فلسفه توسل: تفاوت میان نسخهها
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جز (←جستارهای وابسته) |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== | ||
* [[توسل]] | * [[توسل]] | ||
* [[حقیقت توسل]] | |||
* [[توسل به غیر خداوند]] | * [[توسل به غیر خداوند]] | ||
نسخهٔ ۲۵ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۲۰
فلسفه توسل چیست؟
توسّل به معنی واسطه قرار دادن شخص یا چیزی نزد خداوند، با هدف تقرب به او و برآورده شدن حاجتها دانسته شده است. توسل به این معنی از آموزههای اعتقادی شیعیان است. برکات مادی و معنوی خداوند از راههای مختلفی به انسان میرسد و انسان موحد همانطور که برای رسیدن به خواستههای خود در امور مادی وسایلی مهیا میکند، در امور معنوی از قبیل آمرزش گناهان، رسیدن به بهشت و نجات از جهنم و رسیدن به مقامات عالیتر نیز به دنبال وسیله مناسب میگردد. پیوند با اولیاء الهی و محبت آنان و وسیله قرار دادن آنان در جهت جلب رحمت خداوند، از وسائلی است که موجب دستیابی انسان به مقامات عالی اخروی و نیز موجب رسیدن انسان به اهداف مادی میگردد.
تعدد اسباب ظاهری و معنوی
علل و اسباب، منحصر در اسباب ظاهری نمیباشد، بلکه علل و عواملی فوق این اسباب و عوامل وجود دارد که، توسل به معصومین(ع) و مقام از آنان میباشد. توسل به معصومان در حقیقت در سلسله علل فرود آمدن رحمت و نزول لطف الهی است و مطابق روایات بسیار و تصریح مفسرین شیعه[۱] و سنی[۲] تمسک و اعتصام به «حبل الله» که در قرآن آمده است و خداوند مسلمانان را امر فرموده است که به آن متوسل شوند، همان تمسک به اهل بیت(ع) میباشد. بنابراین مسئله توسل علاوه بر سیره مسلمین از پشتوانه قرآنی و روائی برخوردار است.
چرایی توسل به اولیای الهی
واسطه گری مقربان
مهمترین فلسفه توسل این نکته است که اولیاء الهی واسطه بین خالق و خلق هستند و واسطه همه برکاتی هستند که شامل حال انسان میگردد و همان طوری که در قوس نزول از نظر فلسفی واسطه بین ثابت و متغیر لازم است که وجهه ثبات و تغیّر را داشته باشد و اگر آن واسطه نباشد رسیدن فیض از ثابت و قدیم به متغیر و حادث از نظر سنت الهی محال است، هم چنین در قوس صعود و ترقی انسان و رسیدن او به مقام قرب خداوند، واسطه بین قلوب ناقصه و ارواح نازله و بین موجود تام و تمام از جمیع جهات، لازم است و اگر اولیاء الهی که واسطه روحانی و رابطه غیبی بین خدا و بندگانش هست نباشد، عروج و ترقی به مقام قرب الهی میسر نخواهد بود، لذا اگر کسی گمان کند که بدون توسل و تمسک به اولیاء الله که خود راه عروج به معارج را یافته و سیر الی الله را به اتمام رساندهاند، میتواند با اعمال ناقصه خود نجات پیدا کرده و بخدا برسد، سخت در اشتباه است، چون برای تقرب به خدا بین ما و خدا سنخیتی لازم است و آن با تبعیت از وسائط فیض ممکن است. روی همین جهت در روایات معتبر و فراوان شرط قبولی اعمال قبول ولایت شمرده شده است. در روایتی از امام محمد باقر(ع) این گونه آمده است: «اگر کسی شبها را به عبادت قیام کند و روزها را به روزه سپری نماید و تمام مالش را صدقه بدهد، و در تمام عمر حج کند، ولی ولایت ولیّ الله را نداشته باشد تا به دلالت و راهنمایی او اعمالش را انجام بدهد، او از اهل ایمان نبوده و نزد خدا ثوابی ندارد و نیز ابوحمزه ثمالی از امام سجاد(ع) روایت نموده است که فرمود:
«کدام یک از بقعهها افضل است؟ گفتیم خدا و رسول خدا و فرزند رسول خدا(ص) بهتر میدانند. فرمود: افضل بقعهها برای ما، بین رکن و مقام است. اگر کسی عمر کند به اندازه عمر نوح و تمام عمرش را روزه بگیرد و شبها به عبادت بپردازد در همان مکان، ولی خدا را بدون ولایت ما ملاقات کند، اعمال او به او نفعی نرساند».[۳]
آری تمسک و توسل به معصومین و واسطه قرار دادن آنان در شخص توسل جوینده دگرگونی ایجاد میکند و سبب میشود که انسان به آنچه آنها احترام میگذارند، احترام بگذارد و سرانجام از جهتی یا جهاتی شبیه آنان گردد.
و از این جهت مایه قرب و شایستگی روحی انسان میگردد و بدون تمسک به معصومین(ع) ایمان و عمل ما ناقص است، لذا لازمه قطعی سیر به سوی خدا تمسک و اقتداء به آنان است که اگر آنان نبودند خدا پرستش نمیشد. روی همین جهت شرط اینکه یک عمل وجهه ملکوتی پیدا کند و باعث نجات انسان شود، این است که از روی معرفت، خدا و کسانی که شناختن آنها از شئوون شناخت خداست، صورت بگیرد وگرنه بدون شناخت آنان شناخت خدا کامل نخواهد بود و نیز برنامه صحیحی که مطابق آن وظائف خود را انسان انجام بدهد در دست نخواهد داشت یا در اثر نبود این دو رسیدن به خدا مقدور نخواهد بود.
تقویت روح بندگی
از فلسفههای توسل به معصومین(ع) ایجاد تقویت روح بندگی و خضوع است، چون وقتی برگزیدهای از برگزیدگان خدا را به وساطت میطلبیم و او را بین خود و خدا برای تشرف به بارگاه الهی وسیله قرار میدهیم، این امر به این معنی است که خود را کمتر از آن میبینیم که مستقیماً در برابر ذات حق تعالی بایستیم و با او راز بگوییم و حاجت خود را از وی طلب کنیم و این خود خضوع و عبودیت بنده در برابر معبود است؛ بنابراین توسل، انسان را از اوج غرور و استکبار به زیر میکشد و این ذلت و نداشتن خوی خود بزرگ بینی موجب تقرب انسان به درگاه خدا میگردد.
توسل ما به معصومین(ع) و سر بر آستان آنان نهادن به این معنی است که آنان را بندگان مقرب خدا یافتهایم و خود را لایق آن ندیدهایم که برای حضور در محضر ربوبی، بی واسطه برویم، لذا آنان را واسطه قرار میدهیم؛ همان بندگان صالح و شایسته خدا که قرآن محبت و مودت واقعی آنان را از ما خواسته[۴] و روشن است که محبت، جدا از عمل و اطاعت از آنان و تمسک به آنان نخواهد بود.
اعتقاد به ولایت تکوینی و تشریعی
درخواست حاجت، شفاعت و وسیله قرار دادن اولیاء به معنای اعتقاد ما به ولایت تکوینی و تشریعی آنان است؛ یعنی آنان متکی به اذن و قدرت الهی بوده و در عالم تکوین میتوانند تصرف کنند، مثلا مریضی را از راههای غیرعادی شفا بدهند و توسل موجب تقویت این اعتقاد حقّه ما میشود و نیز موجب قرب به وسائلی میشود که به اذن و قدرت الهی قدرت معنوی بیشتری دارند.
اعمال ناقص
خداوند سرباز زدن منافقین و نرفتن نزد پیامبر اکرم(ص) برای آنکه حضرت برایشان استغفار کند را مذمت نموده[۵] و از طرفی به مسلمانان دستور داده که دنبال وسیله باشند،[۶] نشان میدهد که انسان نباید به اعمال ناقص خود بدون وساطت معصومین دل ببندد و مغرور شود.
مطالعه بیشتر
۱ـ ضیاء آبادی، سید محمد، توسل، بنیاد بعثت، ۱۳۸۴ش، ص۲۷ به بعد.
۲ـ طاهری خرمآبادی، سید حسن طاهری، دعا و توسل، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۸۶ تمام کتاب.