احادیث پیامبر(ص) در مذمت یزید: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} احاديث زيادي كه از پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله و سلم در مذمّت يزيد بن معاويه نقل شده ، هيچ گونه اعتباري ندارد پس چرا به آنها استناد مي شود؟ {{پایان سوال}} {{پاسخ}} ==بررسی احادیث== اين مطلب در دو مرحله قابل بررسي اس...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
احاديث زيادي كه از پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله و سلم در مذمّت يزيد بن معاويه نقل شده ، هيچ گونه اعتباري ندارد پس چرا به آنها استناد مي شود؟
احادیث زیادی که از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و سلم در مذمّت یزید بن معاویه نقل شده، هیچ گونه اعتباری ندارد پس چرا به آنها استناد می‌شود؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}


==بررسی احادیث==
==بررسی احادیث==
اين مطلب در دو مرحله قابل بررسي است
این مطلب در دو مرحله قابل بررسی است


۱ – كساني كه در كتب خويش اين احاديث را نقل كرده‌اند.
۱ – کسانی که در کتب خویش این احادیث را نقل کرده‌اند.


۲ – بحث رجالي در مورد اين احاديث.  
۲ – بحث رجالی در مورد این احادیث.  


===حديث اول===
===حدیث اول===
«لایزال امر امتی قائماً بالقسط حتی یثلمه رجل من بنی‌امیه یقال له یزید»


«لايزال امر امتي قائماً بالقسط حتي يثلمه رجل من بني‌اميه يقال له يزيد»
این حدیث علاوه بر اینکه در کتاب بدایه والنهایه<ref>ج ۸، ص۲۳۱.</ref> آمده است در کتب دیگر اهل تسنن هم به طور مکرر آورده شده است که از جمله می‌توان به کتب ذیل اشاره نمود:


اين حديث علاوه بر اينكه در كتاب بدايه والنهايه<ref>ج ۸، ص۲۳۱.</ref> آمده است در كتب ديگر اهل تسنن هم به طور مكرر آورده شده است كه از جمله مي‌توان به كتب ذيل اشاره نمود:
اطراف الحدیث النبوی<ref>ابوهاجر محمد سعید بن بسیونی زغلون، ج ۷، ص۳۹۵.</ref>، مجمع،<ref>ج ۵، ص۲۴۱.</ref> اتهاف<ref>ج ۷، ص۴۸۹.</ref> و کنزالعمال<ref>حدیث ۳۱۰۷۰.</ref>.


اطراف الحديث النبوي<ref>ابوهاجر محمد سعيد بن بسيوني زغلون، ج ۷، ص۳۹۵.</ref>، مجمع،<ref>ج ۵، ص۲۴۱.</ref> اتهاف<ref>ج ۷، ص۴۸۹.</ref> و كنزالعمال<ref>حديث ۳۱۰۷۰.</ref>.
لذا این حدیث از شهرت و شیوع برخوردار می‌باشد.


لذا اين حديث از شهرت و شيوع برخوردار مي‌باشد .
====سلسله سند این حدیث====
در کتاب سیر اعلام النبلاء ولید بن مسلم و او از الاوزعی و او از مکحول و او نیز از ابی عبیده می‌باشد که صاحب کتاب می‌گوید: در مورد ولید بن مسلم الوالعبیان، ندیدم کسی را مثل او<ref>محمد بن احمد بن عثمان ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۹، ص۲۱۴.</ref> و او ثقه می‌باشد و گفته‌اش حجّت.<ref>همان، ص۲۱۲.</ref> و ابوالقاسم الرزای در مورد او می‌گوید: وی صالح الحدیث می‌باشد.<ref>همان، ص۲۱۵.</ref> و احمد بن حنبل می‌گوید: در شامات عاقل‌تر از ولید بن مسلم ندیده‌ام.<ref>همان، ص۲۱۶.</ref>


====سلسله سند اين حديث====
در مورد الاوزعی،محمد بن سعد می‌گوید: او ثقه بوده است، کثیر العلم و حدیثش حجّت.<ref>الذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۷، ص۱۰۹.</ref> و بخاری در مورد او می‌گوید: نیست مثل او.<ref>همان.</ref> احمد بن حنبل در مورد او می‌گوید: او در حدیث و فقاهت صلاحیت امامت را دارد.<ref>همان، ص۱۱۲.</ref>


در كتاب سير اعلام النبلاء وليد بن مسلم و او از الاوزعي و او از مكحول و او نيز از ابي عبيده مي باشد كه صاحب كتاب مي گويد: در مورد وليد بن مسلم الوالعبيان، نديدم كسي را مثل او<ref>محمد بن احمد بن عثمان ذهبي، سير اعلام النبلاء، ج ۹، ص۲۱۴.</ref> و او ثقه مي‌باشد و گفته‌اش حجّت.<ref>همان، ص۲۱۲.</ref> و ابوالقاسم الرزاي در مورد او مي‌گويد: وي صالح الحديث مي‌باشد.<ref>همان، ص۲۱۵.</ref> و احمد بن حنبل مي‌گويد: در شامات عاقل‌تر از وليد بن مسلم نديده‌ام.<ref>همان، ص۲۱۶.</ref>  
در مورد شخص مکحول در صاحب سیر اعلام النبلاء گفته است: او ثقه می‌باشد و او را از بزرگان حدیث می‌شمارند.<ref>ج ۱۵، ص۳۳.</ref>  


در مورد الاوزعي ،محمد بن سعد مي‌گويد: او ثقه بوده است، كثير العلم و حديثش حجّت.<ref>الذهبي، سير اعلام النبلاء، ج ۷، ص۱۰۹.</ref> و بخاري در مورد او مي‌گويد: نيست مثل او.<ref>همان.</ref> احمد بن حنبل در مورد او مي‌گويد: او در حديث و فقاهت صلاحيت امامت را دارد.<ref>همان، ص۱۱۲.</ref>  
ابوعبیده را نیز ابن حجر توثیق نموده است.<ref>ج اول، ص۳۳۰.</ref>


در مورد شخص مكحول در صاحب سير اعلام النبلاء گفته است: او ثقه مي‌باشد و او را از بزرگان حديث مي‌شمارند.<ref>ج ۱۵، ص۳۳.</ref>
بنابراین حدیث هم مشهور است و هم همه رواتش را ثقه دانسته‌اند.  


ابوعبيده را نيز ابن حجر توثيق نموده است.<ref>ج اول، ص۳۳۰.</ref>
===حدیث دوم===
«اول من یغیر سنّتی رجل عن بنی‌امیه یقال له یزید»


بنابراين حديث هم مشهور است و هم همه رواتش را ثقه دانسته اند .
این حدیث در کتاب‌های زیادی از اهل سنت نقل شده که از جمله می‌توان به کتب ذیل اشاره نمود:


===حديث دوم===
سیر اعلام النبلاء،<ref>لسان المیزان، ج ۷، ص۴۷۲.</ref> صحیحه<ref>حدیث ۱۷۴۹.</ref>، الجامع الصغیر،<ref>سیوطی، ج ۱ و ۲، ص۱۶۹.</ref>کتاب الاوئل<ref>ابن عاصم، ص۷۷.</ref>، ذکر اخبار اصفهان<ref>ابونعیم، ج اول، ص۹۸.</ref>، کنز العمال<ref>ج ۱۱، ص۲۳۸.</ref>، تاریخ دمشق<ref>ابن عساکر، ج ۱۸، ص۱۶۰.</ref> و البدایه و النهایه<ref>البدایه و النهایه، ج ۸، ص۲۵۳.</ref>.


«اول من يغير سنّتي رجل عن بني‌اميه يقال له يزيد»
و صاحب کتاب سیر اعلام النبلاء سلسله روات این حدیث را اینگونه توصیف می‌کند:


اين حديث در كتاب هاي زيادي از اهل سنت نقل شده كه از جمله مي‌توان به كتب ذيل اشاره نمود:
عوف اعرابی از مهاجر ابی فحله و او از ابوالعالیه و او نیز از ابوذر نقل می‌کند.


سير اعلام النبلاء،<ref>لسان الميزان، ج ۷، ص۴۷۲.</ref> صحيحه<ref>حديث ۱۷۴۹.</ref>، الجامع الصغير،<ref>سيوطي، ج ۱ و ۲، ص۱۶۹.</ref>كتاب الاوئل<ref>ابن عاصم، ص۷۷.</ref>، ذكر اخبار اصفهان<ref>ابونعيم، ج اول، ص۹۸.</ref>، كنز العمال<ref>ج ۱۱، ص۲۳۸.</ref>، تاريخ دمشق<ref>ابن عساكر، ج ۱۸، ص۱۶۰.</ref> و البدايه و النهايه<ref>البدايه و النهايه، ج ۸، ص۲۵۳.</ref>.
در مورد عوف اعرابی، انسایی می‌گوید: او ثقه می‌باشد و ثابت.<ref>الذهبی، پیشین، ج اول، ص۳۸۳.</ref> و در جایی دیگر نقل می‌کنند: او ثقه می‌باشد و مکثر.<ref>همان.</ref>  


و صاحب كتاب سير اعلام النبلاء سلسله روات اين حديث را اينگونه توصيف مي‌كند:  
و در مورد ابوالعالیه، ابوبکر بن داوود می‌گوید: احدی نیست، بعد از صحابه، اعلم به قرآن مثل ابوالعالیه.<ref>همان، ج ۴، ص۲۰۷.</ref> و عاصم می‌گوید: اوکثیر الصلاه و روزه‌دار بود.<ref>همان.</ref>


عوف اعرابي از مهاجر ابي فحله و او از ابوالعاليه و او نيز از ابوذر نقل مي‌كند.  
این حدیث نیز از نظر سندی مورد قبول می‌باشد و علاوه بر هم اینها کارهایی که یزید انجام داده نشانگر این است که او مومن نبوده و گرنه چگونه ممکن است کسی ادعای ایمان داشته باشد ولی در مجلسی که سرهای مبارک شهدای کربلا را پیش او می‌برند شعر می‌خواند و می‌گوید بنی هاشم با ملک بازی کردند و گرنه نه خبری بود و نه وحی‌ای وجود دارد.<ref>. مرتضی عاملی، جعفر ؛ الصحیح من سیره النبی الاعظم، بیروت، دارالهادی، چهارم، ج ۱، ص۴۳.</ref>و....  


در مورد عوف اعرابي، انسايي مي‌گويد: او ثقه مي‌باشد و ثابت.<ref>الذهبي، پيشين، ج اول، ص۳۸۳.</ref> و در جايي ديگر نقل مي‌كنند: او ثقه مي‌باشد و مكثر.<ref>همان.</ref>
از سوی دیگر این مطالب که در این نوشتار آمد سخنان اهل سنت بود و اگر به کتاب‌های شیعه هم رجوع شود این نتیجه ثابت خواهد شد که یزید ایمان به مبانی و معارف اسلامی نداشت.
 
و در مورد ابوالعاليه، ابوبكر بن داوود مي‌گويد: احدي نيست، بعد از صحابه، اعلم به قرآن مثل ابوالعاليه.<ref>همان، ج ۴، ص۲۰۷.</ref> و عاصم مي‌گويد: اوكثير الصلاه و روزه‌دار بود.<ref>همان.</ref>
 
اين حديث نيز از نظر سندي مورد قبول مي باشد و علاوه بر هم اينها کارهايي که يزيد انجام داده نشانگر اين است که او مومن نبوده و گرنه چگونه ممکن است کسي ادعاي ايمان داشته باشد ولي در مجلسي که سرهاي مبارک شهداي کربلا را پيش او مي برند شعر مي خواند و مي گويد بني هاشم با ملک بازي کردند و گرنه نه خبری بود و نه وحي اي وجود دارد . <ref>. مرتضی عاملی ، جعفر ؛ الصحيح من سيره النبی الاعظم ، بيروت ، دارالهادی ، چهارم ، ج ۱ ، ص۴۳ .</ref>و ... .
 
از سوی ديگر اين مطالب که در اين نوشتار آمد سخنان اهل سنت بود و اگر به کتاب های شيعه هم رجوع شود اين نتيجه ثابت خواهد شد که يزيد ايمان به مبانی و معارف اسلامی نداشت.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


خط ۶۵: خط ۶۲:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
| شناسه =  
| شناسه =  
| تیترها =  
| تیترها =  
| ویرایش =  
| ویرایش =  
| لینک‌دهی =  
| لینک‌دهی =  
| ناوبری =  
| ناوبری =  
| نمایه =  
| نمایه =  
| تغییر مسیر =  
| تغییر مسیر =  
| ارجاعات =  
| ارجاعات =  
| بازبینی =  
| بازبینی =  
| تکمیل =  
| تکمیل =  
| اولویت =  
| اولویت =  
| کیفیت =  
| کیفیت =  
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۰۴

سؤال

احادیث زیادی که از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و سلم در مذمّت یزید بن معاویه نقل شده، هیچ گونه اعتباری ندارد پس چرا به آنها استناد می‌شود؟


بررسی احادیث

این مطلب در دو مرحله قابل بررسی است

۱ – کسانی که در کتب خویش این احادیث را نقل کرده‌اند.

۲ – بحث رجالی در مورد این احادیث.

حدیث اول

«لایزال امر امتی قائماً بالقسط حتی یثلمه رجل من بنی‌امیه یقال له یزید»

این حدیث علاوه بر اینکه در کتاب بدایه والنهایه[۱] آمده است در کتب دیگر اهل تسنن هم به طور مکرر آورده شده است که از جمله می‌توان به کتب ذیل اشاره نمود:

اطراف الحدیث النبوی[۲]، مجمع،[۳] اتهاف[۴] و کنزالعمال[۵].

لذا این حدیث از شهرت و شیوع برخوردار می‌باشد.

سلسله سند این حدیث

در کتاب سیر اعلام النبلاء ولید بن مسلم و او از الاوزعی و او از مکحول و او نیز از ابی عبیده می‌باشد که صاحب کتاب می‌گوید: در مورد ولید بن مسلم الوالعبیان، ندیدم کسی را مثل او[۶] و او ثقه می‌باشد و گفته‌اش حجّت.[۷] و ابوالقاسم الرزای در مورد او می‌گوید: وی صالح الحدیث می‌باشد.[۸] و احمد بن حنبل می‌گوید: در شامات عاقل‌تر از ولید بن مسلم ندیده‌ام.[۹]

در مورد الاوزعی،محمد بن سعد می‌گوید: او ثقه بوده است، کثیر العلم و حدیثش حجّت.[۱۰] و بخاری در مورد او می‌گوید: نیست مثل او.[۱۱] احمد بن حنبل در مورد او می‌گوید: او در حدیث و فقاهت صلاحیت امامت را دارد.[۱۲]

در مورد شخص مکحول در صاحب سیر اعلام النبلاء گفته است: او ثقه می‌باشد و او را از بزرگان حدیث می‌شمارند.[۱۳]

ابوعبیده را نیز ابن حجر توثیق نموده است.[۱۴]

بنابراین حدیث هم مشهور است و هم همه رواتش را ثقه دانسته‌اند.

حدیث دوم

«اول من یغیر سنّتی رجل عن بنی‌امیه یقال له یزید»

این حدیث در کتاب‌های زیادی از اهل سنت نقل شده که از جمله می‌توان به کتب ذیل اشاره نمود:

سیر اعلام النبلاء،[۱۵] صحیحه[۱۶]، الجامع الصغیر،[۱۷]کتاب الاوئل[۱۸]، ذکر اخبار اصفهان[۱۹]، کنز العمال[۲۰]، تاریخ دمشق[۲۱] و البدایه و النهایه[۲۲].

و صاحب کتاب سیر اعلام النبلاء سلسله روات این حدیث را اینگونه توصیف می‌کند:

عوف اعرابی از مهاجر ابی فحله و او از ابوالعالیه و او نیز از ابوذر نقل می‌کند.

در مورد عوف اعرابی، انسایی می‌گوید: او ثقه می‌باشد و ثابت.[۲۳] و در جایی دیگر نقل می‌کنند: او ثقه می‌باشد و مکثر.[۲۴]

و در مورد ابوالعالیه، ابوبکر بن داوود می‌گوید: احدی نیست، بعد از صحابه، اعلم به قرآن مثل ابوالعالیه.[۲۵] و عاصم می‌گوید: اوکثیر الصلاه و روزه‌دار بود.[۲۶]

این حدیث نیز از نظر سندی مورد قبول می‌باشد و علاوه بر هم اینها کارهایی که یزید انجام داده نشانگر این است که او مومن نبوده و گرنه چگونه ممکن است کسی ادعای ایمان داشته باشد ولی در مجلسی که سرهای مبارک شهدای کربلا را پیش او می‌برند شعر می‌خواند و می‌گوید بنی هاشم با ملک بازی کردند و گرنه نه خبری بود و نه وحی‌ای وجود دارد.[۲۷]و....

از سوی دیگر این مطالب که در این نوشتار آمد سخنان اهل سنت بود و اگر به کتاب‌های شیعه هم رجوع شود این نتیجه ثابت خواهد شد که یزید ایمان به مبانی و معارف اسلامی نداشت.


منابع

  1. ج ۸، ص۲۳۱.
  2. ابوهاجر محمد سعید بن بسیونی زغلون، ج ۷، ص۳۹۵.
  3. ج ۵، ص۲۴۱.
  4. ج ۷، ص۴۸۹.
  5. حدیث ۳۱۰۷۰.
  6. محمد بن احمد بن عثمان ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۹، ص۲۱۴.
  7. همان، ص۲۱۲.
  8. همان، ص۲۱۵.
  9. همان، ص۲۱۶.
  10. الذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۷، ص۱۰۹.
  11. همان.
  12. همان، ص۱۱۲.
  13. ج ۱۵، ص۳۳.
  14. ج اول، ص۳۳۰.
  15. لسان المیزان، ج ۷، ص۴۷۲.
  16. حدیث ۱۷۴۹.
  17. سیوطی، ج ۱ و ۲، ص۱۶۹.
  18. ابن عاصم، ص۷۷.
  19. ابونعیم، ج اول، ص۹۸.
  20. ج ۱۱، ص۲۳۸.
  21. ابن عساکر، ج ۱۸، ص۱۶۰.
  22. البدایه و النهایه، ج ۸، ص۲۵۳.
  23. الذهبی، پیشین، ج اول، ص۳۸۳.
  24. همان.
  25. همان، ج ۴، ص۲۰۷.
  26. همان.
  27. . مرتضی عاملی، جعفر ؛ الصحیح من سیره النبی الاعظم، بیروت، دارالهادی، چهارم، ج ۱، ص۴۳.