تشنگی امام حسین(ع) و همراهانش در کربلا: تفاوت میان نسخهها
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
امام در عصر تاسوعا دستور داد که آب برای خیمهها بیاورند. حضرت عباس(ع) با سی نفر سوار و بیست و پنج نفر پیاده، بیست مشک را همراه برده و شبانه به سوی شریعه فرات رهسپار شدند. حضرت عباس پرچم را به دست نافع بن هلال جملی داد و به شریعه نزدیک شدند. در نهایت، پس از درگیریهایی، مشک آب به خیمهها رسید.<ref>مقتل ابی مخنف، ص۱۲۹.</ref> | امام در عصر تاسوعا دستور داد که آب برای خیمهها بیاورند. حضرت عباس(ع) با سی نفر سوار و بیست و پنج نفر پیاده، بیست مشک را همراه برده و شبانه به سوی شریعه فرات رهسپار شدند. حضرت عباس پرچم را به دست نافع بن هلال جملی داد و به شریعه نزدیک شدند. در نهایت، پس از درگیریهایی، مشک آب به خیمهها رسید.<ref>مقتل ابی مخنف، ص۱۲۹.</ref> | ||
==جستارهای وابسته== | |||
* [[غسل امام حسین(ع) و یارانش در شب عاشورا]] | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} |
نسخهٔ ۱۳ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۴۰
این مقاله نیازمند گسترش است. لطفاً اگر تخصص و توانایی گسترش این مقاله را دارید، آن را بهبود بخشید. |
پس از هفتم محرم، وضعیت آب در خیمههای امام حسین(ع) چگونه بوده است؟
عمر بنسعد به دستور ابنزیاد، آب را بر امام حسین(ع) و یارانش بست.[۱]
شمر بن ذیالجوشن، نامه ابن زیاد را به عمربنسعد رسانید که در این نامه آمده بود: ای پسر سعد! با رسیدن نامه، میان حسین و اصحابش و فرات، مانع شده ... چنانکه با عثمان بن عفان چنین کردند.[۲]
براساس این دستور، عمر بن سعد، عمرو بن حجاج زبیدی را مأمور کرد تا آب فرات را بر حسین(ع) ببندد و پانصد سوار از جنگجویان را نیز تحت امر او قرار داد تا از آب، مراقبت کنند.[۳]
به دست آوردن آب
امام حسین(ع) به پشت خیمههای زنان رفت و به فاصله نوزده قدم، زمین را کند، آب گوارا و شیرینی پیدا شد، همگی آب نوشیدند و مشکها را پر کرده، ذخیره نمودند؛ سپس آب فرورفته و دیگر اثری از آن دیده نشد.[۴]
امام در عصر تاسوعا دستور داد که آب برای خیمهها بیاورند. حضرت عباس(ع) با سی نفر سوار و بیست و پنج نفر پیاده، بیست مشک را همراه برده و شبانه به سوی شریعه فرات رهسپار شدند. حضرت عباس پرچم را به دست نافع بن هلال جملی داد و به شریعه نزدیک شدند. در نهایت، پس از درگیریهایی، مشک آب به خیمهها رسید.[۵]