رومان: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} رومان يا فتّان القبور چه ملكى است و چه زمانى نزد م...» ایجاد کرد) برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
(ابرابزار) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
رومان | رومان یا فتّان القبور چه ملکی است و چه زمانی نزد میت میآید؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
امام سجاد( | امام سجاد (علیه السلام) در صحیفهٔ کاملهٔ سجّادیه، آنجا که به ملائکه صلوات میفرستد؛ میفرماید: «و منکر و نکیر و رومان، فتان القبور…» ;<ref>صحیفهٔ سجادیه، دعای سوم یا چهارم، ص۳۵۱.</ref> یعنی «رحمت خدا، به منکر و نکیر و رومان باد که امتحان و سؤال کنندگان در قبر هستند». | ||
مرحوم | مرحوم سید علی خان در شرح این فراز میفرماید: | ||
... | ... منکر، نکیر و رومان مانند جبرئیل از جنس آدمیان نیستند تا دیگران آنها را در دنیا ببیند… ; پس تصدیق وجود ملائکهٔ نکیر و منکر و رومان، واجب و ایمان به اینکه که آنها میپرسند، نیز واجب است….<ref>سید علی خان کبیر، ریاض السالکین، ص۹۴، میانجی، ص۳۵۲.</ref> | ||
در مجمع | در مجمع البحرین آمده است: «رومان اسم ملکی است که با آدمیان در قبر است».<ref>فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۲، ص۲۵۴.</ref> | ||
در | در نتیجه، رومان یکی از ملائک قبر است و کارش مشابه نکیر و منکر (امتحان و پرسش از میت) است. از این رو «فتان القبور» صفت رومان و نکیر و منکر قرار گرفته است. | ||
در | در بارهٔ کار و جایگاه آن، در منابع شیعی و سنی بسیار آمده است؛ ولی مستند همه، تنها این حدیث است. عبدالله بن سلام<ref>عبدالله بن سلام بن الحارث الاسرائیلی من الصحابه، کان من احبار الیهود فأسلم مات سنه ثلاث و اربعین بالمدینه، طبقات ابن سعد، ج۲، ص۳۵۲.</ref> از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نقل میکند که<ref>نعمت الله جزایری، الانوار النعمانیه، ج۴، ص۲۲۰; فیض کاشانی، علم الیقین، ج۲، ص۱۰۸۰; و کفایه الموحدین، ج۳، ص۲۳۱.</ref> از رسول خدا پرسیدم: «نخستین ملکی که پیش از نکیر و منکر بر میت وارد میشود، کیست؟» فرمود: «ملکی است به نام رومان که با چهره ای چون خورشید، بر میت وارد میشود و میگوید که کارهای نیک و بد خود را، در دنیا بنویس». میت میگوید: «چگونه بنویسم که نه کاغذی دارم، نه قلمی و نه مرکبی؟» ملک میگوید: «آب دهان تو مرکب، انگشت تو قلم و تکه ای از کفن تو کاغذ». میت نخست کارهای نیک خود را مینویسد، وقتی به کارهای بد خود میرسد حیا و شرم میکند و دست برمیدارد. ملک میگوید: «ای خطاکار! در دنیا از خالق خود شرم نکردی و کار زشت انجام دادی! اکنون از نوشتن آن شرم میکنی؟» عمودی در دست دارد که بالا میبرد تا بر فرق او زند. میت میگوید: «نزن مینویسم». پس از نوشتن، ملک امر میکند که آن نوشته را با ناخن خود مهر کند و سپس تا روز قیامت آن را به گردن خود بیاویزد، چنانکه خداوند میفرماید: (وَ کُلَّ إِنسان أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَه کِتاباً یَلْقاهُ مَنْشُوراً).<ref>اسراء: ۱۳; و شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۶، ص۶۲۰–۶۲۲.</ref> بنابراین کار رومان تشکیل پرونده و پیش از نکیر و منکر است. | ||
فیض کاشانی، پس از نقل حدیث عبدالله بن سلام میفرماید: | |||
شاید «رومان فتان القبور» که در کلام امام سجاد (علیه السلام) آمده است، به همین ملک]در حدیث ابن سلام[ اشاره باشد.<ref>علم الیقین، ج۲، ص۱۰۸۲.</ref> | |||
همه | همه ی وظایفی که در حدیث عبدالله بن سلام برای رومان ذکر شده است، در حدیث معروف سلمان فارسی برای اولین ملکی که در قبر سراغ میت میآید، ذکر شده است; هر چند نامی از رومان به میان نیامده است.<ref>علامه ی مجلسی، بحار الانوار، ج۲۲، ص۳۷۴، ح ۱۳.</ref> | ||
در | در روایت دیگر آمده است: | ||
رومان نزد | رومان نزد میت میآید و او را میبوید، اگر او را از اهل خیر و سعادت یافت، به منکر و نکیر خبر میدهد تا با او رفق و مدارا کنند; ولی اگر او را اهل شرّ و شقاوت یافت، به آن دو خبر میدهد تا بر او سخت گیرند و او را عذاب کنند.<ref>الانوار النعمانیه، ج۴، ص۲۲۱; کفایه الموحدین، ج۳، ص۲۳۲.</ref> | ||
در | در دیگر منابع اهل سنت نیز ملکی به نام رومان وارد شده است; هر چند از لحاظ سند ضعیف است.<ref>سیوطی، شرح الصدور، ص۱۷۴.</ref> | ||
فیض کاشانی میفرماید: | |||
سؤال قبر، از منابع | سؤال قبر، از منابع شیعه و سنی روایات متضافری (بسیار زیاد) دارد. این اخبار به حدی زیاد است که جای هیچ تردیدی باقی نمیگذارد.<ref>علم الیقین، ج۲، ص۱۰۶۵، فصل ۳.</ref> | ||
سیوطی میگوید که درباره ی سؤال دو ملک در قبر، احادیث متواتر و مؤکد است و حدود بیست و شش طریق را همراه با راویان آن ذکر میکند.<ref>شرح الصدور، ص۱۷۰.</ref> | |||
==منابع== | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | |||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = | | شاخه اصلی = | ||
|شاخه فرعی۱ = | |شاخه فرعی۱ = | ||
|شاخه فرعی۲ = | |شاخه فرعی۲ = | ||
|شاخه فرعی۳ = | |شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه = | ||
| تیترها = | | تیترها = | ||
| ویرایش = | | ویرایش = | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی = | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت = | ||
| کیفیت = | | کیفیت = | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |
نسخهٔ ۳۰ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۲۴
این مقاله هماکنون به دست Rezapour در حال ویرایش است. |
رومان یا فتّان القبور چه ملکی است و چه زمانی نزد میت میآید؟
امام سجاد (علیه السلام) در صحیفهٔ کاملهٔ سجّادیه، آنجا که به ملائکه صلوات میفرستد؛ میفرماید: «و منکر و نکیر و رومان، فتان القبور…» ;[۱] یعنی «رحمت خدا، به منکر و نکیر و رومان باد که امتحان و سؤال کنندگان در قبر هستند». مرحوم سید علی خان در شرح این فراز میفرماید:
... منکر، نکیر و رومان مانند جبرئیل از جنس آدمیان نیستند تا دیگران آنها را در دنیا ببیند… ; پس تصدیق وجود ملائکهٔ نکیر و منکر و رومان، واجب و ایمان به اینکه که آنها میپرسند، نیز واجب است….[۲]
در مجمع البحرین آمده است: «رومان اسم ملکی است که با آدمیان در قبر است».[۳]
در نتیجه، رومان یکی از ملائک قبر است و کارش مشابه نکیر و منکر (امتحان و پرسش از میت) است. از این رو «فتان القبور» صفت رومان و نکیر و منکر قرار گرفته است.
در بارهٔ کار و جایگاه آن، در منابع شیعی و سنی بسیار آمده است؛ ولی مستند همه، تنها این حدیث است. عبدالله بن سلام[۴] از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نقل میکند که[۵] از رسول خدا پرسیدم: «نخستین ملکی که پیش از نکیر و منکر بر میت وارد میشود، کیست؟» فرمود: «ملکی است به نام رومان که با چهره ای چون خورشید، بر میت وارد میشود و میگوید که کارهای نیک و بد خود را، در دنیا بنویس». میت میگوید: «چگونه بنویسم که نه کاغذی دارم، نه قلمی و نه مرکبی؟» ملک میگوید: «آب دهان تو مرکب، انگشت تو قلم و تکه ای از کفن تو کاغذ». میت نخست کارهای نیک خود را مینویسد، وقتی به کارهای بد خود میرسد حیا و شرم میکند و دست برمیدارد. ملک میگوید: «ای خطاکار! در دنیا از خالق خود شرم نکردی و کار زشت انجام دادی! اکنون از نوشتن آن شرم میکنی؟» عمودی در دست دارد که بالا میبرد تا بر فرق او زند. میت میگوید: «نزن مینویسم». پس از نوشتن، ملک امر میکند که آن نوشته را با ناخن خود مهر کند و سپس تا روز قیامت آن را به گردن خود بیاویزد، چنانکه خداوند میفرماید: (وَ کُلَّ إِنسان أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَه کِتاباً یَلْقاهُ مَنْشُوراً).[۶] بنابراین کار رومان تشکیل پرونده و پیش از نکیر و منکر است.
فیض کاشانی، پس از نقل حدیث عبدالله بن سلام میفرماید:
شاید «رومان فتان القبور» که در کلام امام سجاد (علیه السلام) آمده است، به همین ملک]در حدیث ابن سلام[ اشاره باشد.[۷]
همه ی وظایفی که در حدیث عبدالله بن سلام برای رومان ذکر شده است، در حدیث معروف سلمان فارسی برای اولین ملکی که در قبر سراغ میت میآید، ذکر شده است; هر چند نامی از رومان به میان نیامده است.[۸]
در روایت دیگر آمده است:
رومان نزد میت میآید و او را میبوید، اگر او را از اهل خیر و سعادت یافت، به منکر و نکیر خبر میدهد تا با او رفق و مدارا کنند; ولی اگر او را اهل شرّ و شقاوت یافت، به آن دو خبر میدهد تا بر او سخت گیرند و او را عذاب کنند.[۹]
در دیگر منابع اهل سنت نیز ملکی به نام رومان وارد شده است; هر چند از لحاظ سند ضعیف است.[۱۰]
فیض کاشانی میفرماید:
سؤال قبر، از منابع شیعه و سنی روایات متضافری (بسیار زیاد) دارد. این اخبار به حدی زیاد است که جای هیچ تردیدی باقی نمیگذارد.[۱۱]
سیوطی میگوید که درباره ی سؤال دو ملک در قبر، احادیث متواتر و مؤکد است و حدود بیست و شش طریق را همراه با راویان آن ذکر میکند.[۱۲]
منابع
- ↑ صحیفهٔ سجادیه، دعای سوم یا چهارم، ص۳۵۱.
- ↑ سید علی خان کبیر، ریاض السالکین، ص۹۴، میانجی، ص۳۵۲.
- ↑ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۲، ص۲۵۴.
- ↑ عبدالله بن سلام بن الحارث الاسرائیلی من الصحابه، کان من احبار الیهود فأسلم مات سنه ثلاث و اربعین بالمدینه، طبقات ابن سعد، ج۲، ص۳۵۲.
- ↑ نعمت الله جزایری، الانوار النعمانیه، ج۴، ص۲۲۰; فیض کاشانی، علم الیقین، ج۲، ص۱۰۸۰; و کفایه الموحدین، ج۳، ص۲۳۱.
- ↑ اسراء: ۱۳; و شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۶، ص۶۲۰–۶۲۲.
- ↑ علم الیقین، ج۲، ص۱۰۸۲.
- ↑ علامه ی مجلسی، بحار الانوار، ج۲۲، ص۳۷۴، ح ۱۳.
- ↑ الانوار النعمانیه، ج۴، ص۲۲۱; کفایه الموحدین، ج۳، ص۲۳۲.
- ↑ سیوطی، شرح الصدور، ص۱۷۴.
- ↑ علم الیقین، ج۲، ص۱۰۶۵، فصل ۳.
- ↑ شرح الصدور، ص۱۷۰.