سکر در عرفان: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
برخی از بزرگان اهل معنا که در روش عرفان، کاملاً بر حفظ شریعت مقید هستند، میگویند: این گونه شطحیات که از حالت سُکر، برای برخی سالکان طریقت پیش میآید، در واقع از نقص در سلوک آنها ناشی میشود؛ یعنی چون سلوک آنها کامل نیست، شطح میگویند و اگر سلوکشان کامل باشد، هرگز این گونه سخن نمیگویند و در مقام باطن، ظواهر را کاملاً حفظ میکنند.<ref>موسوی خمینی، سید روحالله، مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه، تهران، نشر پیام آزادی، ۱۳۶۰ ش، ص۲۰۷.</ref> | برخی از بزرگان اهل معنا که در روش عرفان، کاملاً بر حفظ شریعت مقید هستند، میگویند: این گونه شطحیات که از حالت سُکر، برای برخی سالکان طریقت پیش میآید، در واقع از نقص در سلوک آنها ناشی میشود؛ یعنی چون سلوک آنها کامل نیست، شطح میگویند و اگر سلوکشان کامل باشد، هرگز این گونه سخن نمیگویند و در مقام باطن، ظواهر را کاملاً حفظ میکنند.<ref>موسوی خمینی، سید روحالله، مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه، تهران، نشر پیام آزادی، ۱۳۶۰ ش، ص۲۰۷.</ref> | ||
سکر و صحو، دو گونه مشی و حال صوفیانه است که از آنها به مستی و هشیاری نیز تعبیر میشود. سکر، حالت وجد صوفیانه و غرق شدن سالک را در محبت الهی نشان میدهد و صحو هوشیاری صوفی در مرتبتی قبل از سکر و یا پس از آن است که سالک در آن صورت بشری دارد. بر سر موضوع تقدم این دو حال، میان صوفیان اختلاف است. شیخ صفیالدین اردبیلی از پیروان جنید و قائل به تقدم صحو بر سکر بود. با آنکه شیخ اهل صحو بود، با سکر در قالب وجد و سماع نیز بیگانه نبود.<ref>حاجی صادقیان نجف آبادی، علیرضا، ابویی مهریزی، محمدرضا، «جایگاه صحو و سکر در طریقت صفوی»، سبک شناسی نظم و نثر فارسی (بهار ادب)، فروردین ۱۴۰۱، شماره ۷۱، از ۸۷تا ۱۰۱.</ref> | |||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} |
نسخهٔ ۸ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۱
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
لطفاً در مورد معنای صحوْ و سُکر توضیحاتی ارائه بفرمائید؟
یکی از سخنانی که درباره (سُکر) مطرح است، این است که (سُکر)، به معنای مستی است و مستی یک مفهوم مشخص دارد؛ گر چه مستان مختلف اند؛ مثلاً بعضی از شراب خمر مست میشوند، یکی از شراب غفلت مست است، دیگری از حبّ دنیا مست است و برخی از خود بزرگ بینی و خودخواهی مست میشوند که این قسم آخر، بدترین مستیها و منشأ همه تاریکی هاست و موجب کبر و تکبر میشود.[۱]
سُکر به معنای مستی است؛ اما در اصطلاح عرفا، (سُکر)، به مستی خاصی میگویند؛ مثلاً میگویند: سُکر عبارت از ترک قیود ظاهری و باطنی و توجه به حق است.[۲]
عزیز الدین کاشانی در تبیین اصطلاح عرفانی سُکر میگوید: لفظ سکر در عُرف صوفیان، عبارت است از عدم تمییز میان احکام ظاهر و باطن به سبب مخفی بودن نور عقل در شعاع نور ذات، بدین بیان که اهل وجد و حالات عرفانی، به دو دسته تقسیم میشوند، برخی محبان و عاشقان ذات هستند، که منشأ وجد و حال آنها، حضرت ذات است. عده ای عاشقان صفات اند که منشأ وجد و حال آنها، عالم صفات است. کسانی که از عاشقان صفات اند، برای وجد و حال آنان وقفه و پیش آمدهای بسیاری پیش میآید؛ برخلاف عاشقان ذات. هم چنین وجدی که از عالم صفات، برای سالک راه طریقت پدید میآید، به اندازه انوار و آثار ذات، قدرت و توان ندارد، به همین دلیل است که عاشقان ذات، در آغاز وجد، به جهت قدرت و غلبه ای که دارند، مغلوب سلطنت حال میشوند و عقلشان که رابطه تمییز و بصر قلبی است، در پرتوی شعاع انوار ذات، کاملاً مضمحل و مختفی میشود، و سر رشته تمییز و تشخیص از دست و اختیار آنها میرود و در این حالت است که محل حکم ظاهر را که تفرقه است، از محل باطن که جمع است، نمیتوانند باز شناسند و تشخیص دهند، و در نتیجه به افشاء اسرار ربوبی که در خزانه غیرت اند میپردازند و کلمات شطح از آنها صادر میشود؛ مثلاً میگوید: (سبحانی) یا میگوید: (انا الحق) و امثال آن، صوفیان این وجد و حال را که در واقع غلبه عشق عارفانه بر سالک طریقیت است، سُکر میگویند؛ چون عارف در این حالت، گویا بر اثر غلبه عشق، دچار مستی عارفانه است که قدرت و توان تمییز ظاهر و باطن از او گرفته شده است و چیزهایی بر زبان میآورد که از نظر ظواهر شریعت کفر آمیز است.[۳]
برخی از بزرگان اهل معنا که در روش عرفان، کاملاً بر حفظ شریعت مقید هستند، میگویند: این گونه شطحیات که از حالت سُکر، برای برخی سالکان طریقت پیش میآید، در واقع از نقص در سلوک آنها ناشی میشود؛ یعنی چون سلوک آنها کامل نیست، شطح میگویند و اگر سلوکشان کامل باشد، هرگز این گونه سخن نمیگویند و در مقام باطن، ظواهر را کاملاً حفظ میکنند.[۴]
سکر و صحو، دو گونه مشی و حال صوفیانه است که از آنها به مستی و هشیاری نیز تعبیر میشود. سکر، حالت وجد صوفیانه و غرق شدن سالک را در محبت الهی نشان میدهد و صحو هوشیاری صوفی در مرتبتی قبل از سکر و یا پس از آن است که سالک در آن صورت بشری دارد. بر سر موضوع تقدم این دو حال، میان صوفیان اختلاف است. شیخ صفیالدین اردبیلی از پیروان جنید و قائل به تقدم صحو بر سکر بود. با آنکه شیخ اهل صحو بود، با سکر در قالب وجد و سماع نیز بیگانه نبود.[۵]
مطالعه بیشتر
عبدالرزاق قاسانی، اصطلاحات الصفوفیه، نشر بیدار، قم ۱۳۷۰ ش.
شیخ روز بهان بقلی شیرازی، شرح شطحیات، نشر کتابخانه طهوری، تهران ۱۳۷۴ ش.
منابع
- ↑ سجادی، سید جعفر، فرهنگ لغات و اصطلاحات عرفانی، تهران، نشر کتابخانه طهوری، ۱۳۷۰ ش، ص۴۷۳.
- ↑ همان، ص۴۶۸.
- ↑ عزیز الدین کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، تهران، نشر مؤسسه هما، ۱۳۷۲ ش، ص۱۳۶.
- ↑ موسوی خمینی، سید روحالله، مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه، تهران، نشر پیام آزادی، ۱۳۶۰ ش، ص۲۰۷.
- ↑ حاجی صادقیان نجف آبادی، علیرضا، ابویی مهریزی، محمدرضا، «جایگاه صحو و سکر در طریقت صفوی»، سبک شناسی نظم و نثر فارسی (بهار ادب)، فروردین ۱۴۰۱، شماره ۷۱، از ۸۷تا ۱۰۱.