مذهب شیعه در عصر ظهور: تفاوت میان نسخهها
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = | | شاخه اصلی = کلام | ||
| شاخه فرعی۱ = | | شاخه فرعی۱ = مهدویت | ||
| شاخه فرعی۲ = | | شاخه فرعی۲ = ویژگیهای حکومت مهدوی | ||
| شاخه فرعی۳ = | | شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} |
نسخهٔ ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۴:۳۲
این مقاله هماکنون به دست A.ahmadi در حال ویرایش است. |
پاسخ به سؤال مستلزم تبیین دو مطلب میباشد:
الف) اثبات حقانیت دین اسلام و جهانی شدن آن
چنانچه از آیات قرآن و روایات اهل بیت(ع) استفاده میشود، دین واقعی و حق، دین اسلام میباشد؛ زیرا این دین، از ادیان گذشته کامل تر است و مردم موظف هستند که به این دین عمل کنند.
از جمله آیات و روایاتی که در تفسیر آنها نقل شده و بر این مطلب دلالت دارند، عبارتند از:
۱. همانا دین نزد خدا اسلام است و کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده شد اختلافی در آن ایجاد نکردند مگر بعد از آگاهی و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در میان خود، و هر کس به آیات خدا، کفر ورزد خداوند سریع الحساب است.[۱]
۲. هر کس جز اسلام آئینی برای خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد و ا و در آخرت از زیانکاران است.[۲]
۳. او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.
در این آیه شریفه سوره توبه، اضافه شدن کلمه دین به حق اضافه لامیه است و عنایت لطیفی در آن به کار رفته است و آن اینکه هر یک از حق و باطل برای خود، دینی دارند که مطابق اقتضای خاص آنهاست و خدای تعالی از بین آن دو، دین حق را پسندیده، برای اینکه خودش حق است، لذا رسول خدا را به ابلاغ دین حق گسیل داشت.
و منظور از دین حق، دین اسلام و عقاید و احکام آن است که با واقع و حق انطباق دارد، پس معنای آیه این است که: «خدا، آن کسی است که رسول خود، محمد(ص) را با هدایت (آیات و معجزات) و با دینی که با فطرت و حقیقت آفرینش منطبق است فرستاد، تا آن را بر سایر ادیان غلبه دهد هر چند مشرکان نخواهد و ناراحت شوند. این آیه دلالت دارد بر اینکه خدای تعالی خواسته است دین اسلام در عالم بشریت انتشار یابد.
در تفسیر برهان از امام صادق(ع)، ذیل آیه فوق نقل شده است که فرمودند: به خدا سوگند هنوز تأویل این آیه نازل نشده و نخواهد شد تا ا ینکه قائم(ع) خروج کند، وقتی او خروج کرد، دیگر هیچ و کافر به خدا و منکر امامی، باقی نمیماند مگر اینکه از خروج آن حضرت ناراحت میشود.
در تفسیر الدر المنثور، همچنین از آن حضرت روایت کردهاند که در تفسیر آیه (لیظهره علی الدین کله) فرموده است:معنای این آیه صورت وقوع به خود نمیگیرد، مگر وقتی که هیچ یهودی و مسیحی و صاحب ملتی جز اسلام نماند.[۳]
ابوبصیر گوید: درباره آیه فوق از حضرت صادق(ع)، سؤال کردم، حضرت فرمودند: سوگند به خدا هنوز تفسیر این آیه تحقق نیافته است، عرض کردم، فدایت شوم، پس چه زمانی تحقق مییابد؟ فرمودند: وقتی با اراده خدا، قائم(ع) قیام نماید، و چون حضرت ظهور نماید کافران و مشرکان از قیام و ظهور وی ناراضی و نگرانند، زیرا اگر کافر یا مشرکی در پشت صخره ای نهان شود، آن صخره به صدا درآید و گوید: ای مسلمانان، در پناه من کافر یا مشرکی مخفی شده است، او را به قتل برسان، وی اقدام کرده و او را به هلاکت میرساند.[۴]
روایتی نیز از امام کاظم علیه السلام نقل شده است که ایشان فرمودند: وقتی که قائم(ع) ظهور نماید، اسلام را بر یهودیان و مسیحیان و ستاره پرستان و بی دینان و مرتدان و کافران، در شرق و غرب جهان عرضه نماید، هر کس از روی تمایل و داوطلبانه اسلام را بپذیرد او را به نماز و زکات و انجام دستوراتی که بر هر مسلمان واجب است، مکلّف میسازد و هر کس تن به پذیرش آئین اسلام ندهد گردنش را میزند، به طوری که در سراسر جهان جز موحّد و یکتاپرست کسی باقی نمیماند، عرض کردم: فدایت شوم مردم (کافر و بیدین) بسیارند، فرمود: البته وقتی که خداوند انجام کاری را اراده فرماید، بسیار اندک و اندک را بسیار میگرداند.[۵]
با نقل این آیات و روایاتی که در تفسیر آنها نقل شده بود، ثابت گردید که دین اسلام که دین حق است و جهانی خواهد شد.
ب) اثبات حقانیت مذهب شیعه و رسمی شدن آن در زمان ظهور:
با مطالعه تاریخ صدر اسلام روشن میشود که پیامبر اکرم(ص) بارها برای معرفی جانشین و امام بعد از خود سخن گفتند و امیرالمؤمنین علی(ع) را به عنوان مولی و رهبر مردم بعد از خود معرفی کردند، که از بین دلائل قرآنی و روائی مهمترین دلیل ما بر این مطلب، احادیث معروف غدیر و ثقلین است که شیعه و سنی بدانها اتفاق دارند، علاوه بر آن احادیث بسیاری در منابع شیعه و سنی از پیامبر اکرم نقل شده است که، پیامبر امامان بعد از خود را دوازده نفر نام بردند که به دو مورد از منابع اهل سنت اکتفا میکنیم:
۱. احمد حنبل در مسند خود که از معتبرترین کتب حدیثی اهل سنت است، سی و پنج حدیث با سندهای عالی از پیغمبر روایت کرده است که همه دلالت دارند بر اینکه جانشینان و رهبران امت بعد از آن حضرت دوازده نفرند، جابربن سمره صحابی معروف میگوید: شنیدم پیامبر اکرم فرمودند: یکون لهذه الأمه أثنی عشر خلیفه – برای این امّت دوازده نفر خلیفه است.[۶]
۲. طبرانی از ابن مسعود روایت کرده که پیامبر خدا فرمودند: یکون من بعدی اثنی عشر خلیفه کلهم من قریش – بعد از من دوازده نفر خلیفه اند که همه از قریش میباشند.[۷]
از مطالب فوق روشن میگردد که فقط شیعه، مصداق این روایات است، چرا که شیعیان معتقد به دوازده امامند که آخرین آنها وجود مبارک امام زمان(ع) میباشد و در بین اهل سنت مصداق دوازده جانشین بعد از پیامبر اکرم وجود ندارد؛ بنابراین شیعه همان اسلام است و عنوان مذهب شیعه در مقابل مذاهب دیگر برای تمایز آن مطرح شده است، پس در حکومت حضرت مهدی(ع) وقتی که اسلام جهان گیر شود معنای آن این است که مذهب شیعه همه دنیا را تسخیر میکند و هر چه باطل است با آمدن و پیروزی حق نابود میگردد.
در ذیل مطالب مذکور شاید این سؤال در ذهن بعضی به وجود آید که چرا دین حق باید یکی باشد و با پلورالیسم دینی (کثرت گرایی) چه باید کرد؟
در جواب باید گفت: بحث از پلورالیسم، بحث بسیار مفصلی است که تحلیل، بررسی و نقد آن مقاله ای مستقل را میطلبد، و ما در اینجا چند مطلب را یادآور میشویم.
- تعریف پلورالیسم دینی: اعتقاد و باور به اینکه: حقیقت، رستگاری، نجات و کمال منحصر در دین خاصی نیست و همه ادیان بهره ای از حقیقت مطلق را دارند، همه ادیان چهرههای یک واقعیت هستند، بنابراین پیروی از برنامههای هر یک از آنها میتواند مایه نجات و رستگاری انسان شود.
- بطلان و واقعیت نداشتن پلورالیسم و یکی بودن دین حق:
الف) حقیقت دین در نزد خداوند اسلام یعنی خضوع و تسلیم الی الله است. ادیان آسمانی گرچه کمّاً وکیفاً با هم فرق داشتهاند ولی در اصل و واقع (البته همانگونه که نازل شدهاند) همه به یک چیز میخواندهاند البته با بیان مختلف، بنابراین بین ادیان ا لهی از جهت اصل و واقع و گوهر یک نوع پلورالیسم صادق است.
ب) با توجه به اینکه بسیاری از تعالیم ادیان سابق نسخ شده است، هر چند که بپذیریم ادیان در اصل و گوهر با هم یکی هستند اما از نظر شریعت با هم تفاوتهای اساسی دارند و از این جهت نمیتوان قایل به پلورالیسم در بین ادیان آسمانی باشیم.
ج) ادیان الهی هر کدام برای تکامل بشر آمدهاند بنابراین ادیان بعدی باید کاملتر از ادیان قبلی و چون دین حق در هر زمانی یکی بیشتر نیست، در این زمان دین اسلام که آخرین دین و بالطبع کاملترین دین است باید مورد پیروی قرار گیرد.
استاد شهید مرتضی مطهری با استناد به آیه شریفه: «من یبتغ غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فی الاخره من الخاسرین). دین همان تسلیم است ولی حقیقت تسلیم در هر زمانی شکلی دارد و در این زمان شکل آن همان دین گرانمایه ای است که به دست حضرت خاتم الانبیاء ظهور یافته است، لازمه تسلیم خدا بودن پذیرفتن دستورهای اوست و روشن است که همواره به آخرین دستور خدا باید عمل کرد و آخرین دستور همان چیزی است که آخرین رسول او آورده است.[۸]
چند منبع برای مطالعه بیشتر:
۱. عصر ظهور، کورانی، علی، ترجمه جلالی، عباس، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۱.
۲. امامت و مهدویت، صافی، لطف الله، نشر حضرت معصومه، قم، ۱۳۷۷.
- أکمال الدین، صدوق.
- منتخب الأثر، صافی، لطف الله.
امام مهدی(عج) فرمود:
سنت تخلف ناپذیر خداوند صاحب عزت وجلال بر این است که حق را به فرجام رساند و باطل را نابود کند.
(غیبت شیخ طوسی، ص۱۷۴)