری واجب الاطاعه میشناسد.[۵]
منابع
- ↑ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۰۴ه. ق، ص۴۹۰.
- ↑ ثواب الاعمال، قم، چاپ امیر، چاپ دوم، ۱۳۶۸ ش، ص۱۵۶.
- ↑ حاشیه ملا عبدالله، تعلیقات از سید مصطفی حسینی دشتی، چاپ دوم، ۱۳۶۳، ص۱۵.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۷، ص ۴۱۶.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۷، ص ۴۱۶.