برخورد علما با رضاشاه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{در دست ویرایش|کاربر=Rezapour }}
{{در دست ویرایش|کاربر=Rezapour}}
{{سوال}}
{{سوال}}
علما در عصر رضاخان با او همكاري كردند؟ آيت الله العظمی بروجردي چرا مخالف شاه نبود؟
علما در عصر رضاخان با او همکاری کردند؟ آیت الله العظمی بروجردی چرا مخالف شاه نبود؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}  
{{پاسخ}}
 
نگاهي گذرا به تاريخ كشورمان خصوصاً عصر رضاخان بیانگر این حقیقت است که هيچگاه روحانيت با حاكمان ظالم همكاري نكرده اند و همواره ميان علماء و حاكمان ظالم كشمكشهايي وجود داشته است البته برخورد روحانيت با حاكمان ظالم زمان خويش در تمام زمانها به يك شكل نبوده است بلكه به تناسب مقتضيات و شرايط مختلف، متفاوت بوده است.  
نگاهی گذرا به تاریخ کشورمان خصوصاً عصر رضاخان بیانگر این حقیقت است که هیچگاه روحانیت با حاکمان ظالم همکاری نکرده‌اند و همواره میان علماء و حاکمان ظالم کشمکشهایی وجود داشته است البته برخورد روحانیت با حاکمان ظالم زمان خویش در تمام زمانها به یک شکل نبوده است بلکه به تناسب مقتضیات و شرایط مختلف، متفاوت بوده است.
 
براي آگاهي از برخورد روحانيت در عصر رضاخان نگاهي اجمالي به مواضع برخي از علماي برجسته زمان رضاخان با حكومت وي خواهیم داشت.
برای آگاهی از برخورد روحانیت در عصر رضاخان نگاهی اجمالی به مواضع برخی از علمای برجسته زمان رضاخان با حکومت وی خواهیم داشت.
 
شهيد مدرس
شهید مدرس
 
شهيد مدرس را مي توان مهمترين و مؤثرترين روحاني و عالم و مجاهدي دانست كه بيشترين موضعگيري و ايستادگي را عليه حكومت خودكامه رضا شاه انجام داد، مدرس هنگامي پاي به ميدان نهاد كه كشور ما شاهد انزواي روحانيت سرخورده پس از رهبري مشروطيت و تسلط كامل جريان تجدّدخواهي و روشنفكري بود در آن روز جرياني درصدد بود تا ايران اسلامي را به يك كشور وابسته بي هويت و خودباخته در مقابل تمدن و تكنولوژي غرب تبديل نمايد و پرچم جدايي دين از سياست را بر قلّه اين كشور برافراشته سازد. مدرس و موضعگيريهاي او دقيقاً خط بطلاني بر اين مدعا بود ايشان با طرح اين كه سياست ما عين ديانت ماست و ديانت ما عين سياست ماست مبارزات مكتبي ملت ما را در ابعاد ضد استبدادي و ضد استكباري آن پيريزي كرد. مدرس خطاب به علماي اصفهان چنين فرمود: «اختلاف من با رضاخان بر سر كلاه و عمامه و اين مسائل جزئي از قبيل نظام اجباري نيست من در حقيقت با سياست انگلستان كه رضاخان را عامل اجراي مقاصد استعماري خود در ايران قرار داده مخالفم من با سياستهايي كه آزادي و استقلال ملت ايران و جهان اسلام را تهديد مي كند مبارزه ميكنم راه و هدف خود را ميشناسم در اين مبارزه هم پشت سر خود را نگاه نمي كنم»<ref>عبدالعلي باقي، مدرس مجاهدي شكست ناپذيز، تهران:نشر فكر، ۱۳۷۰، ص۹۷</ref>
شهید مدرس را می‌توان مهمترین و مؤثرترین روحانی و عالم و مجاهدی دانست که بیشترین موضعگیری و ایستادگی را علیه حکومت خودکامه رضا شاه انجام داد، مدرس هنگامی پای به میدان نهاد که کشور ما شاهد انزوای روحانیت سرخورده پس از رهبری مشروطیت و تسلط کامل جریان تجدّدخواهی و روشنفکری بود در آن روز جریانی درصدد بود تا ایران اسلامی را به یک کشور وابسته بی‌هویت و خودباخته در مقابل تمدن و تکنولوژی غرب تبدیل نماید و پرچم جدایی دین از سیاست را بر قلّه این کشور برافراشته سازد. مدرس و موضعگیریهای او دقیقاً خط بطلانی بر این مدعا بود ایشان با طرح این که سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست مبارزات مکتبی ملت ما را در ابعاد ضد استبدادی و ضد استکباری آن پیریزی کرد. مدرس خطاب به علمای اصفهان چنین فرمود: «اختلاف من با رضاخان بر سر کلاه و عمامه و این مسائل جزئی از قبیل نظام اجباری نیست من در حقیقت با سیاست انگلستان که رضاخان را عامل اجرای مقاصد استعماری خود در ایران قرار داده مخالفم من با سیاستهایی که آزادی و استقلال ملت ایران و جهان اسلام را تهدید می‌کند مبارزه می‌کنم راه و هدف خود را می‌شناسم در این مبارزه هم پشت سر خود را نگاه نمی‌کنم»<ref>عبدالعلی باقی، مدرس مجاهدی شکست ناپذیز، تهران:نشر فکر، ۱۳۷۰، ص۹۷</ref>
 
مرحوم آقا نور الله اصفهاني
مرحوم آقا نورالله اصفهانی
 
از موضعگيريهاي مهم ايشان در دوره رضاخان قيام و مهاجرت به قم در اعتراض به قانون نظام اجباري بود اين اعتراض در واقع عليه خودكامگي و استبداد رضاخان و اقدامات ضد ديني و مذهبي و زير پا نهادن حدود شريعت و ديانت اسلامي بود كه حاج آقا نورالله اصفهاني رهبري قيام را به عهده گرفت.
از موضعگیریهای مهم ایشان در دوره رضاخان قیام و مهاجرت به قم در اعتراض به قانون نظام اجباری بود این اعتراض در واقع علیه خودکامگی و استبداد رضاخان و اقدامات ضد دینی و مذهبی و زیر پا نهادن حدود شریعت و دیانت اسلامی بود که حاج آقا نورالله اصفهانی رهبری قیام را به عهده گرفت.
 
مرحوم آيت الله شيخ محمدتقي بافقي يزدي
مرحوم آیت الله شیخ محمدتقی بافقی یزدی
 
از موضعگيريهاي مرحوم بافقي در دوران رضاخان اقدام شجاعانه ايشان در فرستادن نامه هاي تند و صريح به رضاخان و انتقاد ازاعمال زشت و عملكرد خلاف شريعت و قانون وي بود همچنين اعتراض به مسأله كشف حجاب و حضور خانواده رضاشاه بدون حجاب در حرم مطهر قم در سال ۱۳۰۷ هكه منجر به دستگيري وي شد و ايشان را در حرم مطهر و صحن حرم زير چكمه و تازيانه گرفته و مورد توهين قرار دادند و بعد او را به زنداني در تهران منتقل كردند و بعد از مدتي حبس به حضرت عبدالعظيم در شهر ري تبعيد نمودند.<ref>ابوالفضل شكوري، سيره صالحان، قم:انتشارات شكوري،۱۳۷۴، ص۳۴۸-۳۴۹.</ref>
از موضعگیریهای مرحوم بافقی در دوران رضاخان اقدام شجاعانه ایشان در فرستادن نامه‌های تند و صریح به رضاخان و انتقاد ازاعمال زشت و عملکرد خلاف شریعت و قانون وی بود همچنین اعتراض به مسئله کشف حجاب و حضور خانواده رضاشاه بدون حجاب در حرم مطهر قم در سال ۱۳۰۷ ه‍که منجر به دستگیری وی شد و ایشان را در حرم مطهر و صحن حرم زیر چکمه و تازیانه گرفته و مورد توهین قرار دادند و بعد او را به زندانی در تهران منتقل کردند و بعد از مدتی حبس به حضرت عبدالعظیم در شهر ری تبعید نمودند.<ref>ابوالفضل شکوری، سیره صالحان، قم:انتشارات شکوری، ۱۳۷۴، ص۳۴۸–۳۴۹.</ref>
 
مرحوم آيت الله شيخ عبدالكريم حائري يزدي
مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی
 
ايشان نيز همچون ساير علماء نسبت به سياست اسلام زدائي و ضد ديني رضاشاه به شدت اعتراض نمودند و در مسأله كشف حجاب با ارسال نامه اي به رضاشاه چنين فرمودند: «عرض ميشود بنده با اينكه تاكنون در هيچ كاري دخالت نداشتم اكنون ميشنوم اقدام به كارهايي ميشود كه مخالفت صريح با طريقه جعفريه و قانون اسلام دارد كه ديگر خودداري و تحمّل برايم مشكل است.»<ref>محمد رازي، آثار الحجه، انشارات دارالكتاب، بيتا، ج۱، ص۵۱</ref>
ایشان نیز همچون سایر علماء نسبت به سیاست اسلام زدائی و ضد دینی رضاشاه به شدت اعتراض نمودند و در مسئله کشف حجاب با ارسال نامه ای به رضاشاه چنین فرمودند: «عرض می‌شود بنده با اینکه تاکنون در هیچ کاری دخالت نداشتم اکنون می‌شنوم اقدام به کارهایی می‌شود که مخالفت صریح با طریقه جعفریه و قانون اسلام دارد که دیگر خودداری و تحمّل برایم مشکل است.»<ref>محمد رازی، آثار الحجه، انشارات دارالکتاب، بیتا، ج۱، ص۵۱</ref>
 
بنابراين علماي عصر رضاخان نه تنها با رضاخان همكاري نميكردهاند بلكه به مخالفت با سياستهاي ضد ديني و اسلامي او برخاستند و در مقابل انحرافات و كجرويها ايستادگي نمودند و اگر كسي خفقان و استبداد دوران رضاشاه را درك نكرده باشد ارزش اين كار بزرگ علماء را نمي تواند درك كند در واقع علماء متعهد آن زمان همچون تمامي دورانهاي استبداد و ظلم ستارگان درخشاني بودند بر تارِك كشوري كه از ظلم و جور رضاشاهي تاريك مينمود.
بنابراین علمای عصر رضاخان نه تنها با رضاخان همکاری نمیکردهاند بلکه به مخالفت با سیاستهای ضد دینی و اسلامی او برخاستند و در مقابل انحرافات و کجرویها ایستادگی نمودند و اگر کسی خفقان و استبداد دوران رضاشاه را درک نکرده باشد ارزش این کار بزرگ علماء را نمی‌تواند درک کند در واقع علماء متعهد آن زمان همچون تمامی دورانهای استبداد و ظلم ستارگان درخشانی بودند بر تارِک کشوری که از ظلم و جور رضاشاهی تاریک می‌نمود.
 
مرحوم آيت الله بروجردي
مرحوم آیت الله بروجردی
 
ایشان نیز هیچگاه با حکومت رضا شاه همکاری نکرده و نسبت به اقدامات غیر اسلامی وی هشدار می دادند در عین حال فضا و شرایط را برای مخالفت با حکومت وی مناسب نمی دیدند از این رو مخالفت را متوجه اصل حکومت وی نکردند نه آنکه با حکومت رضا شاه همکاری نمودند. ايشان در این باره مي فرمودند:«من هرگز در قبال خلافكاريها و قانونشكنيهاي دستگاه حاكمه ساكت نمي نشينم.»<ref>سيد حميد روحاني، بررسي و تحليل از نهضت امام خميني(ره)، انتشارات دارالفكر۱۳۵۸، ص۹۸.</ref>
ایشان نیز هیچگاه با حکومت رضا شاه همکاری نکرده و نسبت به اقدامات غیر اسلامی وی هشدار می‌دادند در عین حال فضا و شرایط را برای مخالفت با حکومت وی مناسب نمی‌دیدند از این رو مخالفت را متوجه اصل حکومت وی نکردند نه آنکه با حکومت رضا شاه همکاری نمودند. ایشان در این باره می‌فرمودند: «من هرگز در قبال خلافکاریها و قانونشکنیهای دستگاه حاکمه ساکت نمی‌نشینم.»<ref>سید حمید روحانی، بررسی و تحلیل از نهضت امام خمینی (ره)، انتشارات دارالفکر۱۳۵۸، ص۹۸.</ref>
 
==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
| شاخه اصلی =ادیان و مذاهب
| شاخه اصلی =ادیان و مذاهب
| شاخه فرعی۱ =شیعه امامیه
| شاخه فرعی۱ =شیعه امامیه
| شاخه فرعی۲ =حوزه و روحانیت
| شاخه فرعی۲ =حوزه و روحانیت
| شاخه فرعی۳ =  
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}


{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۲۲ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۶

سؤال

علما در عصر رضاخان با او همکاری کردند؟ آیت الله العظمی بروجردی چرا مخالف شاه نبود؟


نگاهی گذرا به تاریخ کشورمان خصوصاً عصر رضاخان بیانگر این حقیقت است که هیچگاه روحانیت با حاکمان ظالم همکاری نکرده‌اند و همواره میان علماء و حاکمان ظالم کشمکشهایی وجود داشته است البته برخورد روحانیت با حاکمان ظالم زمان خویش در تمام زمانها به یک شکل نبوده است بلکه به تناسب مقتضیات و شرایط مختلف، متفاوت بوده است.

برای آگاهی از برخورد روحانیت در عصر رضاخان نگاهی اجمالی به مواضع برخی از علمای برجسته زمان رضاخان با حکومت وی خواهیم داشت.

شهید مدرس

شهید مدرس را می‌توان مهمترین و مؤثرترین روحانی و عالم و مجاهدی دانست که بیشترین موضعگیری و ایستادگی را علیه حکومت خودکامه رضا شاه انجام داد، مدرس هنگامی پای به میدان نهاد که کشور ما شاهد انزوای روحانیت سرخورده پس از رهبری مشروطیت و تسلط کامل جریان تجدّدخواهی و روشنفکری بود در آن روز جریانی درصدد بود تا ایران اسلامی را به یک کشور وابسته بی‌هویت و خودباخته در مقابل تمدن و تکنولوژی غرب تبدیل نماید و پرچم جدایی دین از سیاست را بر قلّه این کشور برافراشته سازد. مدرس و موضعگیریهای او دقیقاً خط بطلانی بر این مدعا بود ایشان با طرح این که سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست مبارزات مکتبی ملت ما را در ابعاد ضد استبدادی و ضد استکباری آن پیریزی کرد. مدرس خطاب به علمای اصفهان چنین فرمود: «اختلاف من با رضاخان بر سر کلاه و عمامه و این مسائل جزئی از قبیل نظام اجباری نیست من در حقیقت با سیاست انگلستان که رضاخان را عامل اجرای مقاصد استعماری خود در ایران قرار داده مخالفم من با سیاستهایی که آزادی و استقلال ملت ایران و جهان اسلام را تهدید می‌کند مبارزه می‌کنم راه و هدف خود را می‌شناسم در این مبارزه هم پشت سر خود را نگاه نمی‌کنم»[۱]

مرحوم آقا نورالله اصفهانی

از موضعگیریهای مهم ایشان در دوره رضاخان قیام و مهاجرت به قم در اعتراض به قانون نظام اجباری بود این اعتراض در واقع علیه خودکامگی و استبداد رضاخان و اقدامات ضد دینی و مذهبی و زیر پا نهادن حدود شریعت و دیانت اسلامی بود که حاج آقا نورالله اصفهانی رهبری قیام را به عهده گرفت.

مرحوم آیت الله شیخ محمدتقی بافقی یزدی

از موضعگیریهای مرحوم بافقی در دوران رضاخان اقدام شجاعانه ایشان در فرستادن نامه‌های تند و صریح به رضاخان و انتقاد ازاعمال زشت و عملکرد خلاف شریعت و قانون وی بود همچنین اعتراض به مسئله کشف حجاب و حضور خانواده رضاشاه بدون حجاب در حرم مطهر قم در سال ۱۳۰۷ ه‍.ش که منجر به دستگیری وی شد و ایشان را در حرم مطهر و صحن حرم زیر چکمه و تازیانه گرفته و مورد توهین قرار دادند و بعد او را به زندانی در تهران منتقل کردند و بعد از مدتی حبس به حضرت عبدالعظیم در شهر ری تبعید نمودند.[۲]

مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی

ایشان نیز همچون سایر علماء نسبت به سیاست اسلام زدائی و ضد دینی رضاشاه به شدت اعتراض نمودند و در مسئله کشف حجاب با ارسال نامه ای به رضاشاه چنین فرمودند: «عرض می‌شود بنده با اینکه تاکنون در هیچ کاری دخالت نداشتم اکنون می‌شنوم اقدام به کارهایی می‌شود که مخالفت صریح با طریقه جعفریه و قانون اسلام دارد که دیگر خودداری و تحمّل برایم مشکل است.»[۳]

بنابراین علمای عصر رضاخان نه تنها با رضاخان همکاری نمیکردهاند بلکه به مخالفت با سیاستهای ضد دینی و اسلامی او برخاستند و در مقابل انحرافات و کجرویها ایستادگی نمودند و اگر کسی خفقان و استبداد دوران رضاشاه را درک نکرده باشد ارزش این کار بزرگ علماء را نمی‌تواند درک کند در واقع علماء متعهد آن زمان همچون تمامی دورانهای استبداد و ظلم ستارگان درخشانی بودند بر تارِک کشوری که از ظلم و جور رضاشاهی تاریک می‌نمود.

مرحوم آیت الله بروجردی

ایشان نیز هیچگاه با حکومت رضا شاه همکاری نکرده و نسبت به اقدامات غیر اسلامی وی هشدار می‌دادند در عین حال فضا و شرایط را برای مخالفت با حکومت وی مناسب نمی‌دیدند از این رو مخالفت را متوجه اصل حکومت وی نکردند نه آنکه با حکومت رضا شاه همکاری نمودند. ایشان در این باره می‌فرمودند: «من هرگز در قبال خلافکاریها و قانونشکنیهای دستگاه حاکمه ساکت نمی‌نشینم.»[۴]

منابع

  1. عبدالعلی باقی، مدرس مجاهدی شکست ناپذیز، تهران:نشر فکر، ۱۳۷۰، ص۹۷
  2. ابوالفضل شکوری، سیره صالحان، قم:انتشارات شکوری، ۱۳۷۴، ص۳۴۸–۳۴۹.
  3. محمد رازی، آثار الحجه، انشارات دارالکتاب، بیتا، ج۱، ص۵۱
  4. سید حمید روحانی، بررسی و تحلیل از نهضت امام خمینی (ره)، انتشارات دارالفکر۱۳۵۸، ص۹۸.