رومان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}


'''رومان''' فرشته‌ای است  که در قبر است و کارش مشابه نکیر و منکر (امتحان و پرسش از میت) است. از این رو «فتان القبور» صفت رومان و نکیر و منکر قرار گرفته است.
== فرشته‌ای به نام رومان ==
[[امام سجاد(ع)]] در دعایی که در [[صحیفه سجادیه]] نقل  شده، نام رومان را در کنار نام [[نکیر و منکر]] آورده و بر آن‌ها درود می‌فرستد.<ref>صحیفهٔ سجادیه، دعای سوم، ص۳۵۱.</ref> برخی شارحان صحیفه سجادیه در شرح این دعا، رومان را به مانند نکیر و منکر دانسته که از جنس آدمیان نیستند و تصدیق وجود رومان را به مانند فرشته‌های دیگر واجب دانسته‌اند.<ref>سید علی خان کبیر، ریاض السالکین، ص۹۴، میانجی، ص۳۵۲.</ref>
[[امام سجاد(ع)]] در دعایی که در [[صحیفه سجادیه]] نقل  شده، نام رومان را در کنار نام [[نکیر و منکر]] آورده و بر آن‌ها درود می‌فرستد.<ref>صحیفهٔ سجادیه، دعای سوم، ص۳۵۱.</ref> برخی شارحان صحیفه سجادیه در شرح این دعا، رومان را به مانند نکیر و منکر دانسته که از جنس آدمیان نیستند و تصدیق وجود رومان را به مانند فرشته‌های دیگر واجب دانسته‌اند.<ref>سید علی خان کبیر، ریاض السالکین، ص۹۴، میانجی، ص۳۵۲.</ref>


خط ۱۴: خط ۱۱:
البته در برخی روایات از فرشته دیگری با نام رومان یاد شده است.<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع‏، ج۲، ص۵۵۴، قم، كتاب فروشى داورى‏، ۱۳۸۵ش.</ref>
البته در برخی روایات از فرشته دیگری با نام رومان یاد شده است.<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع‏، ج۲، ص۵۵۴، قم، كتاب فروشى داورى‏، ۱۳۸۵ش.</ref>


== وظیفه رومان ==
رومان نام فرشته‏اى است كه پيش از منكر و نكير در قبر می‌آيد و آدمى را ميآزمايد اگر نيكوكار بود منكر و نكير را آگاه ميسازد<ref>الصحيفة السجادية / ترجمه و شرح فيض الإسلام، ص: 56</ref>
 
 
رومان نام فرشته‏اى است كه پيش از منكر و نكير در قبر ميآيد و آدمى را ميآزمايد اگر نيكوكار بود منكر و نكير را آگاه ميسازد<ref>الصحيفة السجادية / ترجمه و شرح فيض الإسلام، ص: 56</ref>


همه‌ی وظایفی که در حدیث عبدالله بن سلام برای رومان ذکر شده است، در حدیث معروف سلمان فارسی برای اولین ملکی که در قبر سراغ میت می‌آید، ذکر شده است; هر چند نامی از رومان به میان نیامده است.<ref>علامه ی مجلسی، بحار الانوار، ج۲۲، ص۳۷۴، ح ۱۳.</ref>
همه‌ی وظایفی که در حدیث عبدالله بن سلام برای رومان ذکر شده است، در حدیث معروف سلمان فارسی برای اولین ملکی که در قبر سراغ میت می‌آید، ذکر شده است; هر چند نامی از رومان به میان نیامده است.<ref>علامه ی مجلسی، بحار الانوار، ج۲۲، ص۳۷۴، ح ۱۳.</ref>

نسخهٔ ‏۷ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۲۰

سؤال

رومان یا فتّان القبور چه ملکی است و چه زمانی نزد میت می‌آید؟

امام سجاد(ع) در دعایی که در صحیفه سجادیه نقل شده، نام رومان را در کنار نام نکیر و منکر آورده و بر آن‌ها درود می‌فرستد.[۱] برخی شارحان صحیفه سجادیه در شرح این دعا، رومان را به مانند نکیر و منکر دانسته که از جنس آدمیان نیستند و تصدیق وجود رومان را به مانند فرشته‌های دیگر واجب دانسته‌اند.[۲]

طریحی عالم و مفسر شیعی در کتاب مجمع البحرین، رومان را نام فرشته‌ای دانسته که در قبر با آدمیان ملاقات می‌کند.[۳] علامه مجلسی با اینکه روایتی را از عبدالله بن سلام نقل می‌کند، معتقد است نام این فرشته در اخبار معتبر شیعه نیامده است و تنها در صحیفه سجادیه ذکر شده است. البته علامه مجلسی می‌گوید نام این فرشته در کتاب‌های اهل‌سنت ذکر شده است.‏[۴] سپس علامه مجلسی روایتی را از عبدالله بن سلام از پیامبر اسلام نقل می‌کند که رومان، نخستین فرشته‌ای است که در قبر پیش از نکیر و منکر بر جنازه وارد می‌شود. او پرونده اعمال افراد را آماده می‌کند.[۵]

البته در برخی روایات از فرشته دیگری با نام رومان یاد شده است.[۶]

رومان نام فرشته‏اى است كه پيش از منكر و نكير در قبر می‌آيد و آدمى را ميآزمايد اگر نيكوكار بود منكر و نكير را آگاه ميسازد[۷]

همه‌ی وظایفی که در حدیث عبدالله بن سلام برای رومان ذکر شده است، در حدیث معروف سلمان فارسی برای اولین ملکی که در قبر سراغ میت می‌آید، ذکر شده است; هر چند نامی از رومان به میان نیامده است.[۸]

در دیگر منابع اهل سنت نیز ملکی به نام رومان وارد شده است، هر چند از لحاظ سند ضعیف است.[۹]

منابع

  1. صحیفهٔ سجادیه، دعای سوم، ص۳۵۱.
  2. سید علی خان کبیر، ریاض السالکین، ص۹۴، میانجی، ص۳۵۲.
  3. فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۲، ص۲۵۴.
  4. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏56، ص: 234
  5. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏56، ص: 234
  6. شیخ صدوق، علل الشرائع‏، ج۲، ص۵۵۴، قم، كتاب فروشى داورى‏، ۱۳۸۵ش.
  7. الصحيفة السجادية / ترجمه و شرح فيض الإسلام، ص: 56
  8. علامه ی مجلسی، بحار الانوار، ج۲۲، ص۳۷۴، ح ۱۳.
  9. سیوطی، شرح الصدور، ص۱۷۴.