استفاده از مهر در نماز: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
== تاریخچه استفاده از مهر == | == تاریخچه استفاده از مهر == | ||
عبدالله بن عمر، فرزند خلیفه دوم نقل کرده که در یک شب بارانی برای نماز صبح به مسجد رفتیم، فردی، سنگ مناسبی برای نماز برداشت، پارچهای را پهن کرده و سنگ را بر روی آن گذاشت و نماز میخواند، پیامبر(ص) ایشان را دید و | عبدالله بن عمر، فرزند خلیفه دوم نقل کرده که در یک شب بارانی برای نماز صبح به مسجد رفتیم، فردی، سنگ مناسبی برای نماز برداشت، پارچهای را پهن کرده و سنگ را بر روی آن گذاشت و نماز میخواند، پیامبر(ص) ایشان را دید و کار او را زیبا و خوب دانست.<ref>عطائی اصفهانی، ص۳۸ و ۳۹.</ref> | ||
ساختن تسبیح و مهر از گِل نیز در تاریخ گزارش شده است: حضرت فاطمه(س) با خاک، تسبیح درست کرده و با آن ذکر میگفتند. پس از شهادت [[حمزه بن عبدالمطلب]]، عموی پیامبر(ص) در [[جنگ احد|جنگ اُحُد]]، حضرت فاطمه(س) از خاک قبر حمزه، تسبیح برای ذکر و مهر برای نماز خواندن ساخت.<ref>عرفانیان، ص۶۷–۶۴.</ref> | ساختن تسبیح و مهر از گِل نیز در تاریخ گزارش شده است: حضرت فاطمه(س) با خاک، تسبیح درست کرده و با آن ذکر میگفتند. پس از شهادت [[حمزه بن عبدالمطلب]]، عموی پیامبر(ص) در [[جنگ احد|جنگ اُحُد]]، حضرت فاطمه(س) از خاک قبر حمزه، تسبیح برای ذکر و مهر برای نماز خواندن ساخت.<ref>عرفانیان، ص۶۷–۶۴.</ref> |
نسخهٔ ۱۶ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۴۳
دلیل سجده شیعیان بر مهر چیست؟
گذاشتن پیشانی بر خاک، سنت پیامبر(ص) بوده است. اصحاب پیامبر(ص) سجده روی خاک را لازم میدانستند و به آن عمل میکردند. در روایتی آمده است که پیامبر(ص) شخصی را که روی فرش سجده میکرد، از این کار نهی فرمودند.
همچنین پیابر(ص) فردی که با خود سنگی به مسجد آورده بود و روی آن سجده میکرد را تایید کردند. حضرت زهرا(س) از خاک مزار حمزه تسبیح و مهر ساختند. پس از شهادت امام حسین(ع)، امام سجاد(ع) از خاک کربلا تسبیح درست کردند و با آن ذکر میگفتند و مهر ساختند و با آن نماز میخواندند.
سجده بر خاک در سنت پیامبر(ص) و اصحاب
شیعیان و اهلسنت، روایات فراوانی نقل کردهاند که پیامبر(ص) برای سجده، پیشانی خود را بر خاک میگذاشتند.[۲] پیامبر(ص) معتقد بود، زمین برای او سجدهگاه و مایه طهارت قرار داده شده است.[۳] پیامبر(ص) کسی بر روی فرش نماز میخواند (بر روی فرش سجده میکند) از این کار نهی کرده و آن فرش را کنار زدند.[۴] عالمان شیعه براساس همین روایات، معتقدند سجده باید بر زمین یا چیزی که در سنت پیامبر، سجده بر آنها مجاز است، انجام گیرد.
مسلمانان به تبعیت از پیامبر(ص) نیز بر خاک سجده میکردند؛ ابوبکر همیشه بر روی زمین نماز میخواند، و اگر بر روی فرش میایستاد، پیشانی را بر خاک میگذاشت.[۵] او فردی که بر روی پارچه، نماز میخواند را نهی کرد.[۶] عمر، سجده را به معنای گذاشتن پیشانی و صورت بر روی زمین میدانست و بر روی زمین سجده مینمود.[۷] عثمان نیز بر روی زمین سجده میکرد.[۸] ابنمسعود نیز فقط بر روی زمین نماز میخواند.[۹]
تاریخچه استفاده از مهر
عبدالله بن عمر، فرزند خلیفه دوم نقل کرده که در یک شب بارانی برای نماز صبح به مسجد رفتیم، فردی، سنگ مناسبی برای نماز برداشت، پارچهای را پهن کرده و سنگ را بر روی آن گذاشت و نماز میخواند، پیامبر(ص) ایشان را دید و کار او را زیبا و خوب دانست.[۱۰]
ساختن تسبیح و مهر از گِل نیز در تاریخ گزارش شده است: حضرت فاطمه(س) با خاک، تسبیح درست کرده و با آن ذکر میگفتند. پس از شهادت حمزه بن عبدالمطلب، عموی پیامبر(ص) در جنگ اُحُد، حضرت فاطمه(س) از خاک قبر حمزه، تسبیح برای ذکر و مهر برای نماز خواندن ساخت.[۱۱]
این سنت میان مسلمانان وجود داشت؛ هنگامی که به مسافرتی میرفتند، از خاک مدینه برای خود مهری ساخته با خود میبردند تا با آن نماز بخوانند.[۱۲] تا این که امام حسین(ع) در کربلا به شهادت رسید. امام سجاد(ع) از خاک کربلا تسبیح درست کردند و با آن ذکر میگفتند و مهر ساختند و با آن نماز میخواندند. شیعیان نیز به تبعیت از ائمه خود از مهر کربلا استفاده میکردند که کمکم به شعار و سنت شیعیان تبدیل شد.[۱۳]
مطالعه بیشتر
- شیخ طوسی، المبسوط، ج۱، ص۹۰ و ۹۱.
- شیخ طوسی، الخلاف، ج۱، ص۳۵۷ و ۳۵۸.
- شریف مرتضی، الناصریات، ص۱۵۲.
منابع
- ↑ عرفانيان، ص۴۶.
- ↑ عرفانیان یزدی خراسانی، غلامرضا، الوضوء و السجود فی الکتاب و السنه، قم، حوزه علمیه، اول، ۱۳۷۲ش، ص۵۷.
- ↑ امینی، راه و روش ما راه و روش پیامبر ما است، مترجم سید باقر موسوی، تهران، مکتبه الامام امیرالمؤمنین، چاپ دوم، ۱۳۹۴، ص۲۳۱.
- ↑ الهندی، کنز العمال، ص۱۲۷.
- ↑ الهندی، علامه علاء الدین المتقی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت، مؤسسه الرساله، سال ۱۴۰۹ ق، ج۸، ص۱۲۸.
- ↑ عطائی اصفهانی، ص۵۱.
- ↑ عطائی اصفهانی، ص۵۲.
- ↑ عطائی اصفهانی، ص۵۵.
- ↑ عرفانیان، ص۵۷.
- ↑ عطائی اصفهانی، ص۳۸ و ۳۹.
- ↑ عرفانیان، ص۶۷–۶۴.
- ↑ عطائی اصفهانی، صص ۶۹–۶۷.
- ↑ عرفانیان، ص۶۶–۴۶.
[[رده:]]