«ید الله مع الجماعة»: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
{{درگاه|غدیر}} | {{درگاه|غدیر}} | ||
'''یَدُ اللهِ مَعَ الْجَماعَة''' (دست خدا با جماعت است)، عبارتی در خطبه ۱۲۷ [[نهج البلاغه]] که | '''یَدُ اللهِ مَعَ الْجَماعَة''' (دست خدا با جماعت است)، عبارتی در خطبه ۱۲۷ [[نهج البلاغه]] که مخاطبِ آن [[خوارج]] هستند. بر اساس این خطبه، [[امام علی(ع)]] با استدلال به اینکه دست خدا با جماعت است، خوارج را به پیروی از اکثریت مسلمانان که در آن زمان پیرو حق و امام علی(ع) بودند، سفارش کردند و آنها را از تندروی و کندروی پرهیز دادند. | ||
عالمان [[شیعه]] معتقدند ملاک برای پیروی، حق بودن است، نه تعداد بیشتر پیروان. به اعتقاد آنها، پیروی از اکثریتی که دنبالهرو حق نیستند جایز نیست. بنابراین نمیتوان [[شیعه|شیعیان]] را به دلیل همراهی نکردن با اکثریتی که بر مدار حق نیستند، متهم به ایجاد تفرقه کرد. | عالمان [[شیعه]] معتقدند ملاک برای پیروی، حق بودن است، نه تعداد بیشتر پیروان. به اعتقاد آنها، پیروی از اکثریتی که دنبالهرو حق نیستند جایز نیست. بنابراین نمیتوان [[شیعه|شیعیان]] را به دلیل همراهی نکردن با اکثریتی که بر مدار حق نیستند، متهم به ایجاد تفرقه کرد. |
نسخهٔ ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۱۹
یَدُ اللهِ مَعَ الْجَماعَة (دست خدا با جماعت است)، عبارتی در خطبه ۱۲۷ نهج البلاغه که مخاطبِ آن خوارج هستند. بر اساس این خطبه، امام علی(ع) با استدلال به اینکه دست خدا با جماعت است، خوارج را به پیروی از اکثریت مسلمانان که در آن زمان پیرو حق و امام علی(ع) بودند، سفارش کردند و آنها را از تندروی و کندروی پرهیز دادند.
عالمان شیعه معتقدند ملاک برای پیروی، حق بودن است، نه تعداد بیشتر پیروان. به اعتقاد آنها، پیروی از اکثریتی که دنبالهرو حق نیستند جایز نیست. بنابراین نمیتوان شیعیان را به دلیل همراهی نکردن با اکثریتی که بر مدار حق نیستند، متهم به ایجاد تفرقه کرد.
خطبه ۱۲۷ نهج البلاغه
عبارت یدالله مع الجماعة در خطبه ۱۲۷ نهج البلاغه که مجموعهای از سخنان و نامههای امام علی(ع) است، ذکر شده است. بخشی از این خطبه که در آن عبارت یدالله مع الجماعة آمده چنین است:
«ثُمَّ أَنْتُمْ شِرَارُ النَّاسِ وَ مَنْ رَمَی بِهِ الشَّيْطَانُ مَرَامِيَهُ وَ ضَرَبَ بِهِ تِيهَهُ. وَ سَيَهْلِكُ فِيَّ صِنْفَانِ: مُحِبٌّ مُفْرِطٌ يَذْهَبُ بِهِ الْحُبُّ إِلَی غَيْرِ الْحَقِّ، وَ مُبْغِضٌ مُفْرِطٌ يَذْهَبُ بِهِ الْبُغْضُ إِلَی غَيْرِ الْحَقِّ، وَ خَيْرُ النَّاسِ فِيَّ حَالًا النَّمَطُ الْأَوْسَطُ، فَالْزَمُوهُ، وَ الْزَمُوا السَّوَادَ الْأَعْظَمَ، فَإِنَّ يَدَ اللَّهِ [عَلَی] مَعَ الْجَمَاعَةِ، وَ إِيَّاكُمْ وَ الْفُرْقَةَ، فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّيْطَانِ كَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ. أَلَا مَنْ دَعَا إِلَی هَذَا الشِّعَارِ فَاقْتُلُوهُ، وَ لَوْ كَانَ تَحْتَ عِمَامَتِي هَذِهِ.»[۱]
شما (خوارج) شرورترين مردم و کسانی هستيد که شيطان آنها را هدف تيرهای خود قرار داده و به سرگردانی کشانده است. به زودی دو گروه درباره من هلاک (و گمراه) میشوند: (۱)دوست افراطی که محبّتش او را به غير حق می کشاند و (۲)دشمن افراطی که از سر دشمنی قدم در غير طريق حق مینهد. بهترين مردم درباره من، گروه ميانه رو هستند، از آنها جدا نشويد و هميشه همراه جمعيّتهای بزرگ (اکثريت طرفدار حق) باشيد، که دست خدا با جمعيّت است. از جدايی بپرهيزيد (جدايی از تودههای عظيم و مؤمن) زيرا افراد تنها و جدا، نصيب شيطانند، همانگونه که گوسفند تکرو، طعمه گرگ است.
آگاه باشيد! هر کس به اين شعار (شعار تفرقهانگيز خوارج لا حکم الا لله) مردم را دعوت کند او را به قتل برسانيد هر چند زير عمامه من باشد (و به من پناهنده شود).[۲]
خوارج مخاطب عبارت
مخاطب عبارت یدالله مع الجامعة در خطبه ۱۲۷ نهج البلاغه، خوارج هستند.[۳]
خوارج گروهی از سپاه امام علی(ع) در جنگ صفین بودند، که پس از پذیرش حکمیت از طرف وی، او را متهم به کفر کرده و علیه او شورش کردند. به باور آنان، هر کس گناه کبیرهای انجام دهد، کافر میشود و قتل کافر واجب است.[۳]
معیار همراهی با جماعت مسلمانان
بر اساس خطبه ۱۲۷ نهج البلاغه، امام علی(ع) خوارج را بدترین مردم دانسته و آنها را سفارش به همراهی با جمعیتهای بزرگ کرده است، با این استدلال که دست خدا با جماعت است (یدالله مع الجماعة). او پیش از این عبارت، افراد را به سه گروه «دوستان تندرو»، «دشمنان تندرو» و «افراد میانهرو» تقسیم کرده و به خوارج توصیه کرده از بین این سه دسته، از میانهروها پیروی کنند.[۱]
آیتالله مکارم شیرازی با توجه به عبارات پیش از یدالله مع الجماعة، معیار مورد نظر امام علی(ع) در همراهی با جماعت مسلمین را، همراهی با حق دانسته است. به گفته وی، امام علی(ع) خوارج را توصیه به همراهی با جماعتی میکنند که اهل افراط و تفریط نیستند و بر مدار حق حرکت میکنند؛ بنابراین جماعت مسلمین را به صرف اینکه جماعت هستند، نمیتوان حق دانست و نمیتوان شیعیان را به دلیل همراهی نکردن با اکثریتی که بر مدار حق نیستند، متهم به ایجاد تفرقه کرد.[۴]
پیروی از اکثریت یا پیروی از حق
عالمان شیعه معتقدند پیروی از اکثریتی که پیرو حق نیستند، نیکو نیست. در آیاتی از قرآن نیز، اکثریتی که دنبال باطلند سرزنش شدهاند.[۵] به گفته عالمان شیعه، ملاک برای پیروی، حق بودن است، نه تعداد بیشتر پیروان. به اعتقاد آنها، پیروی از اقلیتی که دنبالهرو حق هستند واجب است[نیازمند منبع] و بر اساس روایتی از امام علی(ع)، در مسیر هدایت نباید از کم بودن همراهان ترسید.[۶]
انحراف اکثریت پس از رحلت پیامبر(ص)
به اعتقاد شیعیان، بعد از رحلت پیامبر(ص) اکثریت مسلمانان از مسیری که خداوند و پیامبر(ص) معرفی کرده بودند، منحرف شدند و پیروان حق در اقلیت قرار گرفتند. شیعیان معتقدند پیامبر(ص)، امام علی(ع) را به عنوان خلیفه پس از خود معرفی کرد ولی ابوبکر بن ابیقحافه، حق او را غصب کرده و خلافت را به دست گرفت. همچنین بر این اعتقادند که پیروی از اکثریتِ دنبالهرو باطل، جایز نیست. [نیازمند منبع]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ شریف رضی، محمد بن حسن، نهجالبلاغه، به تحقیق صبحی صالح، خطبه ۱۲۷، ص۱۸۴، قم، هجرت، ۱۴۱۴ق.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۵، ص۳۲۷، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ش.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۵، ص۳۱۸، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۶ق.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۵، ص۳۳۱، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۶ق.
- ↑ انعام:۱۱۶؛ زخرف:۷۸؛ اسراء:۸۹؛ اعراف:۱۸۷؛ هود:۱۷؛ روم:۶؛ رعد:۱؛ سبا:۲۸؛ غافر:۵۷؛ روم:۳۰؛ نحل:۳۸ و ۱۰۱؛ انعام:۳۷؛ یوسف:۴۰؛ یونس:۵۵؛ جاثیه:۲۶؛ صافات:۷۱.
- ↑ شریف رضی، محمد، نهج البلاغه (صبحی صالح)، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ ه. ق، خطبه ۲۰۱، ص۳۱۹.